یه زمانی میرفتیم کلوپ فیلمای (همون rom امروز) سگا رو اجاره میکردیم. همیشه هم سر مورتال کامبت دعوا بود و گیر نمیومد. وقتی فیلمو میذاشتیم تو دستگاه و کار نمیکرد، انقدر توش فوت میکردیم تا کار کنه.
اونزمان اول دبستان، ۱۲ سال پیش ،هر کی دفتر سیمی داشت لاکچری محسوب میشد.
به هرکی هم مشقش رو خوب می نوشت بهش سر صف جوائزی میدادن که شامل این کتابها بود اکثرا
بعد ها فهمیدم جوائز اکثرا از طرف اولیا خریداری میشد
شاید یادتون نیاد ولی کاراکترای کتاب بخوانیم اول دبستان دو تا بچه بودن به اسمای امین و آزاده.
یه زمانی وقتی ایمیل دریافت میکردیم(دهه 80)بســی خرذوق میشدیم*__*
انگار از سفارت آمریکا برامون دعوتنامه اومده بود
مثل الان نبود که nتا ایمیل نخونده رو درجا دلیت کنی...ابهتی داشت براخودش
شما یادتون نمیاد قدیما بجای 2تا واحد پولی تو ایران 3 تا واحد پولی داشتیم
1- ریال
2- تومان
3- تا بستنی
بعد این شکلی بود که برای این که درک کنیم یک میلیون چقدره محاسبه می کردیم که چن تا بستنی میشه
شما یادتون نمیاد یه مهدی ار اس داشتیم میومد از این عکس نوشته های چیزدار میزاشت تو بانگش بعد من و تعداد کثیری از دوستان براش داستان درست میکردیم
**چیزدار= معنی دار
شما یادتون نمیاد یه زمانی دختر پسرا واسه ارتباط عاشقانه نامه میدادن به دوستای دیگه اشون برسونن دستشون
تازه یادتون نمیاد از روابط عاشقانه کلش آف کلنز که چقدر آقایی و خانومی داشتن
یادتون نمیاد رنگارنگ حکم گل داشت بزن شاد شی
یادتون نمیاد تو مدرسه بالشتی میفروختن با اینکه باید با شیر میخوردیم ولی ما خشک خشک همونطوری میخوردیم تازه یادتون نمیاد هرکی هرچی داشت میزاشت وسط بیایین بخوریم باهم نه مثل الان به خون هم تشنه
شما یادتون نمیاد (شایدم بیاد) قدیما کرسیا برقی نبودن. یه چاله زیرشون داشتن که توش رو پر از ذغال و هیزم داغ میکردن و بقیه هم پاشون رو میذاشتن زیر کرسی کنار اون چاله. چه پاها که این کرسیا نسوزوند. چاله هم خیلی حفاظ خاصی نداشت.
شما یادتون نمیاد قدیما یه کتابایی بود به اسم کتب طلایی که قصه ها و افسانه های ملل و مردم رو برای بچه ها به انتشار میرسوندن.
شما یادتون نمیاد قدیما آشپزخونه ها هم مثل اتاقا در داشتن و اپن نبودن.