ديالوگ‌های ماندگار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

دیالوگ کلاه قرمزی تو کلاه قرمزی و بچه ننه:
صفا،صمیمیت،انسانیت خوب نیست...مهربونی بده...
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

یه دیالوگی تو ذهنم هس اما یادم نیس واسه کدوم فیلمه
خشایار می گف: نه ..... غلام
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

سرپیکو : بعد مرگت یه روز چشاتو وا می کنی و میبینی توی همین اتاق، با همین آدمای دور و برتی، اونوقت می فهمی که بردنت جهنم!


ال پاچینو/سرپیکو
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

فیلم پرسه در مه
تو یه سکانسی رویا(لیلا حاتمی) داره واسه امین(شهاب حسینی) حرف میزنه
رویا: امین حواست کجاس؟
امین: داشتم به صدات گوش میکردم
حواسم به حرفات نبود...
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

شکسپیر:من برای کسانی که ازمن متنفرند وقت ندارم بلکه گرفتاردوست داشتن کسایی هستم که مرادوست دارند.. :x >:D<

من ادعانمیکنم که همیشه به یادکسانی که دوستشان دارم هستم اما ادعامیکنم درلحظاتی هم که به یادشان نیستم دوستشان دارم :-* :-*
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

× تو آزاد به دنیا اومدی ;

نمیتونی تو قفس زندگی کنی ...


انیمیشن پرندگان آزاد!
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

وقتی بارون میاد، تازه معلوم می‌شه زمین صاف نیست؛ پر از چاله‌چوله و دست‌اندازه...

ایرج قادری - فیلم "پاتو زمین نذار"
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

"من عاشقتم و این به تو هیچ ربطی نداره"
این دیالوگ و یکی از دوستام تعریف کرد
گفت توی یکی از کار های "کیشلوفسکی" دیده
اسم فیلم یادم نیست ببخشید
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

احساس ب زبون نیاورده رُ میشه نادیده گرفت ، اما وقتی آدم احساسیُ به زبون میاره توقع نشنیده گرفتنشو نداره !
باران کوثری
آزمایشگاه
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


شهردار : اونا رو می بینی آقای رنگو ؟
اونا دوستها و همسایه هام هستن . زندگی اینجا سخته ، خیلی سخت
می دونی اونا چه جوری تا الان دووم آوردن ؟
اونا باور دارن ! باور دارن که اوضاع بالاخره بهتر میشه ، اونا باور دارن که برخلاف همه ی شواهد و قرائن فردا بهتر از امروز میشه ؛ مردم باید به یه چیزی باور داشته باشن ...

Rango - Gore Verbinsk
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

تو عقاب تو پروانه اصن تو فامیل ... من خرم من خرم که اینجا موندم ;D

(کلاه قرمزی91)
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

The Sopranos

تونی: یه روز داشتم یه فیلم از این یارو "براد پیت" می‌دیدم ... سون (Seven)

فیلم خوبیه قبلا ندیده بودم اما نصف فیلم رو که دیدم فکر کردم مزخرفه به من چه این یارو قاتله چه خریه؟!

اصلا دردی از زندگی من دوا میکنه؟!

اینکه خاموشش کردم.

روانشناس: خوش به حالت؛ جاش چیکار کردی؟

تونی: رفتم بیرون با ذره‌بین مورچه آتیش زدم!​

:o
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

فک‌کردی پولِ این‌عیدی کجا می‌ره؟ بیچاره ؛ صدنفرآدم تو دِهِ‌ما چشم‌به‌راهِ این چندرغاز عیدیِ من‌ن!
[ محمّدرضاهدایتی[nb]پسرعمّه‌زا[/nb] ؛ کلاه‌قرمزیِ نودودو ]
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

اِسما نیستن که آدما رو میسازن, این آدمان که اِسما رو میسازن...

شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد/راز
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

دون کورلئونه : برای خونواده ات وقت میذاری ؟ خوبه. چون مردی که وقت صرف خونواده اش نکنه هیچ وقت نمیتونه یه مرد واقعی باشه.

پدرخوانده 1
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

مایکل اسکافیلد در فرار از زندان تو یه مکالمه با سارا. یادم نیست قسمت چنده .

سارا : همینکه تو می ترسی نشانه ی اینه که تو هنوز انسانی
مایکل اسکافیلد : نوجوان که بودم تصور می کردم ،داخل کمد یه هیولاست و ازش می ترسیدم، برادرم گفتش که کافیه بری با اون مواجه بشی ،در رو باز کنی ، می بینی که خالیه ، اونجا اصلا هیولایی نیست، بلکه ترسه، پس در رو باز کن و ترس رو کنار بگذار
سارا: اما اینجا زندانه، یه در رو که باز کنی ، پشتش هزاران در دیگس، که پشت هر یکی از اونا واقعا یه هیولایی ایستاده
سارا : من عقیده دارم آدم باید بخشی از راه حل باشه نه صورت مسئله
مایکل اسکافیلد : همیشه جزء تغییراتی باش که می خوای توی دنیا ببینی . !!
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

"من هیچکدومشونو دوست ندارم

من یه دوست واقعی میخوام

باهم حرف بزنیم ، دوست باشیم ، حرفامونو کسی نفهمه ، قصه بگیم .."


همبازی / امین
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

مرتضی : شنیدم بعد من همینجوری موندی

گلرخ : تو طلاقم دادی .. من که طلاق ـت ندادم ..


از یاد رفته
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

Don't let yourself get attached to anything
you are not willing to walk out on in 30 seconds flat
if you feel the heat around the corner.

Neil McCauley(robert de niro)/heat-michael mann
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

Maria: I can't seem to stop singing wherever I am. And what's worse, I can't seem to stop saying things - anything and everything I think and feel.
Mother Abbess: Some people would call that honesty.
Maria: Oh, but it's terrible, Reverend Mother.​


 
Back
بالا