zohreh.sh74
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 356
- امتیاز
- 1,081
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان2
- شهر
- مشهد
- مدال المپیاد
- .....الا ماشاالله
- دانشگاه
- علوم پزشکی مشهد
- رشته دانشگاه
- هوشبری
پاسخ : سوتیها
جلو مامانم از دهنهم در رفت : کی می ریم خونه عمو ، دلم برا...........تنگ شده. :-ss
تو جا خالی سریع اسم فهیمه رو گذاشتم ( فهیمه د ختر عمه جونم هست )
مامانم با تعجب: تو دلت برا فهیمه تنگ شده ، اون وقت می خوای بری خونه عموت؟ ( منظورش این بود که اغین دوتا چه ربطی دارن باهم )
با من من گفتم : آخه قرار بود هر وقت خواستیم بریم خونه عمو ، با عمه اینا هماهنگ کنیم که همگی با هم بریم
خواهرم ازم می پرسه فلانی چی کارمون می شه؟
بهش می گم : نوه عموی مامان
می گه : چرا دروغ می گی ؟ برادر زاده ی دختر عموی مامانه
منو می گی
خواهرم
محدثه : پست متوالی ترکیب شد
جلو مامانم از دهنهم در رفت : کی می ریم خونه عمو ، دلم برا...........تنگ شده. :-ss
تو جا خالی سریع اسم فهیمه رو گذاشتم ( فهیمه د ختر عمه جونم هست )
مامانم با تعجب: تو دلت برا فهیمه تنگ شده ، اون وقت می خوای بری خونه عموت؟ ( منظورش این بود که اغین دوتا چه ربطی دارن باهم )
با من من گفتم : آخه قرار بود هر وقت خواستیم بریم خونه عمو ، با عمه اینا هماهنگ کنیم که همگی با هم بریم
خواهرم ازم می پرسه فلانی چی کارمون می شه؟
بهش می گم : نوه عموی مامان
می گه : چرا دروغ می گی ؟ برادر زاده ی دختر عموی مامانه
منو می گی
خواهرم
محدثه : پست متوالی ترکیب شد