خاطرات سوتی‌ها

ki miya

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
165
امتیاز
2,218
نام مرکز سمپاد
فـرزانـگـان یــک
شهر
اراک
پاسخ : سوتی‌ها

سر میز شام همه داشتن شام میخوردن و چشمشون به تلویزیون بود منم داشتم وزنای عربیو باخودم دوره میکردم و اصن تو حال و هوای حرفایی ک رد و بدل میشه نبودم {-8
از قضا خانواده داشتن این آقایی ک سخنرانی میکرده رو مسخره میکردن و به انواع حیوون و اشیا تشبیه میکردن B-)
منم ازهمه جا بیخبر برگشتم ای مرده رو دیدم خواستم یه چیزی گفته باشم
گفتم:اااااااااااااااااااااااااااااا!!این آقاهرو!!چقد شبیه باباس ;;) =P~
بابام: X-( :-w :|
من: ^#^ :-"
مامان و داداشم: =)) =)) =))
داداشم:خواهرم هرکی سیبیل داشت که بابا نیست! :))
من:بابا ک سیبیل نداره! :-/ :-/ :-/
 

SE7EN.7

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
79
امتیاز
744
نام مرکز سمپاد
حلی II
شهر
TEHRAN
مدال المپیاد
ریاضی میخوندم!!یادش بخیییر!!!
دانشگاه
هرجا قسمت شه!!!!!
رشته دانشگاه
پزشکی!
پاسخ : سوتی‌ها

الان یارو تو اخبار داشت صحبت میکرد
برگشت گفت:ما 807 نفر رو در شرکت های هرمی دستگیر کردیم که برای 867 نفرشون تقریبا 96% آن ها مجازات سنگینی رو در نظر گرفتیم :|

من: :O :O :-??
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم داشتیم حرف میزدیم...
اومد بگه باباقوری ... گفت بابا قوقوری :P منم اومد درستش کنم گفتم بابا قورقوری :D
 

S...4Rmahtab

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
126
امتیاز
399
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

-سر امتحان هندسه میخواستم خیر سرم ابراز اطلاعات کنم(به قول یکی از دبیران گرامی :-")کلی رابطه نوشتم آخرش میخواستم نتیجه گیری کنم طبق اصل تعدی اینطوری میشه

با اعتماد به نفس در حد المپیک نوشتم طبق اصل تحدی!!!...
:D :D :D
 

yeeganeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
368
امتیاز
2,494
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شاهرود
رشته دانشگاه
مدیریت صنعتی
پاسخ : سوتی‌ها

با اعتماد به نفس نشسته بالا منبر یه بند حرف میزنه ::
::بابای دوستم رئیس اداره برق مخابرات بود .!!!!!! :O
خو حرف نزنی میگن لالی داداشه من؟؟
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,336
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

امتحانه امروز از دبیرمون بلند یه سوالیو پرسیدم بد یکم راهنمایی کرد
من: آها خب پس غلطه دیگه :-" :-" :-"

+
مامان دوستم:

فاطمه لباسارو گذاشتی رو بخاری مواظب باش نسوزه
فاطمه: نه...تازه همِشون زدم :))

+
مامانم خطاب به پسر داییم(3سالشه): عمه بیا اینجا
- من عمه نیستم دانیالم :-"
 

kimia moghadam

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
2,622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان١
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

قبل از سفر گفتم حوصلمون سر نره تو راه ، اومدم یه فایلو همینجوری باز کردم هرچی آهنگ توش بود کپی کردم.
حالا اومدم میبینم آهنگا شامل: never say never, million million ,baby baby oooooh ... حالمون بهم خورد :|
مامانم: این آهنگا چیه ریختی چار تا آهنگ درستُ حسابی میریختی!

یه هفته بعد از سفر ، مامانم :
میلی میلیان میلی میلیان ، نِوِر سِی نِور... B-)
من : :-? شما از این آهنگا بَدت میومد دیگه نه؟ :-" :))


+این عین ِ جمله دبیر عربیمون ِ:
بچه ها من داشتم دقت نمیکردم فراموش کردم بگم اینا همه دائم الاضافه هستن!
من: پس چرا اینجا اینجوری اومده؟
دبر عربی: :-? خب اینا اغلب دائم الاضافن همیشه که نیستن :rolleyes:
^-^ :))
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

دختر عموم بعد از17 سال خودشو زحمت داده تازه جارو برقی گرفته دستش...بعد دسته جارو برقی پیجیده بود سرش مماس زمین نمیشد . این با همون حالت داشت جارو میکرد بعد چند دقه میگه:وای چقد سخته جارو زدن...شما چجوری اینقد زود جارو میزنین...5دقه است جارو برقی روشنه فقط همینجا رو جارو زدم...بعد زن عموم گفت:وای اینو نیگا کنینی....
یه دفعه همه: =)) =)) =))فیروزه دسته جارو رو بچرخووووون
 

سپیده.

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
871
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان3
شهر
شهر _آدم های _افسرده.
پاسخ : سوتی‌ها

این قسمت ِتاریخ تولدای ِنزدیکُ که زده،خب؟ :-"
هی من اسم خودمو میبینم میگم مگه الان دی نیست؟من که بهمنم پس چرا تولدم انقد نزدیکه؟ :-?
هی میگم لابد بین ِتاریخ ِتولد ِمنُ امروز تولد ِدیگه ای نیست،هی جواب میدم خب اینکه ممکن نیست،
لابد میلادیش میشه الان :))
و اینکه کار به جایی رسید که رفتم چک کردم دیدم 2 ِماهُ زدم 1 :-" :D
 

farnoosh hashemi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
3,418
نام مرکز سمپاد
فرزانـگان یـک
شهر
تــهــران
مدال المپیاد
مرحله دوم 24 امین المپیاد کامپیوتر -ناکامی در مرحله۳
دانشگاه
صنعتی شریف
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم بقــالی شارژ بخرم:
من:سلام. ببخشید سیم کارت ِ 2000 تومــَــنی دارید؟
طرف: =)) منظورت کارت شارژه؟
من:ممـــم بــله! :-" :-"
 

Kathy

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
1,416
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یکــــ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
زیست
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از شام دیدم رو دست برادرم سس ریخته؛ بهش میگم:
- کاوه، انگشتت ناخونیه! پاکش کن! :O
+کتایون، به نظرم بیشتر وقتا انگشتای من ناخونین نه؟! :-? :P
- :-[ نه... چیزه... منظورم سسیه! ولش کن اصن!
:-"
 

SE7EN.7

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
79
امتیاز
744
نام مرکز سمپاد
حلی II
شهر
TEHRAN
مدال المپیاد
ریاضی میخوندم!!یادش بخیییر!!!
دانشگاه
هرجا قسمت شه!!!!!
رشته دانشگاه
پزشکی!
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان میخواستیم فیلم ببینیم گفتیم آقا کیفیت فیلم چجوریه؟؟

گفت:کیفیتش خوبه 'HP' یه :)

من:آقا منظورتون 'HD'یه دیگه؟؟؟؟؟ :D

بچه ها: :))

معلم:آره آره :-" :-"

بعد سریع بحث و عوض کرد :))
 

shirin!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
5,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کاشان
مدال المپیاد
در ارزوی طلاونقره و برنز
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

امت فیزیک داشتیم یه سوالامون عینشو با 37 درجه حل کرده بودیم
تو امتمون 60 درجه بود دوسم داشته تصور میکرده که اونو چجوری حل کردیم تو امتحان با 37همون درجه حل کرده :))
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : سوتی‌ها

اون روز داشتیم بحث میکردیم که واسه چه کارایی باید بگیم ببخشید...
داداشم: اگه یه کار بد ـو از عمد انجام بدیم که دیگه ببخشید فايده نداره! :-/
خواهرم: نه چه از عمد باشه چه از قصد میتونیم بگیم ببخشید.
من: وا!! :O عمد و قصد که فرق نمیکنه!!!
خواهرم: آره دیگه! منم میگم واسه دوتاش میتونیم بگیم ببخشید!!
من: عـَـمــد... قــَـصــد...
خواهرم: #-o :-" :-[ >:p
یه همچین خونواده ای داریم!! :-??
 

mh.darya

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
597
امتیاز
3,794
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : سوتی‌ها

تابستون سر کلاس روباتیک بودیم استادمونم طبیعتا مرده! :D
تشنمون بود هیچ کس هم همتش نبود بره از آبدار خونه آب بیاره! :-" :D
استادمونم نشسته بود پای سیستم تو نت ی سری چیزا رو سرچ میکرد ما هم اینور اونورش نشسته بودیم! :D
بعد خواستیم یکی از بچه ها رو مجبور کنیم بره آب بیاره! :-"
یکی دیگه از دوستام داشت صندلیشو از زیرش میکشید که پاشه بره پایین! اینم اومد صندلیشو نگه داره با دندونای ارتودنسی شده رفت تو کتف این یارو! :-" :-" :D
ما: :)) :)) =)) =)) =))
حالا ارتودنسی هاش گیر کرده بود به لباسش اینم خودش خنده ش گرفته بود ما هم ولو شده بودیم رو زمین یه وضی بود!! :))
استادمون: :-تیریپ شخصیت
به روی خودش نیاورد همچنان با خونسردی به کارش ادامه داد!!
ما هنوز: =)) =)) =)) =))
بنده خدا تیشرتش نخ کش شده بود! :-" :))
حالا ما رفتیم پشت طرف وایسادیم داریم صحنه تصادف رو بررسی میکنیم! :-" :))
خواستیم گندمونو جم کنیم لباس بد بخت رو درست کنیم نخشو بکنیم آویزون نباشه قیچی پیدا نکردیم سیم چین آوردیم افتادیم به جون تیشرتش!نخشو گرفتیم میکشیم که از ته ببریم از ته کندیم لباسشو سوراخ کردیم یه وضی بود اصن!! :))
همچین آدمایی هستیم ما!! :))
دوستم میگفت تا شبش فکش درد میکرده! :)) :))
 

zahraaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
364
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
مدال المپیاد
زیست
دانشگاه
قم
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:زهرا یکی از فامیلامون تو ICUهست براش دعا کن!

من: الهی بمیرم! :( تسلیت میگم!!!!

ببخشید منظورم اینه که بقای عمر شما باشه!
X_X
وای نه! یعنی اینکه خوب میشن انشاالله! تو اصلا خودتو ناراحت نکن!!!
:-"
 

س__ارا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
995
امتیاز
22,636
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سنندج
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

X_X :-[
مهمونی بودیم امشب
بعد ظرف یکی از خورشتا از صاب خونه (شوهر عمه م ) دور بود
بعد ایشونم هی روش نشد چیزی بگه از اون یکی خورشته میخورد همش
بعد عمه م فهمید گفت : فلانی چرا از این ورنداشتی؟ دور بوده روت نشده بگی ؟
بعد شوهر عمه م هم گفت : نه از اون خورشته خوشم نمیاد
منم همینجوری به خدا اصن از دهنم پرید گفتم :
آره گربه دستش به گوشت نمی رسه میگه پیف پیف بو میده
#-o X_X :-[
یعنی بیچاره شوهر عمه م تف شد
:-[
:)) :)) :))
حالا دعوا های مامان بابام با من بماند بعدش
=)) =))
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,422
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز تو کارگاه رباتیک دانشگاه فردوسی بودیم. بچه های کارگاه همه دانشجو بودن جز من و دوستم. ما از ساعت 7 رفته بودیم مدرسه،بعدشم کلاس فوق برنامه، بعد اون هم مستقیم اومده بودیم دانشگاه فردوسی. ساعت حدودا 8-9 شب بود دیگه از فرط خستگی مخم واقعا نمی کشید، داشتم با چسب حرارتی کار میکردم که دیدم سیم هاش زده بیرون با خودم گفتم:((اه!این چرا اینجوریه؟؟!!)) و سیم هاشو گرفتم فشار دادم تو X_X
چشمتون روز بد نبینه یه جرقه زد فیوز پرید برق نصف کارگاه قطع شد!چند نفر کنارم بودن که لپ تاپشونو مستقیم زده بودن به برق و داشتن کد می نوشتن،لپ تاپ همه شون خاموش شد. میخواستن کله منو بکنن X_X
 

Flosi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
81
امتیاز
541
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

عاشورا بود . رفته بوديم خونه ي فاميلامون . بعد آقاهه اومد با بابام دست بده گفت : لعنت بر يزيد!!
بعد بابام جواب داد: به همچنين!! :))
بابام: X_X #-o
فاميلمون : :-/
همه: =)) =)) =)) =))
 

Sisyphus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
16,201
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش هی مامانم میگفت پاشو برو درس بخون .... ده پاشو
بعد از چند دقیقه خواست بگه برو چایی رو دم کن گفت:
پاشو چایی رو درس کن :))
........
این سوتی بود که هیچکس متوجه نشد:
تو کلاس زبان اجب نویسنده مورد علاقمون حرف باید میزدیم
من خیلی تریپ خبره گفتم رضا قاسم خانی B-)
معلمم گفت یکم بیشتر راجبش بگو
منم بیوگرافی اینو ریختم رو دایره
آخرش شب یه دفعه یادم اومد رضا امیرخانی بوده نه قاسم خانی(قاسم خانی نویسنده برنامه های تلوزیونیه) :-"
 
بالا