پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟
[جهتِ ثبت در تاریخ جهتِ واردکردن در گودریدز.

]
آقا من مُردم اینهمه کتابِ قبلاًهزاربارخوندهشده خوندم این چند وقته :))
«دشمن عزیز» و «هرگز رهایم مکن» -کازوئو ایشیگورو، نشر ققنوس، ترجمهی سهیل سمّی- رو دیروز شروع و تموم کردم. یه مقدار ابهام داشتم هنوز دربارهی «هرگز رهایم مکن» که رفع شد بحمدالله

دوران رفعاشکال و جمعبندی ه بههرحال

و «دشمن عزیز» هم که مورد حبّ قرار گرفتهبود و هست. :ط
سهگانهی ایزابل آلنده رو هم چندوقت پیش خوندم. «شهر جانوران»، «سرزمین اژدهای طلایی» و «جنگل کوتولهها»؛ نشر تندیس؛ ترجمهی اسدالله امرایی. اینا رو فکر کنم اول راهنمایی خوندهبودم اوّلین بار و کلّی راضی بودم؛ بعد الان دوباره که خوندم دیدم چه کودک بودهم و چه سریع هیجانزده میشدهم با هر اتفاق کوچیکی :)) برای اون سن کلّی خوب بود؛ ولی طبیعتا الان نه دیگه. :ی
ممم.. «عطر سنبل، عطر کاج» رو هم خوندم؛ و «داستانی مرموز» از مارکز، نشر نی. همچنان بسیار دوستداشتنی و کیوت بودن هر دو.
«عادت میکنیم» و «چراغها را من خاموش میکنم» از زویا پیرزاد -نشر مرکز- هم. «عادت میکنیم»، بیشتر از قبل روی اعصابم بود رفتارهای «آیه». فضای داستان هم خیــلی غیرواقعی بود که قبلاً متوجهش نشدهبودم. با این که مدام میگه داستان توی تهران اتفاق میافته، ولی اصلا فضای ملموسی نداشت برای من. از وبلاگِ آیه بگیر تا وصفش از اون بچههای دستفروش مسیر شمال و عروسی دوست آیه و خونهی شیرین و خونهای که سهراب زرجو میخره. نمیدونم به خاطرِ این ه که حداقل ده سال از نوشتنش میگذره، یا کلا فضای فکری یه زن چهلواندی ساله فرق داره، یا چی. و البته که اینها باعث نمیشن حتی ذرهای کمتر از قبل دوست داشتهباشم کتاب رو! با «چراغها را من خاموش میکنم» هم که خب مُردم از فرط نوستالژیِ وصفِ فضای ولایتمون

کلا خیلی هم خوب. من یک کنکوری هستم.
پینوشت.
به نقل از ALI79 :
آخرین کتابی که خوندم کتاب هزار یک شب بود در دو جلد درواقع به نثر اصلی بود و واقعا خوندنش کمی مشکل بود...ترجمش هم عبداللطیف تسوجی بود....
«طسوجی» نیستن دوستمون؟
