اگه امسال اخراجم كنن بابامو راضي ميكنم بريم بندر زندگي كنيم به ياد دوران خوشي و آرزوي تيزهوش بودن
اگه سال ديگه اخراج بشم ترك تحصيل ميكنم
اگه دو سال ديگه اخراج بشم همون كاري رو ميكنم كه آرمان امسال ميكنه B-) goodbye iran
به نظر من تمام این ها بستگی به خودش داره، اگه کسی بتونه خودش رو باور کنه و بدونه که کجاست(خودشو بشناسه)، هیچی نمیتونه اونو از موفقیت ذهنش (چیزی که برای خودش موفقیت نام دارد!)دور کنه، مثل همین چیزی که گفتن اخراج شده و بعد رتبه 12 کنکور شده. من اگه اخراج شم فکر میکنم با سرعت خیلی زیاد به سمت شهرت مثبت(شهرتی که از راه خوب هست) خواهم رفت تا ثابت کنم(به گوش همه برسونم) این معیارهایی که یک عده برای میلیون ها نفر تعیین کردن پشیزی ارزش نداره!!
بچه ها ( با همتونم ) چرا خيال ميكنين تنها راه موفقيت سمپاده ؟
اون طور كه مدير ما ميگفت ( البته چهار سال پيش ) علامه حلي شهريار تو كشور رتبه سوم رو داره ( از نظر سطح علمي ) و واقعا هم جو درسي خوب بود ، نمرات و نتايج بچه ها هم همينطور !
ولي من مشكلم با پر استرس بودنشه !
شايد مراكز شما اين طوري نباشه ، ولي واسه ما كه . . . .!
ببین اینکه گفتم یه چفیه میندازمو با چادر میرم میگم گ....ه خوردم شوخی بود.
اما خب همدان جوش خیلی متفاوته نسبت به تهران. همدان فقط مراکز سمپادش جای پیشرفت هس و بقیه مدارس جای جلف بازیه و .......است و از این حرفا. اما من واقعا غیر از بچه های خودمون(یعنی سمپاد همدان) هیچ کسو قبول ندارم.
ببین اینکه گفتم یه چفیه میندازمو با چادر میرم میگم گ....ه خوردم شوخی بود.
اما خب همدان جوش خیلی متفاوته نسبت به تهران. همدان فقط مراکز سمپادش جای پیشرفت هس و بقیه مدارس جای جلف بازیه و .......است و از این حرفا. اما من واقعا غیر از بچه های خودمون(یعنی سمپاد همدان) هیچ کسو قبول ندارم.
طبيعتا اول سعي ميكنم مخ معلما رو بزنم كه نمره لازم رو بدن، اگه نشد ميرم مدرسه عادي
اما محسن، تو "جدايي از جمع چندين ساله" رو عنوان كردي و بر اين اساس گفتي دخترا منطقي تر برخورد ميكنن، اما من به جرات اسم اين رو احساسي برخورد كردن ميدارم
اين كاملا طبيعيه كه با حذف فاكتور اجبار در ديدار سطح روابط كم بشه، اما اگه بخوايم منطقي با مساله برخورد كنيم من اخراج ميشم و مكانم نسبت به دوستانم عوض ميشه، ولي هم من وجود دارم هم دوستام، پس ميتونم هنوز همون روابط رو در سطح يخورده كمتر داشته باشم و وقتي كاري از دستم بر نمياد خوب با شرايط سازگار ميشم
اما اگه از ديد احساسي در نظر بگيريم (پيشفرض ذهني تو كه در نتيجش به مغلطه پستت رسيدي) در اين حالت حتي كم شدن سطح احساس برابر است با "واي بدبخت شدم" و حتي اگه كاري از دست آدم بر نياد حداقل بايد ناراحت باشه، خوب اين طرز فكريه كه از بالا به نظر ميرسه حداقل يه كار مفيد داره انجام ميشه اما از درون بشدت بده
و چون تو در اينجا مبناي فكري رو سطح روابط و احساس قرار دادي طبيعيه كه جوابهاي دخترا منطقي به نظر برسه در صورتي كه اينطور نيست
دوستان یک سوالی در ذهن من هست، اگر برحسب اتفاق، کسی نمره نیاره یا به هر دلیلی از مرکز سمپادش اخراج بشه، به نظرتون چه راه هایی رو باید ادامه بده؟ برای کنترل شرایط روحی چه فعالیت هایی رو باید انجام بده، کجا ثبت نام بکنه و ..؟
اگر خاطره ای در این زمینه هم دارید درباره دوستانتون یا ... تعریف کنید، فقط لطف کنید و درست پاسخ بدید..به خنده نگیرید مسئله رو.
خب اگه مامان و بابای ریلکسی داشتم دقیقن با کمال اعتماد بنفس میرفتم و هر چند ماه یه بار یا ماهی یه بار یه سر به مدرسه میزدم و در کمال ارامش دوستا و معلمامو میدیدم و البته من و دوستام راههای دیگه ای به جز مدرسه برای صحبت داریم و شانس داشتن دوستای جدید رو هم پیدا میکردم البته راحت میگم چون تغییر محیط به خاطر تنوعش بیشتر برام دوست داشنیه تا ازاردهنده و خیلی وابسته نمیشم
ولی در واقعیت و با زندگی الانم دقیقن اگه اخراج بشم مستقیم یا میرم زیر ماشین یا خودمو از بالای یه ساختمون میندازم پایین
معمولا اگه به خاطر نمره باشه همون بار اول اخراج نمیکنن،همیشه اول تذکر و هشدار میدن بعد اخراج ، کسی که اون تذکر ها رو شنیده ، تویاون مرحله باید به فکر باشه دیگه، کلاس اضافه ، درس خوندن بیشتر ، روندشو باید تغییر بده، حالا اگه نشده و به خاطر نمره اخراج شده، خب شاید به نفعشه اینطوری ، از نظر روانی به خصوص، به شخصه اگه یه جایی باشم که همه نمره هاشون بالای 18 اس و من هی مدام دارم تک میارم و هر کاری هم میکنم درست بشو نیست ، احساس تحقیر شدن و کوچیک شمرده شدن بم دست میده ، مطمئنا خودم دیگه دلم نمیخواد توی اون جمع باشم.
به نظر من کسی که اخراج میشه اگه به خاطر نمره اس بره یه مدرسه عادی ثبت نام کنه ، ادامه بده، بدونه که جاش اونجا توی اون محیط نبود، و بدونه که جای دیگه بیشتر به نفعشه، از لجاظ روحی هم احتمالا خیلی داغون میشه، درسته دیگه توی اون محیط نیست که هی خودشو با بقیه مقایسه کنه ولی خب خود اون اخراج یه جورایی تحقیره ، چیزیه که سخت میشه باهاش کنار اومد . توی این مرحله دیگه رفتار بقیه اس که مهمه ، خود فرد فکر نمیکنم کار خاصی بتونه برای خودش بکنه. اطرافیانن که نباید هی بزنن توسرش، باید عادی برخورد کنن ، دوستاش همون رفتار قبل رو داشته باشن، پدر مادرش سر هر بحثی شروع نکنن که "ببین به هیچ جا نرسیدی ، اون از درس و مدرسه ات که آبرومونو بردی اینم از کارای دیگه ات" ...
این اتفاق خیلی سختیه خصوصا اگه از زاهنمایی تو سمپاد باشی
کسی که اخراج میشه 100 درصد از همه طرف تحقیر و سرکوب میشه و ضربه ی روحی بزرگی بهش میخوره
چون حرفای خیلی بدیم پشت آدم میگن که خیلیا ممکنه اگه به خاطر نمره اخراج شده باشن دیگران فکر کنن که به خاطر مسائل اخلاقی بوده بعدا براش مشکل درست کنه
اما مسئله ی اخراج تا اونجا که میدونم تو دخترا زیاد نیست چون معمولا دخترا بیشتر درس میخونن و اون پسران که شیطنتشون زیاده و امکان اخراج شدنشون بالاس #-o
خب طبیعتا" میرفتم به مدرسه عادی. خب اینم یه بحث داره دیگه. "هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد" در همین زمینه "هر که سمپاد خواهد جور خر خواندن کشد"
البته من خودم هیچ وقت ندیدم (به حز معدود موارد) که نیاز به خیلی درس خوندن باشه. البته مدرسه ما در اواخر سال گفت که میخوان به اندازه یک کلاس از دانش آموزان رو کم کنن. یعنی امسال 3 کلاس بودیم سال بعد بشیم 2 کلاس. و شرط معدل و نمره زیر 14 و 12 آوردن. ولی من که برای ثبت نام رفتم دیدم چند نفری بودن که اوضاعشون خیلی خراب بود. اجازه ی انتخاب رشته ریاضی و حتی تحربی نیاورده بودن. ولی باز مثل این که مدرسه میخواست یه جوری ثبت نامشون کنه.
من اگه بودم شاید (بازم میگم شاید) میرفتم مثل این شاگردان معبد های آموزش کونگ فو توی فیلم ها که وقتی اخراج میشن میان خودشون میرن و تمرین میکنن و توی آخرای فیلم هیچکس حتی از استادای معبد حریفشون میشه به سراغ درس و مشق و این جور چیزا میرفتم و از روز اول شروع میکنم به خوب درس خوندن. و ضمنا" فرض میکنم که اصلا" انگار توی سمپاد نبودم. یعنی اصلا این مدت رو من توی کما بودم. یه نوع جهل مرکب.