ديالوگ‌های ماندگار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
شاید من طرف فرشته ها باشم اما حتی یک لحظه هم فکر نکن که شبیهشونم
شرلوک
 
e0b3e226-c271-4c76-9166-f0dbca345e9b.jpg

یک نفر راه رو به من نشون داده. باید این رد رو دنبال کنم و ببینم به‌کجا می‌رسه. درست مثل پارسیفال، منم باید بامنطق عمل کنم.من باید به تنهایی وارد برج‌های تاریک بشم، بدون این‌که نگاهی به عقب (گذشته) بیندازم. من باید با اژدهای درونم روبه‌رو شم.
من فقط از یک چیز می‌ترسم.
اگر اون‌قدری قوی نباشم که بتونم شکستش بدم چی؟ بعدش چه اتفاق می‌افته؟ گمونم ماده روان‌گردان داره کنترلم می‌کنه. من احساس کوچیکی و ترس می‌کنم. شاید کار اشتباهی کردم.
از فاصله‌ای نه چندان دور، اژدهایی در راهروهای تیمارستان در حال نزدیک شدنه. من از ترس مطلق متولد شدم و دنیا ناگهان به قطعاتی با لبه‌های تیز و بُرنده تبدیل شده.
8e83f8c4-10b6-44b8-a309-06f6746c6e74.jpg

هیچ چیزی نیست که بشه بهش متصل شد. هیچ قلابی در کار نیست. از ترس خشکم زد، من فرار کردم. من با چشمان بسته در این دیوانه‌خانه شروع به دویدن کردم.
220c9e5f-5473-46aa-99bc-bfe24db38692.jpg

حتی نمی‌تونم دعا کنم، چون‌که خدایی هم ندارم.
من دارم سقوط می‌کنم.
719f59a1-7039-4b92-bd8d-d5ef43f6bb0b.jpg

اوه، مادر. این دیگه چه جور درختیه؟ این‌ها چه جور زخم‌هایی هستن؟
من اَتیس بر کاج هستم... مصیح بر سِدر... اُدین بر خاکستر جهان...
من، دربرابر خودم! باید تلاش کنم تصویر خودم رو ببینم، تا بتونم ثابت کنم هنوز وجود دارم. تا خودم رو توی آینه ببینم.
و به نگاهی آشنا و قدیمی خیره شوم.

آمادئوس آرکام / بتمن(بروس وین) - تیمارستان آرکام: بنایی خطرناک بر زمینی خطرناک
 
توی کاپتان امریکا سوم ( civil war) استیو راجرز در حمایت باکی یا همون سرباز زمستان یه درگیری رو علیه تونی استارک راه میندازه
وقتی ب هم میرسن و تونی از کاپتان میپرسه چرا طرف اونی که پدر و مادرمو کشته
کاپیتان بهش میگه اون دوست منه
تونی هم میگه so was I
منم بودم
این دیالوگ تو اون شرایط فیلمش خیلی خفنه مخصوصا تونی ک بغض کرده و میگه اصن خدااس
 
چون چیزی به نظرت احمقانه می رسه
به این معنا نیست که حقیقت نداشته باشه.


the space between us
 
همه ی انسان ها با گناه زندگی می کنن...
ولی فقط تعداد کمی شجاعت دارند برای بخشش التماس کنند....
و تعداد کمی از اونها بخشیده می شوند.

Along with the Gods: The Two Worlds
 
هاوارد: داری چیکار میکنی؟
شلدون: دارم فکر میکنم که چطور میشه از این مسئله که یک آینه که با سرعت بسیار بالا میچرخه میتونه فوتون های مجازی رو به واقعی تبدیل کنه استفاده کرد تا انرژی تاریک رو جذب کرد.
هاوارد: ایده خیلی خفنیه.
شلدون: آره، خوب شد تو اینجایی. خوشحال میشم که نظر یک مهندس رو هم بدونم.
هاوارد: حتما. :D
شلدون: این صندلی جیرجیر میکنه. حالا بنظرت درستش کنم یا یه دونه جدید بگیرم؟

نظریه بیگ بنگ (فصل ۷ قسمت ۸)

*روز مهندس مبارک*
 
ما دیگه خیلی پیر شدیم اصغری
پیر و خسته و دلشکسته ...
شهرزاد سه
 
هیزل: یکی از اولین چیزهایی که در بخش اورژانس ازتون می پرسند، اینه که دردتون بین یک تا ده در چه اندازه ای هست؟
این سوال صد ها بار از من پرسیده شده و من بخاطر دارم که یکبار که نمی تونستم نفس بکشم و احساس میکردم که سینه ام به شدت داره می سوزه پرستار از من خواست که بر دردم غلبه کنم من نمی تونستم صحبت کنم اما با انگشتان دستم عدد 9 رو بهش نشون دادم بعدش که حالم بهتر شد پرستار اومد تو اتاقم و من رو مبارز صدا کرد!
اون گفت:
- می دونی چرا این رو بهت گفتم؟ برای اینکه تو دردی رو که در حد 10 بود، 9 گفتی.
اما این حقیقت نداشت من 9 رو نشون دادم اما نه به این خاطر که شجاع بودم...
دلیل من برای اینکه عدد 9 رو نشون دادم این بود که می خواستم 10 رو نگه دارم.
این دردی وحشتناکی که بعد از مرگ تو دارم میکشم لایق اون شماره 10 هست.

The fault in our stars
بخت پریشان
 
.If they ever tell my story,let them say that I walked with giants
Men rise and fall like the winter wheat, but these names will never die. Let them say I
.......lived in the time of Hector, tamer of horses.Let them say I lived in the time of Achilles




Troy
 
The Count of Monte Christo

کشیش: هرگز مرتکب جرم نشو به خاطر این جمله ای که الان می گم: خدا گفت : انتقام از آن من است
ادموند دانتز: من به خدا اعتقاد ندارم
کشیش: مهم نیست او به تو اعتقاد داره...
 
_خواستم یه جوری بحث رو عوض کنم که حواست پرت بشه؛برای پرت کردن حواس زن ها هم چه چیزی بهتر از پول و سکه؟!
_نه همه ی زن ها!...ارزش عمر از دست رفته،پول و سکه نیست،حسرته!

الهام،سریال هست و نیست
 
پیر شدن به سن و سال نیست...
به غم و غصه ایه که آدم میخوره...
من و تو
خیلی پیر شدیم...
خسته و شکسته...
خیلی پیر!

شهرزاد3

گوش کن به من
هیچ وقت
هیچ وقت به هیچ چیز و هیچ کس
تو زندگیت تکیه نکن جز خودت ...
خب؟
منتظر نباش هیچ کس کنارت وایسه دستتو بگیره ...
میفهمی؟هیچ وقت ...

شهرزاد
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
رویا های طلایی یک مرد
خواب های بیداری از دست رفته اش .
شهرزاد سه
 
رستگاری در شائوشنگ

اندی: میدونی مکزیکی‌ها در مورد اقیانوس آرام چی میگن؟
رِد: نـه.
انـدی: میگن هیچ گذشته‌ای نداره. این دقیقن همون جایـیه که من مـیخوام زندگی کنم. یه جای گرم بدون هـیچ خاطره ای!
 
یه چند سالی مجبور شدم تو عروسی ها فامیل رو تحمل کنم که با خنده پشتم میزدند و میگفتند بعدی نوبت توعه، منم توی عزاداری ها همین کارو کردم که دیگه دست از سرم برداشتند. Woody Allen
 
بازی تقلید
-آلن توریگ
یه نصیحت دربارهٔ راز داری ، بهترین کار اینکه اصلا رازی رو ندونید.
 
من کشف کردم قضیه این نیست که دنیا چی برات کنار گذاشته قضیه اینطوریه که تو برای دنیا چی با خودت آورده ای. آن شرلی
 
ـ تو چه جوری رتبه یک کنکور شدی؟؟
ـ درس خوندم

گلشیفته


عاشق این دیالوگش شدم ها
 
Back
بالا