قیصر : «تو چرا این ریختی شدی؟ کی زدتت؟»
میتی: «قصهاش درازه.»
قیصر : «کجا؟»
میتی : «هیچی بابا، من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامون هم بود.»
قیصر : «کریم؟! کدوم کریم؟»
میتی : «کریم آب منگل ، میشناسیش؟ آره؟ از ما نه, ازاونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری به موت قسم اصن ما تو نخش نبودیم، آره نه گاز دنده دم هتل کوهپایهٔ دربند اومدیم پایین، یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین عرق و آبجو جور شد رو تخت نشسته بودیم داشتیم میخوردیم. اولی رو رفتیم بالا، به سلامتی رفقا، لولِ لول شدیم، دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع، پاتیل پاتیل شدیم؛ سومی رو اومدیم بریم بالا آشیخ علی نامرد ساقی شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا. گفت به سلامتی میتی؛ تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم؛ این جیب نه اون جیب نه تو جیب ساعتی ضامندار اومد بیرون رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن، پریدم تو اوتول اومدم دمه کوچه مهران بغل این نُرقه فروشیه اومدم پایین دیدم یه سره هیکل میزونیه, این جوریه, زد بهم افتادم تو جوب، گفتم هته ته! گفتم اه! یکی گذاشت تو گوشم، گفتم نامرداش؛ دومی رو از اولی قایمتر زد، دستمو کردم تو جیبم که برمو بیام چشام باز کردم دیدم مریضخونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم، شمام بگین زده، آره،خوبیت نداره. واردی که!»
+++
قیصر : «من به دشمن خودم هم کلک نمیزنم چه برسه به تو!»
قیصر: «اَه خاندایی، تو آدمو مایوس میکنی. اگه قرار روزگاره که آدم پیر بشه دلش کوچیک بشه، ای خدا منو هیچ وقت پیر نکن چون حوصلهاش و ندارم.»
خاندایی: «تو چی میدونی! آدم هر چی پیرتر میشه به خدا نزدیکتر میشه. تو هنوز جوونی، داغی. از اون خون کیف میکنی. اما من نه! تو، تو یه بچهای.»
قیصر: «من بچهام، آره. من خیلیام بچهام. واسه اینه که هر کی تو گوشم بزنه میزنم تو گوشش. اما تو چی؟ تو دلت میخواد تو گوشت که بزنن بگی من پهلوونم. پهلوون هم باید افتاده باشه. تو گوشش که میزنن سرشو بندازه پایین از دیفال رد شه.»
"You tell God, the father, it was a kindness you done. I know that you're hurtin and worse. I can feel it on ya. But you outa quit on it now. I want it to be over and done with. I do. I'm tired boss. I'm tired of being on the road lonely as a sparrow in the rain. I'm tired of never having a buddy to be with to tell me where we's going to, coming from or why. Mostly I'm tired of people being ugly to each other. I'm tired of all the pain I feel and hear in the world every day. There's too much of it. It's like pieces of glass in my head all the time. Can you understand?"
The Green Mile
مایکل کلارک در گذشت!
RIP
خداحافظ جان !
روحت شاد
مایکل کلارک دانکن (2012 - 1957)
مارمولک-کمال تبریزی
بعد اینکه رضا(پرویز پرستویی) شوهره دل انگیزو میزنه
رضا:به اون هزار راه رسیدن ب خدا که بود 3راهه دیگه هم اضافه کنین کله کف گرگی زیر زانو
(دقیق یادم نیس یه خرده دیالوگش جابجا شده فک کنم)
Frod It's a pity Bilbo didn't kill him when he had the chance.
Gandalf: Pity? It was pity that stayed Bilbo's hand. Many that live deserve death.Some that die deserve life.Can you give it to them Frodo?Do not too eager to deal out death and judgment.
The lord of the rings, The fellowship of the ring
حشمت آرمیده:
بهمن 57 بود که اون اسلحه رو برداشتمُ طرف حق واستادم. اون اسلحه یه گلوله ی ناحق نزده. اونی که میبینی اسلحه رو برمیداره ُ شهرُ بهم میریزه، آرتیست تو فیلماست.
شاهرخ استخری: یادته میگفتی مرتضی حق داره به گردن ما؟ این سیاهه ی تنم مالِ امیرحسینه، کشتنش! یادته میگفتی هنوز رفاقت نمرده تو این شهر؟
هنوز یه حرف، یه قول، یه دست مردونه اولُ آخرمونه. حالا میخوام قد همین حرفت وایسم، قد همین قولم قد بکشم ...
بدن ما روحمان رو زندگی کرده
و پوست و خون ما میله های این زندان هستن
اما نترسید
تمامی اجسام از بین میروند
مرگ همه چیز رو به خاکستر تبدیل می کنه
و بدینوسیله
مرگ ارواح رو رها خواهد کرد
--------------------------------------------------
موزس مارالس رو بادت میاد ؟
کی ؟
اون رهبر مایان که دربارش برات گفتم بود
تو سفرت دیدیش ؟
شب آخر من با اون بودم درباره پدرش که مرده بود بهم گفت
ولی موزس باور نمی کرد
گفت اگه جسد پدرش رو خاک کنند
اون میره
اونا یه دانه روی قبرش کاشتن
اون دانه یه درخت شد
موزس گفت پدرش بخشی از اون درخت شد
اون توی ساقه و شکوفه هاش رشد کرد
و وقتی یه گنجشک میوه اش رو خورد
پدرش با پرنده ها پرواز کرد
اون گفت
مرگ راهی بود که پدرش رو به سوی شگفتی برد
--------------------------------------------------------------------
به نظر من ما همه زندگیمون رو می کنیم تا به کمال برسیم
کمال کافی میشه وقتی میمیریم
تا لطف و رحمت شامل حال ما بشه
تعداد کمی موفق میشن
بیشتر ما همونجوری که اومدیم میریم در حالی که فریاد میکشیم و تقلا می کنیم
---------------------------------------------------------------------
مرگ یه بیماریه مثل بقیه بیماری ها
و یه درمانی وجود داره
یه درمان
و من پیداش می کنم
---------------------------------------------------------------------
The Fountain - Darren Aronofsky (2006)
حسن: یه صدایی همش توگوشم میگه نخور میگه جای ساندویچ برو هیات قیمه بخورغذای اقاشفاست حرومه...به خداحرومه...به امام هشتم حرومه.حاجی:ببین به اون صداهه بگوحروم امپولهایی که دونه ایی 220 هزارتومنه و تو باید ماهی سه تاشو بزنی بهش بگوحروم زندگی این بدبخته(عطا)که توسن 33سالگی هنوز تو حسرت یه عروسی دوزاری مونده نمیتونه جورش کنه زده بالا طفلک متوسل شده به تابلوی کائنات اقای حسن اقااگه این صداهه باز اومد سمتت بهش بگوحروم اون نزول خوره پفیوزه که اگه سرماه 10میلیون تومان با اسکنتش اماده نباشه ننه بابای هفتادساله من بعد از 30سال کارکردن تو اموزش پرورش این مملکت اسباب اثاثیه شون سرکوچه هست خب بهش بگو حروم اون ماشینه که ایینه بغلش دیه خون ماسه تاست.
دیالوگ حمید فرخ نژاد_گشت ارشاد