• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

فرار مغزها

Agent 47

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
318
امتیاز
1,190
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : فرار مغز ها

به نقل از صَواع. :
من به شخصه هنوز وارد محیط دانشگاه نشدم و با جو دانشگاه آشنایی ندارم. و صرفا شنیدم که جو یکسری از دانشگاه‌ها آدم رو به سمت رفتن به خارج و اپلای کردن سوق می‌ده. و خب اکثر افراد هم در دوران دانش‌جویی‌شون تصمیم می‌گیرن که برن و می‌رن.
با این وجود، کلّی از دوستای من که هنوز دبیرستانی هستن تصمیم دارن برن. دلایل‌شون هم خب مشابه دلایلی که اینجا ذکر شده. به طور مثال عدم وجود کار مناسب برای دخترها [و پسرها]، نبودن بعضی از رشته‌های تحصیلی در مقاطع بالاتر و خب، نبودن آزادی‌ای که برای اون‌ها تعریف‌ش آزادی پوشش و این‌جور چیزهاست و امثالهم.
خلاصه‌ش، مسئله‌ای که همیشه مطرح بوده و جواب قانع‌کننده‌ای من براش نداشتم هیچ‌وقت اینه که راحتی خود آدم مهم‌تره یا کشورش؟ و این‌که واقعا سخته اینجا موندن؟ و آیا کسایی که می‌رن اون‌جا واقعا راضی هستن؟
و خب اگر این همه آدمی که با این طرز تفکر که "من به تنهایی هیچ‌کاری نمی‌تونم بکنم" می‌رن، می‌موندن درست نمی‌شد کشورمون؟
نمی‌دونم خلاصه.

قطعا اگه این همه آدم می موندن چیزی میشد. ولی بعضیا نمیزارن ملت بمونن :D
مثلا شما ببین چند نفر از اندیشمند ها و سرمایه دارا و ... اون زمان اعدام شدن.
 
  • لایک
امتیازات: swz

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,189
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : فرار مغزها

در واقع اگر برید ما خیلی شاد میشیم، این اقای مازیمون هم اگر واقعا رفته باشه خیلی لطف کرده منت گذاشته.

اگر از جامعه ای راضی نیستین و توانایی ترکش رو دارید ، چرا میمونین و به جوون بقیه غر میزنین?فکر کردین چی هستین?برید بقیه رو راحت بزارین :))
 

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
پاسخ : فرار مغز ها

به نقل از صَواع. :
من به شخصه هنوز وارد محیط دانشگاه نشدم و با جو دانشگاه آشنایی ندارم. و صرفا شنیدم که جو یکسری از دانشگاه‌ها آدم رو به سمت رفتن به خارج و اپلای کردن سوق می‌ده. و خب اکثر افراد هم در دوران دانش‌جویی‌شون تصمیم می‌گیرن که برن و می‌رن.
با این وجود، کلّی از دوستای من که هنوز دبیرستانی هستن تصمیم دارن برن. دلایل‌شون هم خب مشابه دلایلی که اینجا ذکر شده. به طور مثال عدم وجود کار مناسب برای دخترها [و پسرها]، نبودن بعضی از رشته‌های تحصیلی در مقاطع بالاتر و خب، نبودن آزادی‌ای که برای اون‌ها تعریف‌ش آزادی پوشش و این‌جور چیزهاست و امثالهم.
خلاصه‌ش، مسئله‌ای که همیشه مطرح بوده و جواب قانع‌کننده‌ای من براش نداشتم هیچ‌وقت اینه که راحتی خود آدم مهم‌تره یا کشورش؟ و این‌که واقعا سخته اینجا موندن؟ و آیا کسایی که می‌رن اون‌جا واقعا راضی هستن؟
و خب اگر این همه آدمی که با این طرز تفکر که "من به تنهایی هیچ‌کاری نمی‌تونم بکنم" می‌رن، می‌موندن درست نمی‌شد کشورمون؟
نمی‌دونم خلاصه.
صبا جان؛ من با توجه به رشته م و دغدغه هايى كه اول ورود به دانشگاه داشتم، يه مدت سر همين قضيه درگير بودم.
عذر مى خوام كه به دليل مشغله هام، نمى تونم برات خودم توضيح بدم، اما حس مى كنم اگه "نشت نشا" از "رضا اميرخانى" رو بخونى، جواب خيلى از سوالات رو مى گيرى.

+حتماً بعد از امتحانام دوست دارم در موردش حرف بزنم. :]
 
  • لایک
امتیازات: swz

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,844
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از صَواع. :
خلاصه‌ش، مسئله‌ای که همیشه مطرح بوده و جواب قانع‌کننده‌ای من براش نداشتم هیچ‌وقت اینه که راحتی خود آدم مهم‌تره یا کشورش؟ و این‌که واقعا سخته اینجا موندن؟ و آیا کسایی که می‌رن اون‌جا واقعا راضی هستن؟

این سؤال‌ها پاسخ ساده‌ای ندارن و حتی می‌خوام بگم پاسخ «درست» و «غلط» هم ندارن؛ همه‌ش به خودت بستگی داره و نگرشی که داری، چیزهایی که می‌خوای و برات مهمن. کسی که دلش می‌خواد بمونه [به هر دلیلی؛ یکی می‌خواد بمونه چون به کشورش احساس دِین می‌کنه، یکی می‌خواد بمونه چون دوست داره کنار دوستان و خانواده‌ش باشه و...] و تلاش کنه اوضاع رو بهتر کنه، یکی هم ترجیح می‌ده بره جایی که راحت‌تره و سازگارتره با روحیاتش [دلایل زیاد دیگری هم می‌تونن وجود داشته باشن]. آدم‌ها با هم فرق دارن و این جز تفاوت‌هایی نیست که از کسی آدم خوب/بدی بسازه.

در کل، نگران نباش، جو دانشگاه شاید این‌طوری باشه، امّا بهت جهت‌گیری نخواهد داد، خودت باید به پاسخ این سؤالات برسی و می‌رسی :)
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,280
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : فرار مغزها

ما از بچه گی انسان ها رو گروه بندی میکنیم :(دختر ، پسر) (ایرانی ، خارجی) (مسلمون ، غیر مسلمون) و ... هر چقدر که اشتراک های ما توی گروه بندی های ذهنی مون بیشتر باشه حمایت درون گروهی ما از اون فرد یا افراد بیشتر میشه و ما بیشتر بهشون احساس وابستگی میکنیم به طور دیفالت میشه گفت همه به نژاد و کشور خودشون وابستگی دارند و دلشون نمیخواد که از اون محیط جدا شن ، مگر این که عوامل دیگه ای بیاد و موجب شه که آدم دلش بخواد مهاجرت دائم داشته باشه از کشور

و اما این دلایل ، خوب افراد زیادی به عدم وجود کار ، نبودن آزادی و ... اشاره کردند

اما بزرگترین و مهمترین دلیل به نظرم عدم شایسته سالاری توی کشوره و این یعنی اگر یک فرد متخصص بخواد برای آبادسازی توی وطن خودش بمونه ، ممکنه جایگاهی که حق فرد هست به پسره رییس یا یک فرد فاقد صلاحیت داده بشه و خوب وقتی یک نخبه زیر دست یک فرده بی صلاحیت قرار بگیره و آخر ترفیعش کارمند نمونه باشه ، آیا به نظرتون کشور ساخته میشه؟؟

نخبه ها سرمایه های کشورند ، اما وقتی که عدم شایسته سالاری توی کشور حاکم باشه ، بود و نبود نخبه ها خیلی فرق نمیکنه شاید نبودشون موجب خلوت شدن زندان ها بشه

به نقل از بره ناقلا :
در واقع اگر برید ما خیلی شاد میشیم، این اقای مازیمون هم اگر واقعا رفته باشه خیلی لطف کرده منت گذاشته.

اگر از جامعه ای راضی نیستین و توانایی ترکش رو دارید ، چرا میمونین و به جوون بقیه غر میزنین?فکر کردین چی هستین?برید بقیه رو راحت بزارین :))

در حدود سی سال پیش آیت الله خمینی این حرف رو زد :

«منافقین هی می‌گویند مغزها دارند فرار می‌کنند. به جهنم که فرار می‌کنند. این دانشگاه رفته‌ها، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب می‌زنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمی‌خواهیم. اگر شما هم می‌دانید که اینجا جایتان نیست فرار کنید. راهتان باز است.»

و خوشحالم که نظرتون با دولت یکیه ، اما چیزی که برام جالب به نظر میرسه اینه که آینده کشور براتون بسیار بی اهمیت به نظر میرسه و میگید : "فکر کردین چی هستین" حداقل چیزی که هستیم "سرمایه انسانیه " چیزی که برای رشد کردنش و نفس کشیدنش و نخبه شدنش کشور کلی خرج میکنه و این خرج رو با یک مهاجرت دائم به کشور دیگه به طور تمام و کمال از دست میده
 

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,844
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از بره ناقلا :
در واقع اگر برید ما خیلی شاد میشیم، این اقای مازیمون هم اگر واقعا رفته باشه خیلی لطف کرده منت گذاشته.
اگر از جامعه ای راضی نیستین و توانایی ترکش رو دارید ، چرا میمونین و به جوون بقیه غر میزنین?فکر کردین چی هستین?برید بقیه رو راحت بزارین

متأسفانه دیدگاه کارشناسان و عموم مردم به این مسئله شبیه شما نیست که اسباب شادیِ بیشتری فراهم بشه؛ به این مسئله به چشم معضل نگاه می‌شه و اگر شک دارین که چقدر برای کشور در تمام سطوح داره گرون تموم می‌شه، خوشحال می‌شم در این مورد مثال‌هایی بزنم که البته‌ فقط گوشه‌ای از فاجعه رو نشون می‌دن. این «غر» هم که می‌فرمایین، از هر نوعی باشه، حق مسلّم هر شهروندیه؛ اگر فرض کنیم شهروندان و نخبه‌ها در برابر کشور وظیفه‌ای دارن، کشور و دولت و سیستم هم وظیفه داره در برابرشون؛ اگر شما از شرایط و وضعیت راضی و راحت هستید، بسیار عالی، امّا همه از چنین سعادتی برخوردار نیستن.
 
ارسال‌ها
1,546
امتیاز
26,905
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : فرار مغزها

یک بحث عدم مهیاسازی امکانات و کمبود تسهیلات و نبود شرایط و ... که تو کشور به شدت زیاده هستش، یک بحث هم «غرورِ کاذب»ِ برخی از این عزیزانِ نخبه‌س که ایشون خیلی خوب گفتن «فکر می‌کنین کی هستین؟». ظاهراً بعضی از این عزیزان خیلی کسرِ شأن‌شونه که خدمت کنن. اصلاً و ابداً نیازی نیست که نبودِ شرایط رو بهونه کنین، کِیس‌هایی که به خاطرِ بادی که در غبغب انداختن و سرشون رو بالابالا انداختن و از کشور رفتن خیلی زیادن که حالِ آدمو به‌هم می‌زنن.
 

.shadi.

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
188
امتیاز
1,303
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
dk
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : فرار مغزها

!!
شرایط رو بهونه کنن؟واقعا بهونس؟
وقتی کسی پتانسیل انجام یه کار بزرگ رو داره، کاری که در آینده ممکنه سودش به خود ایران هم برسه(نمی خواین بگین که ما هرچی داریم از خودمون داریم و امکاناتمونُ اصلا مدیون آدمای توانای کشورای دیگه نیستیم؟)، چرا نباید جایی بره که بش بها میدن و بتونه از تواناییش استفاده کنه؟ تو کشورش-که چیزی در اختیارش قرار نمیده تا تحقیقاتشُ انجام بده-بمونه وتمام تواناییاشُ با خودش ببره تو قبر؟شما حالتون از آدمایی به هم می خوره که زندگیشونُ صرف علم می کنن تا دنیای شما بهتر بشه.
واقعا متاسفم.برای این همه تعصّب بیجا متاسفم.
 
ارسال‌ها
1,546
امتیاز
26,905
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : فرار مغزها

ببینید من خودم بدتر از هر کس دیگه که فکرش رو می‌کنید گله‌مندم از شرایط کشور. تعصّبی هم به هیچ‌چیزی ندارم. من حرفم سرِ اینه که «با اکراه و پیف‌پیف» می‌رن بعضیا از کشور. خب کشورت اون‌طوری که باید نیست؟ بدشانسی اوردی؟ خب می‌تونی بری به جایی که بهت بها بدن؛ امّا نه با شونه‌تکون دادن و خودگرفتن. که چیه؟ «ما نخبه‌ایم، خیلی سریم، از همه خفن‌تریم، ایرانم کشوره؟ مردمش فلان، دولتش فلان.» این مدلی نرین و این طرزِ تفکّر رو نداشته باشین. آدم مثلاً رفیقش دچارِ یه مشکلِ جسمانی باشه باید مشکلِ جسمانی رو بزنه تو سرش یا مزیّتی که داره رو هی به رخ بکشه منم‌منم بکنه؟ اینو دارم می‌گم.

+ در مجموع هم من خودم از این که به این شکل داریم مغزهامون رو از دست می‌دیم متأسفم و به افرادی هم که کشور رو ترک می‌کنن حق می‌دم و باید هم حق داد. بحثِ من هم سرِ این موضوع نیست. سرِ «از روی غرورِ زیادی کشور رو ترک کردن»ه. وگرنه خب نخبه ببینه کشورش امکانات نداره و بهش بها نمی‌ده چرا نره؟ چرا بمونه هدر بره؟ منطقاً می‌ره و دلیلش هم توجیه‌کننده‌س. بدونِ این که کشور و مردمش رو پایین‌تر از خودش بدونه.
 

yoohaha

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : فرار مغزها

من هم آدمی رو میشناسم که با معدل ۱۱.۵ اپلای کرده رفته، هم کسی که از گوگل پیشنهاد کار داشته و این‌جا مونده خیلی هم موفقه!
تا حد زیادی به خود آدم برمی‌گرده، میشه رفت و خیلی راحت یک زندگی نسبتا خوبی داشت و بدون این که خیلی چیزا که این‌جا برای آدما دغدغه‌ان رو لازم باشه بهش فکر کرد، میشه هم موند اینجا و مقداری سختی کشید ولی تهش آدم تلاش کرده باشه که یک کاری برای بهتر شدن شرایط ایران کرده باشه.
بستگی به این داره که هر کسی خودش براش مهم‌تره یا کشورش و آینده‌ی مردم کشورش!
 

dinosaur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : فرار مغزها

سوال من شدیدن اینه که چرا آدم باید به آینده کشورش اهمیت بده! تنها توضیحی که قانعم کرد اون بود که رادیکال گذاشت. ینی میتونم درک کنم کسی دوس داشته باشه این جارو ها، ولی این رو درک نمیکنم که چرا باید از بقیه هم همچین انتظاری داشته باشه، منظورم اینه که به جز دلیلای احساسی چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه برا موندن که خب خیلی طبیعیه مردم احساسات متفاوتی داشته باشن!
 

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,844
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از Am!nM . A :
ببینید من خودم بدتر از هر کس دیگه که فکرش رو می‌کنید گله‌مندم از شرایط کشور. تعصّبی هم به هیچ‌چیزی ندارم. من حرفم سرِ اینه که «با اکراه و پیف‌پیف» می‌رن بعضیا از کشور. خب کشورت اون‌طوری که باید نیست؟ بدشانسی اوردی؟ خب می‌تونی بری به جایی که بهت بها بدن؛ امّا نه با شونه‌تکون دادن و خودگرفتن. که چیه؟ «ما نخبه‌ایم، خیلی سریم، از همه خفن‌تریم، ایرانم کشوره؟ مردمش فلان، دولتش فلان.» این مدلی نرین و این طرزِ تفکّر رو نداشته باشین. آدم مثلاً رفیقش دچارِ یه مشکلِ جسمانی باشه باید مشکلِ جسمانی رو بزنه تو سرش یا مزیّتی که داره رو هی به رخ بکشه منم‌منم بکنه؟ اینو دارم می‌گم.

امین این چه حرفیه؟ آدمی که غرور کاذب داره و غیره، ممکنه دوست‌داشتنی نباشه و مجبور هم نیستی بذاریش رو سرت حلوا‌حلوا کنی، امّا یعنی چی که این طرز تفکّر رو نداشته باشین؟ آدم‌ها به هزار دلیل می‌رن، خیلی‌ها دلیلشون اینه که دلشون پره، به معنای واقعی کلمه از همه‌چیز پره، کاملاً هم این حق رو دارن که همون‌قدر که یک نفر قربون‌صدقه‌ی مملکتش می‌ره، دلخوری‌شون رو نشون بدن؛ کشور که ملک شخصی کسی نیست. کاملاً هم قیاست مع‌الفارق بود، وقتی همه تو ایران بودن، همه تو ایران بزرگ شدن و زندگی کردن، ماجرا این نیست که مشکل جسمانیِ یک نفر دیگه رو بزنی تو سرش، اینجا دیگه همه مشکل جسمانی دارن و خیلی وقت‌ها اونی که می‌خواد بره اتّفاقاً ده برابر تویِ نوعی مشکلات جسمانی داشته.

اینم بگم که اون تیکه‌ی «بهونه‌ کردن شرایط» واقعاً ناعادلانه‌ست؛ امّا انقدر به نظرم بدیهیه که راجع بهش بحث نمی‌کنم. مشکل این‌جاست که انگار همه همیشه دنبال اینن که آدم‌ها رو به زور فرو کنن تو قالبی که توی ذهنشونه، اگر طرف نگنجه تو این قالب، برچسب زدن و محاکمه کردن شروع می‌شه. اگه یکی اصلاً نخواد خدمت کنه چی؟ خدمت کردن وظیفه‌ی اخلاقیه؟ اگه یکی واقعاً خودش رو بالاتر از این می‌بینه/برای خودش بیشتر از این حرفا ارزش قائله که بخواد توی شرایط بد دست و پا بزنه چی؟ این طرف رو آدم بدی می‌کنه؟ خودخواه شاید، امّا بد؟
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از Am!nM . A :
ببینید من خودم بدتر از هر کس دیگه که فکرش رو می‌کنید گله‌مندم از شرایط کشور. تعصّبی هم به هیچ‌چیزی ندارم. من حرفم سرِ اینه که «با اکراه و پیف‌پیف» می‌رن بعضیا از کشور. خب کشورت اون‌طوری که باید نیست؟ بدشانسی اوردی؟ خب می‌تونی بری به جایی که بهت بها بدن؛ امّا نه با شونه‌تکون دادن و خودگرفتن. که چیه؟ «ما نخبه‌ایم، خیلی سریم، از همه خفن‌تریم، ایرانم کشوره؟ مردمش فلان، دولتش فلان.» این مدلی نرین و این طرزِ تفکّر رو نداشته باشین. آدم مثلاً رفیقش دچارِ یه مشکلِ جسمانی باشه باید مشکلِ جسمانی رو بزنه تو سرش یا مزیّتی که داره رو هی به رخ بکشه منم‌منم بکنه؟ اینو دارم می‌گم.

ببین مشکلی که تو داری اینه که هیچ وقت درخواست کار ندادی.

وقتی یک مسوولیتی رو به یک فرد بدن و خوب تعدادی کاندید وجود داره. اون مسوولیت باید به فردی داده بشه که شایستگیش رو داشته باشه ( اتفاقی که تو دولت ایران و شرکت های ایرانی عمومن نمی افته ) و نمونش میشه نماینده های مجلس.

اینجا ممکنه این حرف مطرح بشه که این افراد انتخاب اکثر مردمن!
و به دو شکل میشه جواب داد :‌

۱. افرادی که شایستگی داشتن عموما رد صلاحیت شدن. یا خبر داشتن که رد صلاحیت میشن و کلن درخواست ندادن.

۲. عموم مردم تقریبن درک خیلی کمی از مسوولیت مجلس دارن. و به طور خاص تر حتا نماینده های منتخب مردم هم درکی از جایگاه خودشون ندارن!

و خروجی میشه افرادی که رشوه میگیرن، تصمیماتی میگیرن که زندگی افراد رو نابود می کنه. وزرایی رو برکنار می کنن که می تونستن مفید باشن. وزرایی رو می پذیرن که اصلن شایستگی ندارن.

یعنی شایستگی فرد، تحصیلاتش، تجربش کنار گذاشته میشه و در نظر گرفته نمیشه.


و خروجی میشه افرادی که مرگ بر بازرگان میگن تو مجلس، نمونش میشه افرادی که تو مجلس دعوا می کنن. می خوابن. و تحصیلات مرتبط ندارن یا اگه دارن مدارکشون ارزش علمی نداره ( تقلبی هست )

اینجا ایراد متحمل چند گروه میشه:
۱. قانون گذاران که شرایط لازم برای این شغل رو انتخاب کردن.
۲. کسایی که به بررسی شایستگی برای کاندید شدن این افراد میپردازن.
۳. کسایی که انتخاب می کنن.


حالا بذار روند گرفتن یک شغل تو یک کشور دیگه رو بررسی کنیم( مثل برای شرکت IBM ) :

شما مدارک تحصیلی دارید، تجربه دارید، کار هایی که کنار تحصیلاتتون کردید دارید.

این هارو در یک رزومه می نویسید.

تو این رزومه، تحصیلات شما با شروع و پایانش، رشته ی تحصیلیتون، سابقه ی کاری و تجربتون، ورزش های مورد علاقه، تفریحات مطرح میشه.

همراهش مدارک تحصیلیتون و یا مدارکه دیگه ای که مرتبط هست رو تحویل میدید ( مثلن مدرک پایان دوره ی کار دانشگاهی یا شرکت تو کنفرانس ها و امثالهم )

صحت این مدارک بررسی میشه( با دانشگاه ممکنه تماس گرفته بشه یا با محل کارتون بدون اینکه شما خبر داشته باشید در مورد زمانش یا اینکه با کجا تماس گرفته میشه )

با شما مصاحبه میشه و ازتون در مورد پروژه هاتون پرسیده میشه، در مورد انگیزتون و ... ( و توی مصاحبه باید مطرح کنید که چرا شما نسبت به بقیه برتری دارید. چرا شما باید انتخاب بشید. چطور شما تجربه ی مفید برای این شغل رو دارید که دیگرون ندارند )

بعد از شما خواسته میشه تا توی یک امتحان یا ازمون شرکت کنید یا اینکه خواسته میشه مدتی به طور موقت کار کنید.
بعد شما برای یک مدت که تو سند کاری شما ذکر شده کارمند اون شرکت میشید.


خوب این وسط چند مساله هنوز میمونه. اینکه چه عواملی برای هر شغل مهم هستن. مثلن کسی که قراره توی یک مهد کودک مشغول به کار بشه. نباید سابقه ی تجاوز به کودکان رو داشته باشه ( اشاره ی کناری به یکی از وزرا ی دولت فعلی ( البته اون فرد تجاوز نبوده مشکلش) )

یا کسی که مدیر بخش میشه نباید سابقه ی رشوه گیری یا جنسیت گرایی یا نژاد پرستی داشته باشه.

معیار های سنجش، افراد بررسی کننده هر دو عوامل مهم در یک انتخاب هستن.

و تقریبن هر دوی این موارد در ایران با مشکل روبه رو عه.

و این مشکل ها به خاطر مشکل علمی و کمبود پژوهش گر نیست. این ها عوامل عقب ماندگی علمی و پژوهشی کشور هستن. و خوب با موندن افراد تحصیل کرده یا نخبه این موارد برطرف نمیشن. چون خود به خود این افراد اصلن هیچ مقام مهمی از کشور رو نمی تونن بگیرن. یا اگه بگیرن اختیار لازم بهشون داده نمیشه.


نمونش : رییس جمهور، نماینده های مجلس، نماینده های مجلس خبرگان. هیچ کدوم هیچ قدرتی ندارن. یاد اوری می کنم برخورد نمیاینده ها با مطهری.

مطهری هیچ کار یا حرفی نزد که در قانون گفتنش منع شده باشه. ولی رفتاری که باهاش شد نشون داد که قانون حتا ضعیف ایران تو ایران حتا اهمیت نداره برای خود قانون گذار ها.


یا نمونه های دیگش که خیلی ملموس تره برای ما :

۱. عزل\استعفا اژه ها. و بلایی که سر سمپاد اومد.
۲. مدیر مدرسه دبیرستان حلی که مدیرانی که دوران مسوولیتشون مفید تر بودن کمتر از دو سال عزل میشدن و جایگزین هاشون که مدیران غیر قابل قبولی که چهار سال تا الان موندن!

یا مثلن تلاش ما سمپادی ها برای حفظ و بهتر شدن اوضاع سمپاد واقعن جوابگو بود‌؟

تصمیمات اصلی توسط ما گرفته نمیشه. یعنی اصلن ما در تصمیم گیری ها حساب نمیشیم. که حالا موندن یا نموندمون تغییری ایجاد بکنه یا نکنه.

ما توی کشوری زندگی می کنیم که جزو رکورد دار های زندانی سیاسی و مخالف نظام هست. شروعش با اعدام های دست جمعی و زندانی شدن های طولانی بوده. ادامش بار ها همراه بوده با مخالفت ها و سرکوب شدن ها.

تاثیرش چی بوده ؟
بدتر شدن روز به روز اوضاع. ایا دلیلش فرار نخبه هاست ؟
نه چون هر وقت کسی با تحصیلات و تجربه ی لازم بر سر قدرت بوده کنارش یک هوو گذاشته شده.

یاداوری ای می کنم به تاریخ اوایل انقلاب و نخست وزیری بازرگان. یعنی خود به خود نظام حکومتی به نوعی تلاش می کنه تا افراد تحصیل کرده نتونن وارد سیستم حکومتی بشن.
 

yoohaha

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از مازیمون :
ببین مشکلی که تو داری اینه که هیچ وقت درخواست کار ندادی.

وقتی یک مسوولیتی رو به یک فرد بدن و خوب تعدادی کاندید وجود داره. اون مسوولیت باید به فردی داده بشه که شایستگیش رو داشته باشه ( اتفاقی که تو دولت ایران و شرکت های ایرانی عمومن نمی افته ) و نمونش میشه نماینده های مجلس.

اینجا ممکنه این حرف مطرح بشه که این افراد انتخاب اکثر مردمن!
و به دو شکل میشه جواب داد :‌

۱. افرادی که شایستگی داشتن عموما رد صلاحیت شدن. یا خبر داشتن که رد صلاحیت میشن و کلن درخواست ندادن.

۲. عموم مردم تقریبن درک خیلی کمی از مسوولیت مجلس دارن. و به طور خاص تر حتا نماینده های منتخب مردم هم درکی از جایگاه خودشون ندارن!

و خروجی میشه افرادی که رشوه میگیرن، تصمیماتی میگیرن که زندگی افراد رو نابود می کنه. وزرایی رو برکنار می کنن که می تونستن مفید باشن. وزرایی رو می پذیرن که اصلن شایستگی ندارن.

یعنی شایستگی فرد، تحصیلاتش، تجربش کنار گذاشته میشه و در نظر گرفته نمیشه.


و خروجی میشه افرادی که مرگ بر بازرگان میگن تو مجلس، نمونش میشه افرادی که تو مجلس دعوا می کنن. می خوابن. و تحصیلات مرتبط ندارن یا اگه دارن مدارکشون ارزش علمی نداره ( تقلبی هست )

اینجا ایراد متحمل چند گروه میشه:
۱. قانون گذاران که شرایط لازم برای این شغل رو انتخاب کردن.
۲. کسایی که به بررسی شایستگی برای کاندید شدن این افراد میپردازن.
۳. کسایی که انتخاب می کنن.


حالا بذار روند گرفتن یک شغل تو یک کشور دیگه رو بررسی کنیم( مثل برای شرکت IBM ) :

شما مدارک تحصیلی دارید، تجربه دارید، کار هایی که کنار تحصیلاتتون کردید دارید.

این هارو در یک رزومه می نویسید.

تو این رزومه، تحصیلات شما با شروع و پایانش، رشته ی تحصیلیتون، سابقه ی کاری و تجربتون، ورزش های مورد علاقه، تفریحات مطرح میشه.

همراهش مدارک تحصیلیتون و یا مدارکه دیگه ای که مرتبط هست رو تحویل میدید ( مثلن مدرک پایان دوره ی کار دانشگاهی یا شرکت تو کنفرانس ها و امثالهم )

صحت این مدارک بررسی میشه( با دانشگاه ممکنه تماس گرفته بشه یا با محل کارتون بدون اینکه شما خبر داشته باشید در مورد زمانش یا اینکه با کجا تماس گرفته میشه )

با شما مصاحبه میشه و ازتون در مورد پروژه هاتون پرسیده میشه، در مورد انگیزتون و ... ( و توی مصاحبه باید مطرح کنید که چرا شما نسبت به بقیه برتری دارید. چرا شما باید انتخاب بشید. چطور شما تجربه ی مفید برای این شغل رو دارید که دیگرون ندارند )

بعد از شما خواسته میشه تا توی یک امتحان یا ازمون شرکت کنید یا اینکه خواسته میشه مدتی به طور موقت کار کنید.
بعد شما برای یک مدت که تو سند کاری شما ذکر شده کارمند اون شرکت میشید.


خوب این وسط چند مساله هنوز میمونه. اینکه چه عواملی برای هر شغل مهم هستن. مثلن کسی که قراره توی یک مهد کودک مشغول به کار بشه. نباید سابقه ی تجاوز به کودکان رو داشته باشه ( اشاره ی کناری به یکی از وزرا ی دولت فعلی ( البته اون فرد تجاوز نبوده مشکلش) )

یا کسی که مدیر بخش میشه نباید سابقه ی رشوه گیری یا جنسیت گرایی یا نژاد پرستی داشته باشه.

معیار های سنجش، افراد بررسی کننده هر دو عوامل مهم در یک انتخاب هستن.

و تقریبن هر دوی این موارد در ایران با مشکل روبه رو عه.

و این مشکل ها به خاطر مشکل علمی و کمبود پژوهش گر نیست. این ها عوامل عقب ماندگی علمی و پژوهشی کشور هستن. و خوب با موندن افراد تحصیل کرده یا نخبه این موارد برطرف نمیشن. چون خود به خود این افراد اصلن هیچ مقام مهمی از کشور رو نمی تونن بگیرن. یا اگه بگیرن اختیار لازم بهشون داده نمیشه.


نمونش : رییس جمهور، نماینده های مجلس، نماینده های مجلس خبرگان. هیچ کدوم هیچ قدرتی ندارن. یاد اوری می کنم برخورد نمیاینده ها با مطهری.

مطهری هیچ کار یا حرفی نزد که در قانون گفتنش منع شده باشه. ولی رفتاری که باهاش شد نشون داد که قانون حتا ضعیف ایران تو ایران حتا اهمیت نداره برای خود قانون گذار ها.


یا نمونه های دیگش که خیلی ملموس تره برای ما :

۱. عزل\استعفا اژه ها. و بلایی که سر سمپاد اومد.
۲. مدیر مدرسه دبیرستان حلی که مدیرانی که دوران مسوولیتشون مفید تر بودن کمتر از دو سال عزل میشدن و جایگزین هاشون که مدیران غیر قابل قبولی که چهار سال تا الان موندن!

یا مثلن تلاش ما سمپادی ها برای حفظ و بهتر شدن اوضاع سمپاد واقعن جوابگو بود‌؟

تصمیمات اصلی توسط ما گرفته نمیشه. یعنی اصلن ما در تصمیم گیری ها حساب نمیشیم. که حالا موندن یا نموندمون تغییری ایجاد بکنه یا نکنه.

ما توی کشوری زندگی می کنیم که جزو رکورد دار های زندانی سیاسی و مخالف نظام هست. شروعش با اعدام های دست جمعی و زندانی شدن های طولانی بوده. ادامش بار ها همراه بوده با مخالفت ها و سرکوب شدن ها.

تاثیرش چی بوده ؟
بدتر شدن روز به روز اوضاع. ایا دلیلش فرار نخبه هاست ؟
نه چون هر وقت کسی با تحصیلات و تجربه ی لازم بر سر قدرت بوده کنارش یک هوو گذاشته شده.

یاداوری ای می کنم به تاریخ اوایل انقلاب و نخست وزیری بازرگان. یعنی خود به خود نظام حکومتی به نوعی تلاش می کنه تا افراد تحصیل کرده نتونن وارد سیستم حکومتی بشن.

راجع به تیکه‌های سیاسی کاملا قبول دارم این حرف‌ها رو، ولی راجع به کار کردن نه.
شرکت‌های زیادی هستن که دارن سعی می‌کنن مدل جایی مثل IBM یا گوگل باشه سیستم کاریشون، اکثرا هم اگر نگاه کنید موسسانشون آدمای یا خیلی جوونن یا افرادی که رفتن خارج از ایران و درس خوندن و چندین سال کار کردن، حالا برگشتن و دارن اون تجربه‌شون رو این‌جا پیاده‌سازی می‌کنن.
مسلما اگر این آدما نمی‌رفتن یا برنمی‌گشتن، این شرکت‌ها هم الآن نبودن! همین جور کارها اگر بیشتر باشه میشه امیدوار بود چند سال دیگه ایران جای بهتری بشه نسبت به الآنش.
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از yoohaha :
راجع به تیکه‌های سیاسی کاملا قبول دارم این حرف‌ها رو، ولی راجع به کار کردن نه.
شرکت‌های زیادی هستن که دارن سعی می‌کنن مدل جایی مثل IBM یا گوگل باشه سیستم کاریشون، اکثرا هم اگر نگاه کنید موسسانشون آدمای یا خیلی جوونن یا افرادی که رفتن خارج از ایران و درس خوندن و چندین سال کار کردن، حالا برگشتن و دارن اون تجربه‌شون رو این‌جا پیاده‌سازی می‌کنن.
مسلما اگر این آدما نمی‌رفتن یا برنمی‌گشتن، این شرکت‌ها هم الآن نبودن! همین جور کارها اگر بیشتر باشه میشه امیدوار بود چند سال دیگه ایران جای بهتری بشه نسبت به الآنش.

نه متاسفانه اینجوری نمیشه. چون باز هم سیستم اداری ایران همینی که هست میمونه.

بذار اینطوری بهت بگم :

امسال ما شرکتی زدیم تو مالزی. یک شعبه از یک شرکت استرالیایی با همون میزان حقوق که تو مالزی ارزش ۳ برابر بیشتری داره. ( صاحب شرکت پدر و عموی یکی از فامیل های دور هست )

و کارمند هاش کسایی گفتیم بذاریم که سن کم داشته باشن و تازه فارغ التحصیل شده باشن. و نتیجش به نظرت چی بود ؟

افرادی که فارغ التحصیل میشدن بعد از تقریبن چند ماه کار کردن و گرفتن پذیرش از دانشگاه های دیگه ترک می کنن شرکتو. مشخص ترینش خود من که شروع کننده و انجام دهنده ی کار های اداریش تو مالزی بودم. ( با وجود اینکه حقوق قابل قبولی داشتم ( شاید خیلی بیشتر از یه کارمند تمام وقت با کار نیمه وقتم ) دارم میرم. چون مالزی یه جایی مثل ایرانه با این تفاوت که یه ذره بهتره. ولی بازم یک حکومت مشابه ایران و حاکم های مشابه ایران داره که شایسته سالار نیستن. یعنی به جز اولین نخست وزیر مالزی بقیشون تمام وقت دزدی کردن! عین ایران.

و تقریبن تعداد خیلی زیادی از فارغ التحصیل های مالزی هم مالزی رو به مقصد استرالیا، سنگاپور، انگلستان برای همیشه ترک می کنن.



چون کشور و قوانینش رو نمیشه در همچین مدل حکومتی عوض کرد مگر با تغییر کلی. که هزینه ی زیادی داره. کشور هر چقد هم پیشرفت علمی داشته باشه ولی نتونه نیاز ها و سطح مینیمم زندگی مردمشو تامین کنه محکوم به اینه که تعداد زیادی از شهروندانشو برای همیشه از دست بده.
 

yoohaha

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از مازیمون :
نه متاسفانه اینجوری نمیشه. چون باز هم سیستم اداری ایران همینی که هست میمونه.

بذار اینطوری بهت بگم :

امسال ما شرکتی زدیم تو مالزی. یک شعبه از یک شرکت استرالیایی با همون میزان حقوق که تو مالزی ارزش ۳ برابر بیشتری داره. ( صاحب شرکت پدر و عموی یکی از فامیل های دور هست )

و کارمند هاش کسایی گفتیم بذاریم که سن کم داشته باشن و تازه فارغ التحصیل شده باشن. و نتیجش به نظرت چی بود ؟

افرادی که فارغ التحصیل میشدن بعد از تقریبن چند ماه کار کردن و گرفتن پذیرش از دانشگاه های دیگه ترک می کنن شرکتو. مشخص ترینش خود من که شروع کننده و انجام دهنده ی کار های اداریش تو مالزی بودم. ( با وجود اینکه حقوق قابل قبولی داشتم ( شاید خیلی بیشتر از یه کارمند تمام وقت با کار نیمه وقتم ) دارم میرم. چون مالزی یه جایی مثل ایرانه با این تفاوت که یه ذره بهتره. ولی بازم یک حکومت مشابه ایران و حاکم های مشابه ایران داره که شایسته سالار نیستن. یعنی به جز اولین نخست وزیر مالزی بقیشون تمام وقت دزدی کردن! عین ایران.

و تقریبن تعداد خیلی زیادی از فارغ التحصیل های مالزی هم مالزی رو به مقصد استرالیا، سنگاپور، انگلستان برای همیشه ترک می کنن.



چون کشور و قوانینش رو نمیشه در همچین مدل حکومتی عوض کرد مگر با تغییر کلی. که هزینه ی زیادی داره. کشور هر چقد هم پیشرفت علمی داشته باشه ولی نتونه نیاز ها و سطح مینیمم زندگی مردمشو تامین کنه محکوم به اینه که تعداد زیادی از شهروندانشو برای همیشه از دست بده.
خب الآن هستن این شرکت‌ها و خیلی هم موفقن! خواستی تو پیغام خصوصی می‌تونیم در موردشون صحبت کنیم چون به نظرم یکم نام بردن ازشون خارج از بحث این تاپیکه.
و کلا هم معمولا تعداد زیادی نیروی نیمه‌وقت دارن که هنوز دانشجوان، و خیلیا با هدف این که ۲-۳ سال کار کنن و بعد برن میان، ولی یک تعدادیشون وسطش نظرشون عوض میشه :) (نمونه‌اش خود من)
و خب کارمندایی هم هستن که تمام وقتن و از ایرانم نرفتن.

کلا بحث کار و درآمد به نظرم چیزیه که با تلاش بیشتر از کشورهای دیگه، باز میشه بهش رسید در ایران ولی خب امنیت و حکومت و سطح رفتار مردم رو به راحتی نمیشه تغییر داد، ولی اگر کسی براش مهم باشه که اینا تغییر کنن مسلما باید خودش اول از همه سعی کنه.
اگر هم براش مهم نیست که خب کسی نمیگه چرا :) میتونه مثل هزاران نفر دیگه بره یک کشور دیگه.
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,189
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : فرار مغزها

من منظورم این نبود که مهاجرت نخبگان خوب است یا مشکلی ندارد.
روی سخنم با افراد معمولی خود نخبه پندار بود.
 

hamed.yas

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
547
امتیاز
6,500
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشد
سال فارغ التحصیلی
1345
مدال المپیاد
مدال تو مشتم بود.از چنگم درآور
رشته دانشگاه
پزشک. دکتر. طبیب
پاسخ : فرار مغزها

یه سوال داشتم.
فرار مغز ها به طور کلی چی تعریف میشه.؟؟
اینکه هر کی بلند شه بره اونور تو یه دانشگاه .... و یه کشوری که به زور از پس خودش بر میاد یا اینکه یه دانشگاه خوب اپلای کردن؟
الان ما یکی رو داشتیم تو کلاسمون که اتفاقا جزو تنبل ها عم بود.
دو سال پیش بلند شد رفت یه کشور شرق آسیایی.
و گفته چون اینجا واسه کنکور منطقه 3 حساب میشه اومدم.
اگه قبول شدم میام.اگر هم نه که همینجا یا یه کشور دیگه از این پولی ا.
بحث اینه که الان این هم واسه کشور ضرر محسوب میشه یا سود؟؟
اینکه یه فردی که خیلی علاقه به انجام کارای خاص نداره و نه تواناییشو و صرف مدرک گرا بود؟؟
رفت و دیگه کشور هزینه های اونو( از قبیل درمان تحصیلو.. ) متحمل نمیشه در آینده خوبه که نه؟؟

ینی به طور کلی سوالم اینه که فرار مغز ها که میگن باید فرد یه فرد سازنده باشه تا بهش بگیم فرار مغز و گرنه همونطور که گفتم آیا اگر هزینه های اضافی افراد صرف مصرف کننده از هزینه های اقتصادی کشور کم بشه بهتر نیست؟؟
 
ارسال‌ها
1,546
امتیاز
26,905
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از بره ناقلا :
من منظورم این نبود که مهاجرت نخبگان خوب است یا مشکلی ندارد.
روی سخنم با افراد معمولی خود نخبه پندار بود.

منم اشاره‌م و تأکیدم توی هر دو پستی که دادم بیشتر روی همین افراد بود. اگه تو صحبتم برداشتِ دیگه‌ای می‌شد اینجا اصلاح می‌کنم.
 

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,844
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
پاسخ : فرار مغزها

به نقل از hamed.yas :
یه سوال داشتم.
فرار مغز ها به طور کلی چی تعریف میشه.؟؟
اینکه هر کی بلند شه بره اونور تو یه دانشگاه .... و یه کشوری که به زور از پس خودش بر میاد یا اینکه یه دانشگاه خوب اپلای کردن؟
الان ما یکی رو داشتیم تو کلاسمون که اتفاقا جزو تنبل ها عم بود.
دو سال پیش بلند شد رفت یه کشور شرق آسیایی.
و گفته چون اینجا واسه کنکور منطقه 3 حساب میشه اومدم.
اگه قبول شدم میام.اگر هم نه که همینجا یا یه کشور دیگه از این پولی ا.
بحث اینه که الان این هم واسه کشور ضرر محسوب میشه یا سود؟؟
اینکه یه فردی که خیلی علاقه به انجام کارای خاص نداره و نه تواناییشو و صرف مدرک گرا بود؟؟
رفت و دیگه کشور هزینه های اونو( از قبیل درمان تحصیلو.. ) متحمل نمیشه در آینده خوبه که نه؟؟

ینی به طور کلی سوالم اینه که فرار مغز ها که میگن باید فرد یه فرد سازنده باشه تا بهش بگیم فرار مغز و گرنه همونطور که گفتم آیا اگر هزینه های اضافی افراد صرف مصرف کننده از هزینه های اقتصادی کشور کم بشه بهتر نیست؟؟

پر واضحه که منظور از فرار مغرها این افراد نیستن، هر چند به شخصه دلم نمی‌خواد روی حساب نمره‌ی کلاس و رتبه‌ی کنکور و معدّل دانشگاه به کسی برچسب بزنم، عدم شایسته‌سالاری و سیستم ارزیابیِ به معنای واقعی کلمه فَشَل، توی این زمینه‌ها هم دیده می‌شه و نمی‌شه آدم‌ها رو راحت قضاوت کرد :]
و اینکه سؤال شما یک سؤال دیگه ایجاد می‌کنه و اون اینه که شهروند مفید اصولاً به چه کسی می‌گن؟

منتها مسئله اینجاست که اون افرادی که دانشجوهای کوشا و موفّقی هستن، پذیرش‌های خوبی می‌گیرن، از ایران می‌رن، پیشرفت می‌کنن و دیگه هم برنمی‌‌گردن، تعدادشون به طرز دردناکی زیاده. برای اینکه آدم مفید باشه و به درد جامعه بخوره، لازم نیست دانشجوی موفّقی باشه و پژوهشگر خاصّی باشه و اید‌ه‌های درخشان داشته باشه، امّا این افراد، که تعدادشون هم زیاد نیست، مشعل‌دار پیشرفت علم و تکنولوژی و دیگر جنبه‌های جامعه هستن، حتّی جنبه‌های فرهنگی و انسانی. رفتنشون، آسیب جبران‌ناپذیری به جامعه می‌زنه.
 
بالا