به نقل از Elahek :ببخشیدا.. من قسمت پیش رو ندیدم. چرا عاطفه گف اونا نمیتونن ازدواج کنن؟
تازه شروع شد.بره اعتراف کنه و بره زندان و....به نقل از میم ح میم دال :قسمت آخر بود این؟
به نقل از kimia_soleimani :تازه شروع شد.بره اعتراف کنه و بره زندان و....
[/زندان که نمیره نگهش میداره میگه ت باید نوکر عروس و بچه هام بشیquote]
به نقل از Mysterious Quéèn :الان دیگه کار میافته رویِ روالِ اداری، اونم بروکراسیِ از نوعِ ایرانیش و کِش و قوسهایِ اعصاب خرد کن، بنابراین من به خانواده اعلام کردم که تا اتمامِ این مراحل سریال رو دنبال نخواهم کرد...
به نقل از shery :الان تکرارشو دیدم :/
این محمد چرا انقد مسخرس ؟ الان فکرکرده که بچه دو سالس که انگار میخوان آمپولش بزنن ؟
الان کارگردانو نویسنده با تکرار جملاتی مثل: باورم نمیشه ؛ عین قصه س و فلان قصد طبیعی کردن دارن واقعا ؟
این نازگلم که مث بچه های سه چهار ساله هی چشماشو گرد میکنه ذوق میکنه ://
بعد اون تیکش که عاطفه گفت بچه من (منظور مرتضی) رو ببین ؛ بعد مرتضی گفت کل دنیارو میدم واسه یه تار موت(تقریبا همچین چیزی)
پوووووف واقعا درباره اون لحظه مثل فامیل دور باید بگم من حرفی ندارم واقعا ؛ الان به قیافشون میاد آخه این حرفا؟ : |