• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

پاسخ : سوتی‌ها

یه همسرویسیِ جدید داریم همیشه واسه من دوغ میاره من بهش میگفتم " دوغی " :D
امروز راننده ــَـمون : خانوم دوغی شما هم میاین ؟
- فامیلیِ من دوغی نیست X-(
من :-سوت
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه آقایی هست توو شرکت اسمش آقای دژ بُرد ئه بعد من یه بار صداش کردم...حواسم نبود اصلا! گفتم آقای داش بورد! :-" اونم؟ L-:
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز قبل از امتحان فیزیک تو حیاط داشتیم در مورد جواب یه مسئله که تو جزوه بود بحث میکردیم:

دوستم:آقای غلامی(دبیر فیزیکمون) رفته بالا یا اومده پایین؟

من:اصلا نیومده که بره بالا یا بیاد پایین!!!! =))

(منظورش این بود که تو اون مسئله سطح مقطعو بالا گرفته یا پایین!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

من:مامان هیچ کس نمیدونه این قضیه رو ها...
مامان:فقط مونده خواجه نصیرالدین طوسی بدونه قضیه رو...
من: :-\...مامان خواجه حافظ شیرازی رو میگی؟ :O
مادر: :-" آره همون :-"...
من: =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ببخشیدا و لی یه کم زشته!!
رفتیم سالون با یه تیمه فوقه قوی بازی داریم نشستیم برنامه ریزی کنیم چه جوری ببریمشون
مربیمونم هست 1000 سالشه با یه مشت آدم حسابی
همه نظرامونو گفتیم بعد کاپیتانمون گفت این راهی که من میگم از همه بهتره من خودم اینو خیلی اجرا کردم جواب میده
همه گفتیم چی؟
در فشانی فرمودن گفتن اول همه ی تیم میکشیم پایین بعد تا اونا اومدن جلو میکشیم بالا
یهو منفجر شدیم از خنده گفت چیه ؟ گفتم چند بار اینو اجرا کردی؟
گفت هزار بار گفتم تا حالا گیرم افتادی گفت آره اگه خیلی بکشیم پایین اونام خیلی میان جلو اوضاع خطرناک میشه!1
ماها =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) اون L-: L-: L-:
اون آدم حسابیا :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس ما کلا اهل تقلب و این جور کارا نیس(مثال نقض!!).بعد همه هم میخوان دور هم تو یه کلاس باشن تا نکنه جو بگیرتشون و تقلب کنن. :D
مدرسه کلا خالی بود و به غیر اولا هیچ کلاسی امت نداشتن.الان ظرفیت کلاسا رو نصف میکنن و فاصله ها دو برابر و ... .
مدیرمون(خانم بسیار بسیار متشخص و اصلا از بهترین هاست. :) ) خطاب به یکی از دوستان هم کلاسیمون: دم در ناراحت نیستی؟میگی برو سالن؟
دوستمون:نه نه خانم! ^#^ خیلی راحتم اینجا! X_X
خانم هنوز از کلاس رفته نرفته کلاس ترکید!
خانم برگشت به کلاس نگاهی کنه. :-? متوجه شدن که چی گفتن! خودشون: :))
دوستمون: خانم آخه چرا جک تعریف می کنین!
کل کلاس: =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستام می خواست بگه سریال ساخت ایران هرچی فکر کرد یادش نیومد گفت همون سریال تاریخ مصرف دیگه
=)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من : ااااااااااه من همش این طول و عرض رو قاطی میکنم !!!!
دوستم : وا کاری نداره ک ....ببین از رو این حفظ کن : این طول مثلث اینم عرض مثلث ( منظورش مستطیل بود )
من : ا مثلثم عرض و طول داره ؟ :)) :)) :))
دوستم : :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا یکی از بروبچِ مدرسه با باباش رفته بود تهران ثبتِ نامِ دانشگاه.
تو خیابون یه کیف فروشی میبینن پدرِ میگه حسین جان کیف لازم ندارم؟
حسین:چرا اتفاقا بریم بخریم همین الان
حسین:میگما بابا اینجا تهرانه بذاریم من صبت کنم شما بیرجندی صبت میکنن ی وخ ی سوتی چیزی میدین
-:خفه شو بیشعور تو میخای ب پدرت یاد بدی؟
حسین:ببخشید منظوری نداشتم
(خب حالا دارن میرن سمتِ مغازه؛ی سری کیفِ خوشگل همین دمِ در آویزونه؛پدرو پسر یکی رو میپسندن میرن تو پدرِ میگه:
-قربان این کیفایی ک دمِ در لَکَتُو هس چقدره؟
فروشنده ک فک میکنه لَکَتُو ی نوع مدلِ میگه تموم شده!!!!!!!!!
(قابل توجهِ رفقا ک لَکَتُو ب زبونِ بیرجندی ینی آویزون)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز امتحان زبان داشتیم البته بعد از 6روز استراحت بعد دیشب پشتیبانم زنگ زده بود برای آشنایی چون عوض شده بود بعد میگه خب هلیا خانوم انشا ا... ک برای امتحان فردا آماده ای منم فکر کردم منظورش امتحان کانونه گفتم امتحاااااااااااااااااااااااان هیچ کس ب من خبر نداده یعنی چی حالا چی هست؟ فکر کنم بد بخت پشت تلفن می گفت عجب نفهمیه این بعد با لحنی مهربانانه گفت هلیا جان مگه فردا امتحان زبان نداری حالا من :)) تازه فهمیدم چی میگه اونم پشت تلفن انگار بهش برخورده بود گفت داشتی سرکارم میذاشتی نه ؟ حالا هی من میگم نه ب خدا از این حرفا اونم فکر کنم ناراحت شد ولی فدای سرم خب مثه ادم به من خبر بده ک منم قاط نزنم دیگه
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه پسرِ هست هی میاد در خونه باسمون سبزی میاره بعد من ازش خوشم نمیاد دیه
عصر اومده بود بعد رفتم دم در میگه مامانت خونس میگم نه ! میگه رفته بیرون میگم آره میگه سبزی نمیخواین میگم نه ! بعد یهو مامانم اومد تو حیاط میگه علی کیه ؟ X_X
پسره :O

دوستم داشت تست لغت زبان میزد بعد به این کلمه رسیده : bakery ، بعد هی میخونده باکری ( شهید باکری ) =)) =)) میگه فک کنم تست اشتباهه آخه ربطی به شهید باکری نداره! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم محمد جوادو دنبال کرده و اینا بعدش خسته شده بود ;;)

بعد یکهو خودشو انداخ زمین دستشو گرف رو دلش گف آی وای قلبم :))

بعد منم گفتم قلبت کجاس تو ؟ :-"دوباره دستشو گرف رو دلش :-"خنگه بس که :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از فاطمـــــــــه :
گذر زهره امشب ساعت 5 صبح هستش.
البته با عرض پوزش فراوان از سوتی دهنده ی گرامی :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم تو خیابون راه میرفتم، دیدم از پشتم صدای دوییدن میاد. برگشتم پشتمو نگا کردم، دیدم یکی‌ داره پشتم با لباس ورزشیو اینا میدوئه، فاصلشم داره هی‌ کمتر می‌شه، بد منم هل شدم یهو شروع کردم دوییدن! :)) :)) بد یه ذره که رفتم دیدم چقد کارم احمقانه بوده، بد یهو وایسادم، یارو از بقلم رد شد، برگشت نگام کرد گفت خلی؟ :)) :)) :O
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از شقایقs :
البته با عرض پوزش فراوان از سوتی دهنده ی گرامی :D
اتفاقا رپری به نام صادق هم تو آهنگش میگه"شبا بیدار تا خود5شب" ;)) :))
----------------
سوار اتوبوس اشتباه شدم :-"...بعد به ته خط رسیدیم دیدم به مقصد نرسیدم :-"...با خودم گفتم"اشکال نداره تو برگشت میرسم" :-"(غافل از اینکه من از ابتدای خط سوار شده بودم و اگر تا کنون به مقصد نرسیدم پس مسلما در برگشت نیز... :-") :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوران جاهلیت و اینا... میرفتم کلاس شنا، ... خیلی سوتیه میشه نگم؟ :-s
این کفشا هستن؛ من همیشه بهشون میگفتم کفش غواصی ;;) بعد نمیدونستم بهشون میگن فین :-"
مربیه دفعه اول که بهم داد، با شور و شوق هی عرض استخرو شنا میکردم میگفتم ایول چه سرعتو میبره بالا 8->
بعد گفت: فینتو در آر
- هوم؟ :-"
- میگم دیگه فینتو در آر :D
-[ :-? فینمو در آرم؟ #-o ینی چی؟ :-?? من که فین ندارم؟ :-?? هاع؟ :-?](اینا تفکراتم بود البته :-" اصن ذهنم درگیر شد داغون :-" بعدش میدونین چی جواب دادم؟ :-")
-فین ندارم :-/ ;;)
- :)) هیچی، برو :D
وقتی فهمیدم قضیه ی این فین چی بوده خجل شدم شدید :-[ به روی خودمم نیاوردم :-" X_X

:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

کوچولوی 7 ساله :-?? :-" X_X X_X X_X X_X
اینا چقد شبیه کارخانه دودکشه !!!!!!!
منظورت همون دودکش کارخونس؟!!!!!!!!
****************
- روبه من : الان مامانت میاد دعوات میکنه
- مگه مامان من وحشیه ؟
- بله (بابا ادب ...! آره نمی گه :D)
- وایسا الان حسابتو میرسم بچه پررو وایسا به عمت (مامانم) بگم (< (<
- نه ببخشید می خواستم بگه نه یهو از دهنم پرید :(
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از بچه ها گفت: آزمایش DNA گرفتن، دیدن جاستین از سلنا حامله نیست.. بچه مال یکی دیگست.... :)) :)) :))
 
Back
بالا