ki miya
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 165
- امتیاز
- 2,218
- نام مرکز سمپاد
- فـرزانـگـان یــک
- شهر
- اراک
پاسخ : سوتیها
سر میز شام همه داشتن شام میخوردن و چشمشون به تلویزیون بود منم داشتم وزنای عربیو باخودم دوره میکردم و اصن تو حال و هوای حرفایی ک رد و بدل میشه نبودم
از قضا خانواده داشتن این آقایی ک سخنرانی میکرده رو مسخره میکردن و به انواع حیوون و اشیا تشبیه میکردن B-)
منم ازهمه جا بیخبر برگشتم ای مرده رو دیدم خواستم یه چیزی گفته باشم
گفتم:اااااااااااااااااااااااااااااا!!این آقاهرو!!چقد شبیه باباس =P~
بابام: X-(
من: ^#^
مامان و داداشم:
داداشم:خواهرم هرکی سیبیل داشت که بابا نیست!
من:بابا ک سیبیل نداره!
سر میز شام همه داشتن شام میخوردن و چشمشون به تلویزیون بود منم داشتم وزنای عربیو باخودم دوره میکردم و اصن تو حال و هوای حرفایی ک رد و بدل میشه نبودم
از قضا خانواده داشتن این آقایی ک سخنرانی میکرده رو مسخره میکردن و به انواع حیوون و اشیا تشبیه میکردن B-)
منم ازهمه جا بیخبر برگشتم ای مرده رو دیدم خواستم یه چیزی گفته باشم
گفتم:اااااااااااااااااااااااااااااا!!این آقاهرو!!چقد شبیه باباس =P~
بابام: X-(
من: ^#^
مامان و داداشم:
داداشم:خواهرم هرکی سیبیل داشت که بابا نیست!
من:بابا ک سیبیل نداره!