بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mahshid_f
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • تگ‌ها تگ‌ها
    خواب

روزی چند ساعت میخوابی؟؟

  • +10

    رای‌ها: 14 11.0%
  • 8-10

    رای‌ها: 37 29.1%
  • 6-8

    رای‌ها: 58 45.7%
  • -6

    رای‌ها: 18 14.2%

  • رای‌دهندگان
    127
خواب دیدم دارم پرواز میکنم با دوتا دستام بعد دستامو نگاه کردم دیدم دستام همه اشون پرن
خلاصه اینکه تو خواب کلی ترسیدم
ترسناک ترین خوابی بود که دیدم ولی اولاش خیلی دوست داشتنی بود
 
خواب دیدم تو استادیومم،قبل بازی رونالدو اومده پیش صندلی های تماشاگرا :D
بعد منم دقیقا پشت سر رونالدو وایستاده بودم هرازگاهی برمیگشت به هواداراش امضا میداد منم زارت زارت ازش عکس میگرفتم:D:))
انقده خواب قشنگی بود ^_^
انگار که رونالدو رو از نزدیک دیده باشی:D
حاضرم هرشب همین خوابو ببینم ^-^:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D
 
آخرین ویرایش:
بهترین یا خنده دارترین یا جالب ترین خوابی که دیدی چی بوده؟؟؟
بنظرتون چرا ما خواب میبینیم؟و این تصاویر از کجا میاد؟
نمیدونم منظورت رویای آگاهانه هست یا رویای صادقه؟

خب اگه آگاهانه یا شفاف میگی،خیلی موقع ها میبینم ...
ولی باحال ترینش که دیده بودم، مورد منکراتی داشت متاسفانه بیا پیوی بگم بهت : ))
یکی دیگه هم دیدم خیلی خوب بود . خب پرواز و غیب شدن و تغییر ماهیت اجسام و یا تغییر اندازه شی یا تغییر محیط خیلی راحت میشه انجامشون داد
ولی یه بار خواب دیدم که کیف مدرسمو خونه جا گذاشتم ، چشمامو بستم،تمرکز کردم و به کیف فکر کردم و کیف ظاهر شد تو دستم... دو سه بار تو همون خواب این کارو کردم.

ولی اگه منظورت رویای صادقه هست خیلی نمیبینم
یه بار خواب یه پله برقی دیدم که ...
 
یه خواب به شدت احمقانه :
خواب دیدم من و دوستام توی سالن اجتماعات نشستیم دور یه میز گرد ابی و همه ی بچه های مدرسه طبقه ی بالا هستن و قرار بود بریم اردو و معاونمون داشت اسم بچه هایی که بهش رضایت نامه داده بودن رو می خوند که برن پایین سوار اتوبوس شن منم بیکار بودم یه ورقه برداشتم اسمهایی که می خوند رو می نوشتم بعدش دوست بی کار تر از منم هم یه خودکار قرمز برداشت روی اسم بجه هایی که می رفتن پایین یه ضربدر می زد بعد نازممون اومد بالا سرمون یهوییی جیغ کشید گفت چی کار می کنین؟ اسم ها رو می نویسین روشم خط می زنین ؟ برین پیش مدیر ببینم بعد ما رو برد پیش مدیر اونم گفت وااای چشمم روشن زنگ می زنم به پلیس! و زنگ زد و پلیس اومد منم براشون توضیح دادم که فقط یه سری اسم نوشتیم این همه قشقرق به راه انداختن نداره که ولی پلیس بازداشتم کرد بردم توی یه سلول و گفت که فردا وقت دادگاهمه! و بعدش فرداش منو بردن دادگاه قاضیه گفت از خودت دفاع کن منم گفتم( به نام خدا من اناهیتا هستم و حوصلم سر رفته بود یه سری اسم نوشتم و دوست بیکار تر از منم هم روشون ضربدر زد بعد اینا اومدن منو بی خودی بازداشت کردن) بعد قاضیه رنگش پرید گفت واااای چی کار کرده دختره بدترین جرم. حکم اعدام بزن براش!!!!!! و بعدش منو بردن یه جایی و رگ گردنمو زدن!!! من حتی گرمای خونی که رو گردنم بود رو هم حس کردم!
 
شاید بهترینه شاید هم جزو بهترینهاست(چون همشون یادم نیست‌‌.. حضور ذهنمم که پیاده‌س):
خواب دیدم کراشم با اونی که ازش متنفرم دعواشون شده (تا اینجاش خوبه)
ولی بعدش انداختن تقصیر من :|
مخصوصا اونجاش که کراش با گریه داشت منو متهم میکرد..

حاضرم از سمپادیا برم اگر قسمت اول به واقعیت بپیونده:D
 
خواب دیدم رونالدو از پنجره اتاقم اومده تو و میگه بیا با هم سلفی بگیریم:دی
بعد از این که باهاش سلفی گرفتم؛محکم بغلم کرد و کلییی بوسم کرد:x:-"
 
من یبار تو خواب دیدم
در زمان های قدیم ژن جهش یافته فوق العاده ای تو وجود یه پرنسس نهفته بوده که حفظ اون برا پزشکان و دانشمندان قصر خیلی مهم بوده ، اما متاسفانه پرنسس به یه بیماری لاعلاح مبتلا میشه و پزشکان کاری از دستشون برنمیاد و فقط می تونن ژن جهش یافته رو نجات بدن و قرار میشه یه دهقان و پسرش از اون ژن مراقبت کنن که ژن جهش یافته پرنسس طی یه حادثه ای وارد بدن گاو سیاه رنگ و زشت دهقان میشه و اون رو به یه اسب سلطنتی خیلی زیبا تبدیل می کنه ، از این پس پسر دهقان تمام سعی اش رو برا حفاظت از ژن فوق العاده و پر اهمیت تاریخ بشری می کنه ، در حالی که پدرش از این امر دلسرد شده بوده .... که طی یه اتفاقاتی اسب سلطنتی یا همون گاوی که جهش پیدا کرد زخمی میشه .....
و فکر کنم پسر دهقانم میمیره و نمی تونه نجانتش بده
متاسفانه آخرش خوب یادم نیست یعنی ندیدم چون باید بیدار میشدم و خودمو به سرویس مدرسه میرسوندم :D
متاسفم به خاطر پایان ناقص و مبهم :|
خودمم آخرشو نفهمیدم
باکلاس ترین خوابی بود که به عمرم دیدم:D
 
یه بار خواب دیدم اومده دم در خونمون بعد رفتیم بیرون باهم چای خوردیم ! :| تازه تو اتوبوس !! :| به سبک دهه چهلیا :))
یه قهوه هم نبود بخوریم :)) اینقد باکلاس !! :-"
تازه چایی رم هورت میکشید !! =))
 
آدم مذهبی ای نیستم،اما وقتی کلاس پنجم بودم،مکه رفتم، دور کعبه،یه حالت معنوی خاصی داره،یه حس خیلی خوبی که نمیتونم توصیفش کنم،حدودن یه سال از سفرمون میگذشت خواب دیدم دوباره مکه بودم،دور کعبه،دوباره همون حس،دوباره همون حالت معنوی،خیلی چسبید اون خوابه خلاصه :-"
 
بهترین خوابی که دیدم این بود که:
یک نفر تو فامیلمون هست من بهش میگم عمو ،آدم خیلی مومن و خوبیه
وقتی کنکور داده بودم هنوز نتایج نیومده بود و خیلی نگران نتیجم بودم
خواب دیدم همین عموم اومد خونمون و سلام علیک کردیم و بهم گفت تبریک میگم
از خواب که بیدار شدم خیلی حس خوبی داشتم
و واقعا نتیجه ی خوبی گرفتم
خیلی دوست دارم عموم رو
 
خواب دیدم یه شخص مهمم "شاید پرنسس" و شاهزاده های کشورای مختلف با قدرت های ماوراییشون دارن میجنگن تا منو به دست بیارن :))=))
آخرشم منو دزدیدن بردن تو یه بیابون و مجبورم کردن با یه مردی که اصلا نمیشناسمش ازدواج کنم :| و تا جاییش یادمه که به دنبال راه فرار بودم
 
البته من خوابای عجیب تر از اینم دیدم و این صرفا بهترینشون نبود و حتی عجیب هم نبود بلکه خوابی بود که در لحظه یادم بود X_X:-??
 
بهترین....عروسی
بدترین...مردن همگی
 
یه شب خواب دیدم دارم با موتور از یه کوه بلند میپرم پایین.هیچی دیگه تا اومدم بخورم زمین مثل این بازیا خوابو استپ کردم دوباره از اول شروع کردم.
 
بدترین خوابی که دیدم خانواده ام کشته شدند دنبال قاتل میروم که میره تو یک اتاق و من در اتاق رو باز میکنم وارد یه هزار راه میشوم واز اون میفتم به جایی تاریک که پرساعت
 
زیاد خواب میبینم یعنی هر شب میبینم و همشونم یادم میمونه البته
بدترین خوابی که دیدم : از دست دادن پدرم
بهترین خوابی که دیدم : نگم برای همه بهتره :D
 
خوابای بدی که میبینم خیلی پیچیده و سردرگم کننده هستند به طوری که روز بعدش کلا نمیتونم تمرکز داشته باشم و بدترینش این بود که چندماه پشت سرهم هر شب خواب میدیدم یکی دنبالمه و اخرش پدرمو جلو چشمم تیکه تیکه میکردن و من نه میتونستم جیغ بکشم نه از خواب بپرم و فقط یه جوری زجر میکشدم تو خواب

بهترین خوابی که دیدم کل دوران اشناییم با یه پسر خوش چهره و خوش قد و حنابندون و عروسی و ماه عسل و بچه دار شدن :)):)):)):))

خلاصه هر چند وقت یه بار یکی دو ماه یه مجموعه تلویزیونی میبینم تو خوابم حالا هم بد هم خوب :D:Dو جالبترش اینکه همشم یادم مونده و حفظم :D;)
 
Back
بالا