- شروع کننده موضوع
- #181
stevendeljoo
داماد مسعودی
- ارسالها
- 1,351
- امتیاز
- 2,642
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی نیشابور
- شهر
- نیشابور
- سال فارغ التحصیلی
- 1391
- مدال المپیاد
- ندارم
- دانشگاه
- امیرکبیر
- رشته دانشگاه
- برق
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی
بعد از قرون متمادی از ذهن خشکیده ی علمی ما اندکی رطوبت طراوید:
حقا که ما شایسته ی جبر و شماتتیم
تقصیر از تقدیر نیست ما بی لیاقتیم
با این سیاق زندگی اسلوب انتقاد
حقا که با شایستگی کوه حماقتیم
هنگام بیکاری فقط در فکر کار و بار
وقت عمل با جدیت فکر فراغتیم
هستیم معترض ولی غافل از این که ما
خود بانیان و باعث ظلم و جنایتیم
هرکس خودش را لایق و دانا شمرده است
از مزرعه تا کاخ در فکر عمارتیم
"لعنت به آدم دورو بر خانواده اش"
با این دروغ در پی بوی صداقتیم
آری حقیقت است در رگبار مشکلیم
این هم حقیقت است که ما کوه طاقتیم
رفتن اگر نبود این صبح سحر نبود
ماندن اگر تقدیر بود این بال و پر نبود
اندوختن بی پای رفتن عاقلانه نیست
مرداب را با سیل فرقی جز سفر نبود
از هجر تا وصال او راهی ست رفتنی
دشوار بود این هجر وقتی مختصر نبود
باید شکست کاسه ی زرد جهان که دید
کاین کاسه ای ملون است این جام زر نبود
شاید که ترس سد کند راه نرفته را
ترس از دوای تلخ آیا بی ثمر نبود؟
گیرم که خانه ای ز آتش مقصد است لیک
آیا سرای دنیوی ویرانه تر نبود
.
.
.
.
نارسایی وزنی داره قبول دارم(نارسایی نه سکته )
نظرات ملایم شما؟
بعد از قرون متمادی از ذهن خشکیده ی علمی ما اندکی رطوبت طراوید:
حقا که ما شایسته ی جبر و شماتتیم
تقصیر از تقدیر نیست ما بی لیاقتیم
با این سیاق زندگی اسلوب انتقاد
حقا که با شایستگی کوه حماقتیم
هنگام بیکاری فقط در فکر کار و بار
وقت عمل با جدیت فکر فراغتیم
هستیم معترض ولی غافل از این که ما
خود بانیان و باعث ظلم و جنایتیم
هرکس خودش را لایق و دانا شمرده است
از مزرعه تا کاخ در فکر عمارتیم
"لعنت به آدم دورو بر خانواده اش"
با این دروغ در پی بوی صداقتیم
آری حقیقت است در رگبار مشکلیم
این هم حقیقت است که ما کوه طاقتیم
رفتن اگر نبود این صبح سحر نبود
ماندن اگر تقدیر بود این بال و پر نبود
اندوختن بی پای رفتن عاقلانه نیست
مرداب را با سیل فرقی جز سفر نبود
از هجر تا وصال او راهی ست رفتنی
دشوار بود این هجر وقتی مختصر نبود
باید شکست کاسه ی زرد جهان که دید
کاین کاسه ای ملون است این جام زر نبود
شاید که ترس سد کند راه نرفته را
ترس از دوای تلخ آیا بی ثمر نبود؟
گیرم که خانه ای ز آتش مقصد است لیک
آیا سرای دنیوی ویرانه تر نبود
.
.
.
.
نارسایی وزنی داره قبول دارم(نارسایی نه سکته )
نظرات ملایم شما؟