- ارسالها
- 1,032
- امتیاز
- 7,673
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان 1
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- دانشگاه تهران
- رشته دانشگاه
- مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : تفکیک جنسیتی از گهواره تا گور؟
یه سری زن و مرد که دارن توی اون اداره کار می کنن موظف هستن توی اونجا یه چارچوب هایی رو رعایت کنن وگرنه فاقد صلاحیت برای شغلشون به حساب میان و اخراج یا توبیخ میشن. اصن اینکه مسئولیت رفتارشون رو میپذیرن یا نمیپذیرن مطرح نیست. وقتی طرف رفتار نامناسب انجام داد اخراجش می کنن میخواد بپذیره میخواد نپذیره.
روابط بین افراد در بیرون اداره هم که باز شخصیه و به کسی مربوط نیست.
الان مطابقت مثالتون با موضوع رو من دقیق متوجه نمیشم. دقیقا توی مثالتون چی تمثیل از کدوم قسمت مورد بحث ماست؟
اینکه همه اولش وانمود می کنن اولویت با خانوادست خب دروغگوییه. کسی که می خواد ازدواج کنه یا باید طرف رو خوب بشناسه و بفهمه که دروغگو عه یا نهایتا بعد ازدواج میفهمه و مجبور نیست با کسی که براش مطوب نیست زندگی کنه و جدا میشه.
من فکر می کنم قضیه خیلی ساده تر از این حرف هاست. ببینید در یک محیط کاری یه سری رفتار هایی که عموما همه جا تقریبا ثابته متعارف به حساب میاد و یه سری چیزا نا متعارف.این که یه فرد مسئول رفتار خودشه که شکی توش نیست ، اما واقعا" همه مسئولیت رفتار خودشون رو میپذیرن ؟
ببینید واقعا" فکر میکنم این چیزی که شما در موردش حرف زدید یعنی این که واقعا" افراد میتونند خودشون رو کنترل کنن یا نه (در هر موردی نه لزوما" رابطه با جنس مخالف) خیلی جدی تره از اونی که شما در مورد فکر میکنید. من باز یه مثال میزنم : مثلا" صندوق امانات یا بانک ، جدای از بحث سرمایه گذاری و این چیزا ، یه نفر میتونه بگه چرا باید از پول محافظت کنیم ؟ جواب اینه که برای جلوگیری از سرقت پول این کارو میکنن ، اما خب مگه چه کسی سرقت رو انجام میده ؟ خب معلومه سارق ! اما مگه چند درصد جامعه سارق هستن ؟ دو تا جواب میشه داد :
1- درصد خیلی کمی از افراد هر جامعه ای دزد هستن ، اونارم تا حد امکان پلیس میگیره دیگه ، پس چرا از پول محافظت کنیم ؟
2- درصد خیلی کمی از جامعه دزد هستن ، اما درصد قابل توجهی (متاسفانه) پتانسیل سرقت کردن رو دارن ، یعنی اگه موقعیت خیلی ساده و راحت و مناسبی باشه احتمال زیادی وجود داره که این کارو بکنن (رشوه ها و اختلاس ها و غیره و غیره ازین همینجا ناشی میشن) حالا ممکنه نیاز مالی شدیدی داشته باشن ، یا طمع کنن ، وسوسه بشن و ... پس در نهایت لازمه که از سرمایه ها محافظت بشه .
ممکنه مثال بالا رو خیلی نزدیک ندونید ، مثال بهترش که به همین کار های اداری و اینا مربوط میشه : همون قضیه ی فساد مالی که بالا بهش اشاره کردم ، طبق حرف شما چون افرادی رو که وارد ادارات میشن بالغ و دارای شرایط مناسب میدونیم ، پس ازشون انتظار نداریم برای انجام کاری که وظیفه شون هست بخوان پول اضافی(رشوه) بگیره ، یا برای انجام کاری غیرقانونی پول بگیرن ، پس اصلا" لزومی نداره مثلا" سازمان های بازرسی ایجاد کنیم که نظارت شدید انجام بدن ، و یا تدابیری انجام بدیم که از رشوه گرفتن حداکثر جلوگیری انجام بشه. و اصلا" این که بخوایم بهشون نظارت کنیم توهین به شعورشون و اخلاقشونه! اما متاسفانه میبینیم که حتی با وجود نظارت و جلوگیری باز هم خلاف انجام میشه.
یه سری زن و مرد که دارن توی اون اداره کار می کنن موظف هستن توی اونجا یه چارچوب هایی رو رعایت کنن وگرنه فاقد صلاحیت برای شغلشون به حساب میان و اخراج یا توبیخ میشن. اصن اینکه مسئولیت رفتارشون رو میپذیرن یا نمیپذیرن مطرح نیست. وقتی طرف رفتار نامناسب انجام داد اخراجش می کنن میخواد بپذیره میخواد نپذیره.
روابط بین افراد در بیرون اداره هم که باز شخصیه و به کسی مربوط نیست.
الان مطابقت مثالتون با موضوع رو من دقیق متوجه نمیشم. دقیقا توی مثالتون چی تمثیل از کدوم قسمت مورد بحث ماست؟
عدم توجه به خانواده و آسیب هاش چیزی نیست که به رئیس اون شرکت یا قانون گذار مربوط باشه این صرفا یه انتخاب اشتباه توسط همسر اون آدم بوده. کسی که براش خانواده در اولویته و با یه فردی ازدواج کرده که کارش در اولویت بوده در انتخاب و شناختش اشتباه کرده و مسئولیت اشتباهش با خودشه. اگر ناراحت میشه یا اذیت میشه بخاطر اشتباه خودش بوده. مجبور هم نیست که در رنج زندگی کنه. میتونه جدا بشه از اون فرد.خب عدم توجه به خانواده هم میتونه به اعضای خانواده آسیب جدی وارد کنه ، خیلی بدیهیه این.
درسته یه زن وظیفه نداره زندگی تشکیل بده ، اما بدیهیه که اغلب آدما ازدواج میکنن ، و فکر میکنم تقریبا" هیچ زن و مردی قبل از ازدواج نمیگه کار من اولویت اول زندگی منه ، اصولا" همه اولش میگن من خانواده واسم مهم ترین چیزه ، در واقع فکر میکنم خیلی کم هستن کسایی که وقتی از طرف مقابلشون قبل ازدواج میشنون "کار من اولویت اول منه" راضی به ازدواج با اون فرد بشن ، مگر این که خودشون هم همچین آدمی باشن. اصولا" جاه طلبی ها رو افراد موقع ازدواج یا ندارن یا مخفی میکنن .
اینکه همه اولش وانمود می کنن اولویت با خانوادست خب دروغگوییه. کسی که می خواد ازدواج کنه یا باید طرف رو خوب بشناسه و بفهمه که دروغگو عه یا نهایتا بعد ازدواج میفهمه و مجبور نیست با کسی که براش مطوب نیست زندگی کنه و جدا میشه.
چطور در این بحث یعنی هر شخصی آزاده که در رشته ی تحصیلی مورد علاقه ش تحصیل کنه و در شغل مورد علاقه ش مشغول به کار بشه. حق داره تصمیم بگیره خانواده تشکیل بده یا تشکیل نده. حق داره نوع روابطش با خانواده ش رو تعیین کنه. حق داره هدف هایی که با استعداد خودش هماهنگ میدونه انتخاب کنه و براشون تلاش کنه. واضحه که این قاعده شامل آدم کشی و از این دست نمیشه.بستگی داره به تعریفتون از "چطور" ! خب یه سری چیزا جزئیات هستن ، اما خیلی چیز ها هم هستن که اتفاقا" حکومت و دولت باید مدیریت کنه و تأیین کنه ، اصلا" مبنای قانون همینه .