بهترین خاطراتتون با والدینتون

  • شروع کننده موضوع HHH
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #61

HHH

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,765
امتیاز
5,480
نام مرکز سمپاد
مدرسه
شهر
کرج
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

به نقل از angelina :
دوستان فقط این وسط یه سئوالی پیش می آد مگه اسم تاپیک خاطراتتون با والدین نیس؟تا اون جایی که من می دونم والدین یعنی پدر و مادر پس چرا همش راجبه باباهاس؟ :-? :-/

من این تاپیکو اول واسه پدر زدم

بعد از یک مدت برای مادر زدم

این دوتا ترکیب شدن

اولاش همش باباهاست (;
 

دختر باران

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
173
امتیاز
643
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 اهواز
شهر
اهواز
مدال المپیاد
ادبی-زیست
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

بهترینشو یادم نمیاد از بس که زیادن.این خاطره مال قبولی تیزهوشانمه:
روز اعلام نتایج مرحله دوم آزمونا بود من استرس... :-ss
اینترنتمون قطع شده بود بابای گلم قرار بود از اداره واسم نتیجه شو بگیره.
با شیرینی و گل اومد تو خیییییییییییییییییییلی خوحال شدم گفتم حتما قبول شدم کارناممو بده.
گفت:تبریک میگم دخترم قبول نشدی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من :-sبعدش :((
بابام گفت شوخی کردم عزیزم واسچی ناراحت میشی
از سر و کول بابام پریدم بالا تا کارنامه رو از جیبش در اوردم.با درصد های نسبتا خوبی قبول شده بودم.پریدم بغل بابام.فرداشم واسم خط و گوشی خرید جایزه x:
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,374
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

بهترین خاطرم همین مکه رفتنمه ک باعث شد من متحول شم
همیشه شکر گذار این کار پدر و مادرمم
هر روز دسشونو میبوسم
باعث شده اخلاقم خیلی بهتر شه
خدا رو کنار خودم حس کنم
 

kosar2

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
77
امتیاز
382
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
مدال المپیاد
سال بعد ایشاا...
رشته دانشگاه
اگه خدا به خواهد اقتصاد.
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

بهتر خاطرم ماله پارساله که با بابام رفتم کله پزی،کله پاچه خوردم! :-" :-" :> :-[ :D
 

AGHA ALEX

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
417
نام مرکز سمپاد
دبیرستان ماندگار فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
شیمیوکامپیوترتادم مرحله دوم رفتموبرگشتم!!!
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

خاطره ي شاخي نيست!
ولي باحال بود برام و متمايز از خاطرات بقيس!
همين سال پيش سر كارنامه دادن ناظممون كلي با پدرم دعوا كرد : " دختر شما خيلي شنگوله ،‌همه چيزو به مسخره گرفته ، هميشه نيشش تا بناگوشش بازه، همش داره ميخنده !
بابامم برگشت گفت :‌* ايرادي نداره ،ما از خنده هاش لذت ميبريم*!
ناظم : L-:
من : اولش كه تو شوك بودم : =P~
بعدش كه از شوك درومدم : :-" ;;) :> ;)) P:> <D=
حالا مشكن!
چي ميسوزه دماغ نيك.....! :P
 

sheyda@@@a

کاربر فعال
ارسال‌ها
53
امتیاز
112
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

حالا چرا والدین ؟؟؟من یه خاطره با شوهرخواهرم میخوام بگم...
کمتر از یکسال پیش واسه عروسیشون رفتیم سرویس طلا بخریم.یه سرویسی رو خوشمون اومد رفتیم گفتیم میشه بیارید از نزدیک ببینیم؟یارو گفت گرونه بیارم؟خواهرم از عصبانیت سرخ شد میخواست بزنه فک فروشنده رو بیاره پایین که یه دفعه شوهر خواهرم به یارو گفت گرونتر ندارید؟؟؟؟ :))
یارو ترکیده بود گفت نه بالاترین قیمتمون همینه .بعد منم که کم نمیارم گفتم بیاین بریم خیلی خزه !به درد نمیخوره!!!! :D
 

f_moravej

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
11
امتیاز
22
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

بابای من هم وقتی کوچکتر بودم یکم جدی بود ولی الان بهتر شده باهام حرف میزنه منومیبره بیرون چون مامانم از بچگی با من دوست بود میخواست یه داستان برام بخونه نقش قهرمان داستان روبرام بازی میکرد کلی باهم شعر میخوندیم باورتون میشه مامانم کل اتاقمو با عکس برگردون کاغذ دیواری کرد خیلی قشنگ شده بود خلاصه مامانم با اینکه مهندس کامپیوتره کلی روانشناسه خوب بابام هم ازش یاد گرفته دیگه
 
بالا