مختار: لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه ؛ دنیا با همه ی عظمت و زیباییش روزی خواهد مرد. و خورشید و ستارگان با همه فروغشان تاریک خواهند شد. کوه ها با تمام بلندا و غرورشان فرو خواهند ریخت و آبی دریاها کدر شده، آبشان به جوشش در خواهد آمد و سبزی جنگلها به سرخی خواهد گرایید. چونان آهن گداخته در کوره ، در چونان هنگامه ای، آدمی مورچه ای را ماند که آب در خانه اش افتاده و او آسیمه سر در پی مأمنی می دود، می دود، می دود... و کجاست جنت المأوی؟ پلی را بین خود و بهشت خدایش مانع می بیند و این پل گاه پهن است و گاه باریک. گاه صاف است و گاه پیچاپیچ. گاه تیز و گاه لغزان. اعمال ما در این دنیا، کم و کیف ما آن را معین می کند. برای حکام جور چونان تار مو باریک است و لغزان و لغزان و لغزان.
آن روز تمام اعضاء و جوارح ما بر عدالت یا بی عدالتی ما شهادت خواهند داد و هیچ عملی ، هیچ عملی هولناک تر از بی عدالتی نیست. شما مدتی زمام امور خویش را به مختار ابوعبید ثقفی سپردید و خواستید در میانتان به عدالت حکومت کند تا آنجا که در توانم بود به طلب حقتان کوشیدم و با آفتهای عدالت خواهی جنگیدم ، من هرچه که بودم و هرچه که هستم خدایم بهتر می داند. بد خواهان کذابم می نامند و ستمکاران دنیا دوست و قدرت طلبم می خوانند. اویی که مبرّا از خطا و گناه است ولیّ و وصیّ خداست ، کتمان نمی کنم که در مسیر قیام گاه پایم لغزیده و گاه دست و زبانم خطا کرده است. گوشهایم گاه نشنیده اند ، چشمهایم گاه ندیده اند. از خدا می خواهم که مرا ببخشد و خدا ارحم الراحمین است ؛ امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.
«یا ایّها الّذین امَنوا امِنوا». به شما قول می دهم چنانچه با همان نیات روزهای نخستین قیام شمشیر بزنید پیروزید و بر دشمن مزور غلبه می کنید. در میان شما هستند کسانی که احیانا قصد تسلیم دارند. من بیعتم را از ایشان بر می دارم و اتمام حجت می کنم تزویر به شما امان می دهد تا مقاومتتان را بشکند. پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست.
به حرفم گوش کن
وقتی که بهت میگم عشق چیزی نیست که ما اختراع کرده باشیم.
عشق، مشهوده، قدرتمنده، عشق حتماً یه معنایی داره
-بله، عشق معنا داره: فواید اجتماعی، پیوند اجتماعی، تربیت فرزند …
-ما مُردههامون رو دوست داریم .فایدهی اجتماعی اون چیه؟
-هیچی
-شاید معنای بیشتری داشته باشه
چیزی که ما هنوز نمیتونیم درک نمیکنیم
شاید یه جور دلیل باشه، یه جور
محصولی از ابعاد بالاتر باشه
که ما نمیتونیم به طور محسوس درکش کنیم
من در طول کهکشان شیفتهی کسی هستم
که ده ساله ندیدمش
و میدونم که احتمالا مُرده
عشق تنها چیزیه که میتونیم حسش کنیم
و فراتر از ابعاد زمان و فضا جریان داره
شاید باید بهش اعتماد کنیم
حتی اگه هنوز اون رو درک نمیکنیم
شلدن:کدومتون به دانشگاه نزدیک ترین تا منو برسونین؟
لیونارد:من که اصلا اونور شهر میرم
راجش:منم که رام خیلی دور میشه اصلا اون طرفا نمیرم
شلدن :پس فرقی نمیکنه کدومتون منو برسونین
کاش رفتنی در کار نبود... کاش میموند... برای همیشه... کاش بهش میگفتم دنیا در بود و نبودش چقدر فرق میکنه... چطور این همه از عمرم رو بدون اون گذرونده بودم؟!
رگ خواب
شازدهکوچولو: هی بیا با هم بازی کنیم روباه: من نمیتونم باهات بازی کنم؛ من که اهلی نشدم. شازدهکوچولو: اینکه میگی یعنی چی؟ روباه: اهلی کردن یعنی ایجاد وابستگی. برای من تو فقط یه پسر بچّهای مثل هزاران پسر بچّه دیگه. من هیچ نیازی بهت ندارم. تو هم نیازی به من نداری. برای تو منم یه روباهم مثل هزاران روباه دیگه. ولی اگه اهلیم کنی به همدیگه نیازمند میشیم.
#انیمیشن شازده_کوچولو (دوبله سورن)