- ارسالها
- 478
- امتیاز
- 23,170
- نام مرکز سمپاد
- فاتح
- شهر
- مشهد
- سال فارغ التحصیلی
- 94
- دانشگاه
- شریف
- رشته دانشگاه
- IT
پاسخ : تقلب
یادش بخیر یه بار سر امتحان گسسته دوستم یه چنتا سوالو مونده بود و من اونا رو یاد داشتم(از موارد نادر ) بعد امتحانم اینطوری بود که دو برگه سوال بود و یه برگ پاسخ نامه(پشت هر دو برگه سوالم خالی بود برای چک نویس!)
خلاصه قرار شد که من پشت برگه سوالم بنویسم جوابایی رو که اون بلد نیس بعد باهم عوض کنیم.خلاصه تو این مدت که حرف میزدیم خیلی قشنگ مراقب جانا!!!یکم تذکر دادن و مام انکار واین حرفا و خلاصه موقع عوض کردن برگه ها فرارسید...
من برگه سوالمو انداختم زمین خم شدم مال دوستمو ور دارم دیدم پاسخ نامشه در حالت خمیدگی بهش چنبار گفتم سوالاتو بنداز سوالاتو بنداز ولی گوش نکرد و همون موقم مراقب جانا!! گفتن پاشو بیا برگتو بده(نزدیکای آخرای امتحانم بود)خلاصه من هیچ برگه ای ورنداشتم و صرفا بلند شدم
شانس آوردم گفتن برگه های سوالو با خودتون ببرید
یادش بخیر یه بار سر امتحان گسسته دوستم یه چنتا سوالو مونده بود و من اونا رو یاد داشتم(از موارد نادر ) بعد امتحانم اینطوری بود که دو برگه سوال بود و یه برگ پاسخ نامه(پشت هر دو برگه سوالم خالی بود برای چک نویس!)
خلاصه قرار شد که من پشت برگه سوالم بنویسم جوابایی رو که اون بلد نیس بعد باهم عوض کنیم.خلاصه تو این مدت که حرف میزدیم خیلی قشنگ مراقب جانا!!!یکم تذکر دادن و مام انکار واین حرفا و خلاصه موقع عوض کردن برگه ها فرارسید...
من برگه سوالمو انداختم زمین خم شدم مال دوستمو ور دارم دیدم پاسخ نامشه در حالت خمیدگی بهش چنبار گفتم سوالاتو بنداز سوالاتو بنداز ولی گوش نکرد و همون موقم مراقب جانا!! گفتن پاشو بیا برگتو بده(نزدیکای آخرای امتحانم بود)خلاصه من هیچ برگه ای ورنداشتم و صرفا بلند شدم
شانس آوردم گفتن برگه های سوالو با خودتون ببرید