آوای روح ( دلنوشته های ناقوس)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع negar73
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از NegAr MortAzAviAn :D :
مرسی واقعا اما بعضیاشو اصلا قبول نداشتم..به ویژه لحن صحبت کردن خودتون رو :)
مرسی از نظرتون
اون بعضیا رو لطفا بگید،و لحن من کجاش مشکل داشت یا داره؟ :-?
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از NegAr MortAzAviAn :D :
بالاخره اومد....اینم از شعر آخرم در لحظاتی پیش
مثه همیشه نظر نشه فراموش اساتید!

خداوندا تو تنها همسفر باش
رفیق لحظه های پر خطر باش
دو دستش را رها کردم.بگیری!
همه عمر گرانش را ثمر باش
من او را از دلم بیرون نهادم
تو تنها یاور او در سفر باش
بگو سخت است دوری از وصالش
تو مرد بودن بی دردسر باش
بگو هر دم ز عشقش بی قرارم
تو لیلایی ز مجنون با خبر باش
چرا رفتست از یادش نگاهم
بگو چون رود جاری در گذر باش
بگو از کوی دل روزی گذر کن
ز آه عشق شب ها بر حذر باش
خداوندا بحق اشک شیرین
تمام شام هایش را سحر باش!

:) خیلی قشنگ بود
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از great_spartacus :
اون بعضیا رو لطفا بگید،و لحن من کجاش مشکل داشت یا داره؟ :-?
اینارو قبول نداشتم:
چه كردي با دلم آن دم كه از دوريت رنجيدم*
اینجا چه کردی با دلم به معنای کاریست که شخصی با دل کرده است،پس باید گفت:
چه کردی با دلم که دل از دوریت رنجید.(این گونه زیبا تر نیست؟)


*مرحم از نظر نگارشی اشتباه است باید نوشت مرهم
دلیلش چیه؟
________________________________________________________--
لحنت زیاد ادبی بود خوشمان نیامد!
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از NegAr MortAzAviAn :D :
اینارو قبول نداشتم:
چه كردي با دلم آن دم كه از دوريت رنجيدم*
اینجا چه کردی با دلم به معنای کاریست که شخصی با دل کرده است،پس باید گفت:
چه کردی با دلم که دل از دوریت رنجید.(این گونه زیبا تر نیست؟)


*مرحم از نظر نگارشی اشتباه است باید نوشت مرهم
دلیلش چیه؟
________________________________________________________--
لحنت زیاد ادبی بود خوشمان نیامد!

اولی قبول،هرکس سلیقه ای دارد.
اما دومی مرهم آخه مرحم از رحم میاد!ربطی نداره به مرهم و شفا دهنده ی درد!
مگر اینکه منظور شما همون رحم باشه"
ما از لحنمان خوشمان می آید. ;D
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از great_spartacus :
اولی قبول،هرکس سلیقه ای دارد.
اما دومی مرهم آخه مرحم از رحم میاد!ربطی نداره به مرهم و شفا دهنده ی درد!
مگر اینکه منظور شما همون رحم باشه"
ما از لحنمان خوشمان می آید. ;D

اوهوم......پس به لحنتان ادامه بدهیییییییییدیه :دی
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

عالی بود نگار جون
تبریک میگم
:x
<:-P
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از NegAr MortAzAviAn :D :
بالاخره اومد....اینم از شعر آخرم در لحظاتی پیش
مثه همیشه نظر نشه فراموش اساتید!

خداوندا تو تنها همسفر باش
رفیق لحظه های پر خطر باش
دو دستش را رها کردم.بگیری!
همه عمر گرانش را ثمر باش
من او را از دلم بیرون نهادم
تو تنها یاور او در سفر باش
بگو سخت است دوری از وصالش
تو مرد بودن بی دردسر باش
بگو هر دم ز عشقش بی قرارم
تو لیلایی ز مجنون با خبر باش
چرا رفتست از یادش نگاهم
بگو چون رود جاری در گذر باش
بگو از کوی دل روزی گذر کن
ز آه عشق شب ها بر حذر باش
خداوندا بحق اشک شیرین
تمام شام هایش را سحر باش!

این شعرو خودت گفتی؟ :(
اشک ریختم وقتی میخوندم :-<
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

دوستان اهل ادب..این آخرین دلنوشتمه...هرکی میدونه بگه این سبکش چیه چون خودم نمیدونم و مثه دیوونه ها فقط گریه کردم و نوشتم:

چه شیرین لحظاتی را عقربه ها پیشکش یکدیگر می کردند.
همه بودند
خاطراتت که دیریست در کلبه ی ویرانه ی دهکذده ی غم خاک گرفته اند.
نمکین آهنگ خنده هایت که گاه و بیگاه آسمان خاکستری افکارم را می لرزاند
کلام بی پایان صدایت
سکوت مبهم قدمهایت
نگاه پر از معنایت
و شیدایی افکار بی پروایت
آدمک های کوکی رویایت
مرید های کوچک شب هایت
عشق شهره فرداهایت
همه بودند
من نیز بودم
پر رنگ ترین تصویر دیروز رویاهایت
من بودم با
بوسه ی راه گم کرده ای که راهی جز کوچه پس کوچه های لب های تو نداشت!
من بودم با
قطره اشکی که همچون سنجاقکی از حباب گونه هایم گذر کرده و در کنج لبانم خانه گزیده بود!
اما ندیدی
این همه حضور را نادیده گرفتی
خودت بگو
به کدامین افق نگریستی که همه ی باور هارا
همه ی بودن هارا
یکجا دریغ کردی
خودت بگو
کدامین دیار خاموش را تابیدی که گل های باغ محبت من پرپر گشتند؟
کدامین خرابه را پای نهادی که دیگر فرش نگاهم را لایق قدم هایت ندانستی؟
کدامین واژه ی پست دلت را ربود که دیگر عاشقانه هایم را برایت معنا نیست؟
کدامین دست گلبرگ هایت را چید و خارهایت را برایم به یادگار گذاشت؟
کدامین کوهستان ردپایت را زیباتر از کوهستان برفی قلبم نشان داد که اینگونه با برف های نگاه عاشقانه ام غریبه شده ای؟
کدامین پرسش را پاسخ دادی که چون این ها پر از عطر عشق باشند؟
می دانم.
برای خودت پاسخ بسیار داری.
اما من
دیگر تو رو برای خودم نمی خواهم
کاش باور داشتی!!!
می گویم تا یقین کنی...
کاش می دانستی که گلبرگ های نگاهت چه گران بود و حیف چه ارزان فروختی؟!
کاش میدانستی قدم هایت لایق حریری است ت بر پلاسی کهنه و پای خورده پای نمی نهادی؟!
کاش میدانستی حسادت بر انگیز است هاله های نفست در فضای بی احساس؟!
کاش میدانستی عشق را حراج نمی کنند؟!
کاش میدانستی اعداد افکارت را می خواهند نه واژه های کلامت؟!
کاش میدانستی دست بازت را برای درونش می خواهند نه فاصله ی انگشتانت؟!
کاش میدانستی جاویدی تا برایش خودت را چون ثانیه ای گذرا خار نکنی؟!
کاش میدانستی قلمم کوچک ترین واژه ها را با یاد تو بر قلب سپید حک کرده است؟!
و کاش می دانستم عاشقانه هایم تا به کی بی پاسخ خواهند ماند؟؟؟! :(
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

ی جور موج سپیده دیگه............


البته موج سیاه ;D



ناامید نه!فقط امیدوارانه و شاد :)
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

خیلی یه جوری بود :|
سبکش هم همونی که تو واسه شعرای من میگی :-" :-" :-"
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

یعنی واقعا به اینم میگن شعر؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر جالب!!!!!! :o
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

من واقعا فک نمیکنم این شعر محسوب بشه ها!!!
البته یه تیکه هاییش شباهت داره ولی نه همش :|
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

از این بدترهاشم شعره! ;)(نه که بگم این بد بودا :-" :-")


موج سپید نه وزن داره نه قافیه نه آهنگ
فقط تفاسیر شاعرانه
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

yani inae k man goftam tafasire shaeranast?
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

حالا هی من زور بزنم بهت انگیزه بدم هی خرابش کن ;D ;D ;D

نه اصلاهم شعر نیست خیلی هم چرنده ;) ;) ;) ;)
*الکی گفتم همونا که قبلا گفتم*
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

اینو ساعاتی پیش گفتم...
اهل ادب نظر یادتون نره..هر چند که همتون بی معرفتین :-(
__________________________________________________________

برگ ریزان دلم را که تماشا کردی
تب عشق دل بیمار، مداوا کردی
خواستم تا به ابد بهر شب من باشی
غم دل دیدی و تو وعده به فردا کردی
قلمم را به جز از نام تو آهنگی نیست
چه شدست کین همه تو روی به صحرا کردی
رفتی و این همه آوا چو صدای تو نبود
اشک من را به فراقت همه دریا کردی
آن نگاری که ز بهرش قلمت رنگی داشت
هیچ کس راز ندانست،تو رسوا کردی
بهر اغوش نگاهت دلکی غمکده بود
تو چه کردی نگهی پست به حوا کردی
چشمک هر شب یزدان به میان دل تو
تو ندیدی و دلت خوش به بدی ها کردی
گفتنی های دلم را به خدا پایان نیست
به نگاهت دل من خانه ی غم ها کردی
به امید شب وصلت به ابد خواهم گفت
دل من را تو ز عشقت دل لیلا کردی
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

دوست داشتم
بعدا میام نظرامو کامل میگم ;)
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

وای چقدر قشنگ بود
کاملا متفاوت با قبل
تا حالا شعر اینجورکی ندیده بودم ازتون
ادامه بدبد
دوست میداریم شعرتونو
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

فقط مشکل وزنی این مصرعش خیلی تو ذوق میزد"چه شدست کین همه تو روی به صحرا کردی"

بقیه ش کم مشکل بود ;D

من دارم خودمو میکشم این جوری شعر بگم هی نمیشه ;D
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از damad masoodi_handsome :
فقط مشکل وزنی این مصرعش خیلی تو ذوق میزد"چه شدست کین همه تو روی به صحرا کردی"

بقیه ش کم مشکل بود ;D

من دارم خودمو میکشم این جوری شعر بگن هی نمیشه ;D
داری خودتو می کشی کی اینجوری شعر بگه؟؟؟؟
در کل بابت الطاف همه مرسی!
 
Back
بالا