گشت ارشاد

[نرگسیوم]

حجاب داشتن یا نداشتن یک مسئله‌ی فرهنگیه

من موضع شما رو کامل متوجه نشدم.
ولی یه "نسبتاً" نقل قول می‌کنم از آقای نوید توی برنامه‌ی دیالوگ.
تا تقی به توقی می‌خوره، می‌گید خب حجاب مسئله‌ی فرهنگیه.
آقا توی این ۴۰ و اندی سال، جمهوری اسلامی پول داشته، زور داشته، قدرت داشته، آموزش پرورش داشته، صدا و سیما داشته، نهاد های دانشگاهی داشته، هزاران و هزاران و هزاران موسسه‌ی فرهنگی داشته که ما حتی اسمشونم نشنیدیم؛ دیگه چی می‌خواااین که بخواین کار فرهنگی کنید؟ یعنی همه‌ی اینایی که توی این چهل و خورده‌ای سال کار فرهنگی کردن [و اتفاقاً روز به روز از طرفداران اسلام و جمهوری اسلامی کاستن] نفهم و احمق و بی سواد بودن، هیچ‌کدوم اسلامو نفهمیدن؟ یه چیزی روی هوا هست، که قراره بیاد برای ما کار فرهنگی بکنه، سوتفاهمات رو رفع کنه و بگه آره، حجاب خوب است و جمهوری اسلامی حکومتِ عدلِ علی‌ست؟
آقا شما می‌گید مسئله‌ی فرهنگیه. قانون می‌گه باید حجاب بزنی، بایده. بعد میاید پاسخ می‌دید فرد باید خودش به این درک برسه که بپوشه.
خب اگه نپوشید، چی؟
چی‌کار می‌کنید اگه بعد اون کارای فرهنگی مد نظر نپوشید؟
کار فرهنگی یعنی چی؟
هنوز که هنوزه پاسخ مشخصی برای سوالِ "خب اگه نپوشید، چی؟" وجود نداره.
برای من مشخص کنید اگه کار فرهنگی و هزار تا خزعبل دیگه رو به عرصه‌ی انجام رسوندید، اما طرف به درک نرسید و نخواست بپوشه، اون وقت چی؟
اون وقت دستور چیه؟
از مغلطه و سفسطه هم خوشم نمیاد. فقط بگید در اون صورت چی‌کار می‌کنید.

 

[Guymer]

من موضع شما رو کامل متوجه نشدم.
ولی یه "نسبتاً" نقل قول می‌کنم از آقای نوید توی برنامه‌ی دیالوگ.
تا تقی به توقی می‌خوره، می‌گید خب حجاب مسئله‌ی فرهنگیه.
آقا توی این ۴۰ و اندی سال، جمهوری اسلامی پول داشته، زور داشته، قدرت داشته، آموزش پرورش داشته، صدا و سیما داشته، نهاد های دانشگاهی داشته، هزاران و هزاران و هزاران موسسه‌ی فرهنگی داشته که ما حتی اسمشونم نشنیدیم؛ دیگه چی می‌خواااین که بخواین کار فرهنگی کنید؟ یعنی همه‌ی اینایی که توی این چهل و خورده‌ای سال کار فرهنگی کردن [و اتفاقاً روز به روز از طرفداران اسلام و جمهوری اسلامی کاستن] نفهم و احمق و بی سواد بودن، هیچ‌کدوم اسلامو نفهمیدن؟ یه چیزی روی هوا هست، که قراره بیاد برای ما کار فرهنگی بکنه، سوتفاهمات رو رفع کنه و بگه آره، حجاب خوب است و جمهوری اسلامی حکومتِ عدلِ علی‌ست؟
آقا شما می‌گید مسئله‌ی فرهنگیه. قانون می‌گه باید حجاب بزنی، بایده. بعد میاید پاسخ می‌دید فرد باید خودش به این درک برسه که بپوشه.
خب اگه نپوشید، چی؟
چی‌کار می‌کنید اگه بعد اون کارای فرهنگی مد نظر نپوشید؟
کار فرهنگی یعنی چی؟
هنوز که هنوزه پاسخ مشخصی برای سوالِ "خب اگه نپوشید، چی؟" وجود نداره.
برای من مشخص کنید اگه کار فرهنگی و هزار تا خزعبل دیگه رو به عرصه‌ی انجام رسوندید، اما طرف به درک نرسید و نخواست بپوشه، اون وقت چی؟
اون وقت دستور چیه؟
از مغلطه و سفسطه هم خوشم نمیاد. فقط بگید در اون صورت چی‌کار می‌کنید.

چیزی که ایشون گفتن چندان مربوط به چیزی که ازش نقل قول کردید نداشت
ایشون دارن میگن عمل متقابل (=واکنش) یک مسئله فرهنگی، برخورد فرهنگیه
و عمل متقابل (=واکنش) یک مسئله‌ای که با جون انسان‌ها طرفه، برخورد جسمیه
پس نباید در مقابل فرد بی حجاب (که اگر بی حجابی رو یک ضدارزش در نظر بگیریم) به صورت جسمی پاسخ بدیم - مثالش میشه اینکه نباید اونو ببریم داخل ون
ولی اگه کسی داشت شخص دیگری رو با کمربند میزد، اون موقع باید به صورت جسمی (یعنی برخورد فیزیکی) باهاش رفتار کرد

 

[نرگسیوم]

چیزی که ایشون گفتن چندان مربوط به چیزی که ازش نقل قول کردید نداشت
ایشون دارن میگن عمل متقابل (=واکنش) یک مسئله فرهنگی، برخورد فرهنگیه
و عمل متقابل (=واکنش) یک مسئله‌ای که با جون انسان‌ها طرفه، برخورد جسمیه
پس نباید در مقابل فرد بی حجاب (که اگر بی حجابی رو یک ضدارزش در نظر بگیریم) به صورت جسمی پاسخ بدیم - مثالش میشه اینکه نباید اونو ببریم داخل ون
ولی اگه کسی داشت شخص دیگری رو با کمربند میزد، اون موقع باید به صورت جسمی (یعنی برخورد فیزیکی) باهاش رفتار کرد

برادر من چرا توضیح واضحات می‌دی؟
خیلیم ربط داره. ایشون می‌فرمایند حجاب مسئله‌ای‌ست فرهنگی و خود فرد باید به درک از آن برسد.
منم دارم می‌گم اگه نرسید اون‌وقت راه چاره چیه؟

 

[Guymer]

برادر من چرا توضیح واضحات می‌دی؟
خیلیم ربط داره. ایشون می‌فرمایند حجاب مسئله‌ای‌ست فرهنگی و خود فرد باید به درک از آن برسد.
منم دارم می‌گم اگه نرسید اون‌وقت راه چاره چیه؟

من توضیح حرف ایشون رو زدم که یک تحلیل خوب جامعه شناختی از این پدیده دادن
درست میگید ایشون هم گفتن حجاب یک مسئله فرهنگیه و هم گفتن باید متقاعد کرد دیگران رو که حجاب بپوشن نه اینکه تحمیل کنن
ولی اشتباه حرفشون چیه؟
وقتی میگن مسئله فرهنگیه منظورشون این نیست که خیلی حساسه و بخاطر همین باید سفت و سخت باهاش برخورد کرد، اتفاقا دارن میگن باید به روش فرهنگی باهاش برخورد کرد
وقتی میگن دیگران رو متقاعد کنید منظورش این نیست که *مجبورش* کنید به این درک برسه، بلکه منظورشون چیزی شبیه امر به معروف هست که این هم یک برخورد فرهنگیه

 

[نرگسیوم]

من توضیح حرف ایشون رو زدم که یک تحلیل خوب جامعه شناختی از این پدیده دادن
درست میگید ایشون هم گفتن حجاب یک مسئله فرهنگیه و هم گفتن باید متقاعد کرد دیگران رو که حجاب بپوشن نه اینکه تحمیل کنن
ولی اشتباه حرفشون چیه؟
وقتی میگن مسئله فرهنگیه منظورشون این نیست که خیلی حساسه و بخاطر همین باید سفت و سخت باهاش برخورد کرد، اتفاقا دارن میگن باید به روش فرهنگی باهاش برخورد کرد
وقتی میگن دیگران رو متقاعد کنید منظورش این نیست که *مجبورش* کنید به این درک برسه، بلکه منظورشون چیزی شبیه امر به معروف هست که این هم یک برخورد فرهنگیه

مع الاسف من هر چی می‌گم شما می‌زنی جاده خاکی.
ممنون هم متن رو ترجمه می‌کنی هم اشتباهاتو تحلیل می‌کنی. عزیز من این‌جا رو با آزمون عربی قلمچی اشتباه گرفتی؟
دارم می‌گم خب، بعد این برخورد فرهنگی اگه طرف گفت نه نمی‌زنم، خب بعدش چی؟

 

[DarkLightI]

این موارد باعث میشن به تمام جزئیات احاطه داشته باشن و همچنین باعث میشه متوجه بشن که موضوعات به یکنواختی چیزی که فکر میکنن نیست چون گذر زمان خودش گویای ماجراست
یه چیزی شبیه تمرین و تکرار تو درس خوندنه که باعث تسلط میشه و با استثنات آشنا

جدا ازینکه باید "احاطه به جزئیات" و "یکنواختی" رو تعریف کنید، سؤال اینه که چرا این‌ها باعث دانش بیشتر میشن؟ (راهنمایی: شما دانش رو هم تعریف نکردید، تعریف‌ش می‌تونه جلو بندازه‌تتون)

 

[DarkLightI]

اما یه سوال چرا عوض ابنکه جواب طرف مقابل رو بدید بیشترش رو پاس میکنین طرق مقابل ؟چرا هر چی میشه سوال میپرسید واسه سوال هایی که کاملا واضحه؟

چیزی که شما "کاملاً واضح" می‌نامیدش در بهترین حالت چیزیه که در محدوده‌ی شهود مشترک اکثر انسان‌ها قرار داره، که خب در شهود من نیست. بابت همین باید برای من تعریفش کنید تا بتونم راجع بهش صحبت کنم.

واضحه که خشونت در هر موضوعی زشت دیده میشه

"زشت" یعنی چی؟

اگر انسان باشی و کمی از فضایل اخلاقی انسانی رو داشته باشی متوجه میشی که خشونت ظلم دعوا زور عصبانیت زشت و امید و مهربانی و...زیبا هستن دقیقا همون فضایل خدایی که به موجودات رسیده.

تا جایی که بهم اطّلاع دادن هوموساپینسم.
منتها هیچ‌کدوم از ویژگی‌هایی که شما "فضائل اخلاقی" می‌نامید رو ندارم، و سؤال بعدی اینه که فضیلت و اخلاق چین که این ویژگی‌ها فضائل اخلاقی محسوب میشن؟

گشت ارشاد از زور خشونت و عصبانیت استفاده میکنه

هر سه‌ی زور، خشونت و عصبانیت رو تعریف کنید.

 

[DarkLightI]

پیش‌فرض هر گونه گفتگو و تعامل بین انسان‌ها و امکانش مبتنی بر توافق در بدیهیات زبان‌ه، مثل دستور زبان، معنی کلمات و اصطلاحات و غیره.

من این پیش‌فرض رو ندارم.

گاهی در بحث‌های تخصصی‌تر افراد برای هماهنگی، کلمات چندمعنی یا مبهم رو تعریف و به طور دقیق مشخص می‌کنند‌.

من لازم می‌دونم توی بحث با افراد، تک‌تک کلمات به یک معنی (=در اشاره به یک مفهوم) استفاده بشن، تا بحث به دقیق‌ترین شکل جلو بره.

اگه کسی سر بدیهیات زبان مشکل داره و معنی کلمات رو ندونه باید قید گفتگو و بحث و مکالمه با انسان‌ها رو بزنه چون پیش‌فرضش رو نداره و یا همیشه فرهنگ لغت به دست باشه و سر تعاریف وقت بقیه رو نگیره.

طرف حساب من توی بحث‌های مختلف افراد مختلفن نه فرهنگ لغت. طرف رو به روی من می‌تونه فلان کلمه رو برای اشاره به هر مفهومی استفاده کنه، و من باید بدونم این شخص داره به چه مفهومی اشاره می‌کنه.

 

[DarkLightI]

قرار نیست همه چیز رو هم از من بپرسید یکم هم منطق یکم هم گوگل...

توی آخرین جواب به سارا.خ به این موضوع اشاره کردم.

 

[DarkLightI]

یسری چیزا توی دسته بدیهیات قرار میگیرن مثل ذات انسان بودن.

من هیچ پیش‌فرضی (شامل اونایی که شما "بدیهیات" می‌نامید) ندارم.

تعریف من از انسان بودن که تو شاملش نمیشی:

موجودی مختار و عاقل که از این دو ابزار برای بقا و ادامه حیات خود استفاده میکند. زیاد درگیر این مورد عقل نشو چون درکش برات سخته

لطفاً "اختیار"، "عقل"، "بقا" و "حیات" رو تعریف کنید.

دقیقا کار تو نمونه بارز ترویج و تشویق خشونت علیه مردمه. دفاع کردن از این عمل یعنی تحمیل عقاید.

"خشونت" رو تعریف کنید.

آوردن دلیل و مدرک از اسلامت دلیلی بر دفاع نیست؟ میدونی مشکلت اینه که حتی خودت نمیدونی داری از چی دفاع میکنی و طرف کجایی؟

من دلیل و مدرکی از اسلام آوردم؟

 

[DarkLightI]

سلام
خب ببینید، اینی که می‌گید منطقیه و من باهاش موافقم.( اگه فکر می‌کنیم کسی داره آسیب می‌بینه سعی کنیم بهش کمک کنیم) فقط شما دو چیز رو در نظر نمی‌گیرید:
۱. نحوه‌ی کمک: نحوه‌ی کمک، نباید طوری باشه که باعث آسیب بیشتر باشه، مثلاً فردی که داره با کمربند بهش آسیب زده می‌شه رو نباید بکشیم که بهش آسیب نخوره دیگه!

مسئله اینه که برای اینکه بتونید این رو بگید، باید در ابتدا هم "آسیب" رو تعریف کنید. (که من عمداً تعریف‌ش رو از کسی نخواستم تا بتونم بحث رو به طور حداکثری کش بدم، بله؛ مرض دارم)

۲‌. صورت مسئله: حجاب داشتن یا نداشتن یک مسئله‌ی فرهنگیه و "حتی اگه فرض کنیم" باعث آسیب می‌شه در وهله‌ی اول آسیب روانی و فرهنگیه، در حالی که کتک خوردن تا حد زیادی آسیب جسمی هست و تا حد زیادی با جون افراد سر‌وکار داره. نحوه‌ی این‌که شما بخواهید جلوی این دو مسئله رو بگیرید نباید یکسان باشه!

تقسیم‌بندی‌تون بر چه اسّاسیه؟ فرق آسیب فرهنگی، جسمی و روانی با هم چی‌ن؟

 

[orange cloud]

جدا ازینکه باید "احاطه به جزئیات" و "یکنواختی" رو تعریف کنید،

با مثال توضیح میدم
احاطه به جزئیات:
تو از دور یه گیاهی میبینی (پیش فرض هم اینطور باشه که نمیدونی گیاه چیه ساختار گیاه چیه) که وقتی گیاه رو میبینی در واقع داری کلیات رو نگاه می کنی مثله یه پازل تکمیل شده که تصویر پازل چیده شده قابل مشاهده هست
تو میری یه تیکه از گیاه رو برش میدی با امکانات آزمایشگاه(میکروسکوپ محلول های رنگ آمیزی و …) متوجه میشی یه چیزایی هست اینکه سلول ها شکل های مختلفی دارن اینجا تونستی یه قسمتی از جزئیات احاطه و دسترسی داشته باشی
بعد برات سوال میشه چرا شکل هاشون متفاوته؟ اینجاست که میری تحقیق کنی کتاب بخونی مقاله بخونی دوباره اینجا تونستی یه چیزایی متوجه بشی از کسایی که عمرشون رو در این حیطه گیاه شناسی گذاشتن(با این تفاوت اینا سال های خیلی زیادی صرف این کار کردن همین کاری که تو داری برای فهمیدن جزئیات فهمیدن گیاه میکنی) سوال میپرسی و اطلاعات و تجربیات اونا به تو منتقل میشه یه جورایی جلو میوفتی که راهی که اون رفته رو دیگه لازم نیست بری
و اینجاست که دوباره تونستی به قسمت دیگه از جزئیات آگاهی و دسترسی داشته باشی
یه چیزی مثله جویندگی

یکنواختی:
مثلا در گذشته برای جابجایی از حیوانات استفاده می‌شد اگه یکنواختی بود همچنان با حیوانات این ور اون ور میرفتیم
غیر یکنواختی باعث شد الان به جای حیوانات از ماشین ها هواپیما ها و … استفاده کنیم

سؤال اینه که چرا این‌ها باعث دانش بیشتر میشن؟

اینا باعث میشن یه اطلاعاتی به اشتراک گذاشته بشن که دیگه فرد یه مسیری رو نره که عمرش مبادا تلف بشه یه مسیری رو بره

شما دانش رو هم تعریف نکردید، تعریف‌ش می‌تونه جلو بندازه‌تتون

دانش از نظر من اینه هر اطلاعاتی که باعث بشه پیش از انجام دادنش بدونه سرانجام چیزی چی هست
اینه که در انجام چیزی به ما کمک کنه و وقت مون رو هوشمندانه بدون اتلاف وقت و اشتباه به شکل درست انجام بدیم
اینه که در برابر سوالات ذهن جوابی داشته باشیم


و سوال من
اگه جای من بودی
خودت “احاطه به جزئیات” و “یکنواختی” و “دانش” رو چی تعریف میکردی؟

 

[galium]

من موضع شما رو کامل متوجه نشدم.

سلام نرگس.
موضع من اینه که مخالفم که البته موضع کاملاً شخصی‌ای هست.

آقا شما می‌گید مسئله‌ی فرهنگیه. قانون می‌گه باید حجاب بزنی، بایده. بعد میاید پاسخ می‌دید فرد باید خودش به این درک برسه که بپوشه.
خب اگه نپوشید، چی؟
چی‌کار می‌کنید اگه بعد اون کارای فرهنگی مد نظر نپوشید؟

راستش این الآن به این بر می‌گرده که آیا حجاب باید حتما قانون باشه؟ راستش نمی‌دونم، حتی اگه چیز خوبی باشه نمی‌شه آدما رو مجبور کرد‌.
اگه نپوشید چی؟ بازهم نمی‌دونم. راستش این خیلی پیچیده‌ست و به نظرم دانش کافی رو ندارم که چیزی بگم. ولی اگه نظر شخصیم رو بخواین، هیچی. اگه نپوشید، خب نپوشیده.
ببخشید اگه یکم زیادی خلاصه جواب دادم.

جعبه متن مخفی: جاده خاکی

من فکر می‌کنم جامعه مثل یک توده‌ی زنده‌ست یه جورایی مثل ماهیچه‌ی قلب که پیام انقباض و استراحت بین سلول‌ها رد و بدل می‌شه.
شاید ارزش ها و قانون ها از دل همین جامعه متولد می‌شن. مثلا تقریباً همه قبول دارن که قتل عمد کار درستی نیست و منطق هم همین رو می‌گه. پس قتل عمد یک ضدارزشه و قانون می‌شه که قتل عمد مجازات داره. این یه مثال واضحش بود.
ولی در موارد حساس تر مثل حجاب، خب انقدر واضح نیست که آیا لازمه، اصلا نباید باشه یا اختیاریه‌. ( فکر کنم الان اکثرا نظرمون اینه که اختیاری بهتره)

حالا اینا به کنار چیزی که منو گیج می‌کنه اینه که چی می‌شه اگه این توده‌ی زنده، تصمیم بگیره که مثلا دزدی کار خوبیه؟ باید چیکار کرد؟
یا اینکه مثلا اکثریت جامعه ورزش نمی‌کنن و با این کار به خودشون آسیب می‌زنن. آیا قانون باید کاری کنه تا از شهروندان محافظت کنه؟ کار فرهنگی هم که انجام می‌شه، ولی جواب نمی‌ده.
البته اینا کاملا جاده خاکین و ربطی به بحث مربوطه ندارن‌.

کار فرهنگی یعنی چی؟

فکر می‌کنم توضیح موضوع مورد نظر و گفتن مزایا و معایبش، کار فرهنگی خوبی باشه.

 

[galium]

مسئله اینه که برای اینکه بتونید این رو بگید، باید در ابتدا هم "آسیب" رو تعریف کنید

به نظر من آسیب اینه: هر گونه ضرر مالی، جسمی، یا روانی به فرد آسیب نامیده می‌شه.
منظورم از آسیب روانی: چیزی که فرد رو دچار اختلال یا مشکلات های روحی- روانی کنه.
اختلال یا مشکلات روحی: به گروهی از اختلالات گفته می‌شود که با تأثیر بر تفکر و رفتار، باعث ایجاد ناراحتی برای فرد مبتلا یا ایجاد ناتوانی در وی می‌شوند. نقل از ویکی‌پدیا

تقسیم‌بندی‌تون بر چه اسّاسیه؟ فرق آسیب فرهنگی، جسمی و روانی با هم چی‌ن؟

آسیب روانی رو که اون بالا گفتم.
منظورم از آسیب جسمی حالتیه که به بدن فرد آسیب برسه. مثلاً کبودی، یک نمونه آسیب جسمی هست.
آسیب فرهنگی هم راستش نمی‌دونم این تعریف درسته یا نه، ولی به نظرم ترویج یک باور آسیب زا (مثلا این که اگه بچه‌تون کار بدی کرد باید کتکش بزنید که در این مثال به بچه آسیب جسمی وارد می‌شه) آسیب فرهنگیه. هر چند افراد مختلف در باره‌ی اینکه چه باوری آسیب‌زا هست و چه باوری نیست نظرهای مختلفی دارن.

 

[شیطان رجیم]

"زشت" یعنی چی؟

زشت یعنی سر تا پای وجود تو و هم مسلکای تو
چکمه لیسِ بی خاصیت

 

[əlireza]

آسیب فرهنگی

تا بازار سوال و تعریف داغه باید اینجا سوالی بپرسم که «فرهنگ» یعنی چه (که البته باید تعاریف جامعه شناختیشو شما اینجا بگین).
سوال بعدی اینه که «آسیب» فرهنگی یعنی چه! یعنی آیا فرهنگ چیزی هست که آسیب میبینه و یا خراب میشه؟

 

[نرگسیوم]

سلام...

مرسی مرسی.

 

[Hope07]

چیزی که شما "کاملاً واضح" می‌نامیدش در بهترین حالت چیزیه که در محدوده‌ی شهود مشترک اکثر انسان‌ها قرار داره، که خب در شهود من نیست. بابت همین باید برای من تعریفش کنید تا بتونم راجع بهش صحبت کنم.

"زشت" یعنی چی؟

تا جایی که بهم اطّلاع دادن هوموساپینسم.
منتها هیچ‌کدوم از ویژگی‌هایی که شما "فضائل اخلاقی" می‌نامید رو ندارم، و سؤال بعدی اینه که فضیلت و اخلاق چین که این ویژگی‌ها فضائل اخلاقی محسوب میشن؟

هر سه‌ی زور، خشونت و عصبانیت رو تعریف کنید.

متاسفانه باز به همون کارت ادامه دادی سوال راجب چیز های بنیادین .اما دلم میخاد جوابت رو بدم .

چیزی که من واضح میناممش چیزی نیست که تو فکر میکنی .به قول اون دوستمون یه سری چیزا هستن که اگر معنیشون رو نمیدونی میتونی به لغت نامه رجوع کنی و معنیش رو بفهمی ...سوال هایی که تو میپرسی سوال های بینیادینن

مادامی که حتی در مسایل بنیادین خودت رو کاملا متفاوت تر از بقیه بدونی پیشنهاد میدم اصلا با کسی صحبت نکن .شاید در بعضی چیزا گاهی اوقان نظرات فرق بکنه اما کلیت هر چیزی ریشش یکیه .

اصلا میدونی چیه من زبان فارسی صحبت میکنم اما در محدوده شهود اکثر انسان ها نیست پس زبان فارسی من با بقیه فرق میکنه. من از تو مپیرسم تو بگو از نظرت زشت چیه پسر گلم شاید اصلا زشت من یا تو فرق میکنه من نمیدونم؟بگو تا منم با محدوده شهود تو اشنا بشم .


دوم اینکه وقتی از فضایل اخلاقی صحبت کردم چیز هایی هستن که در قران اومدن خدا اونا رو داره و موقع خلق به موجودات افریده اش اونهارو منتقل کرده (به زبان خیلی ساده دارم سعی میکنم با زبان خودت صحبت کنم ) چه بسا حتی در دین های دیگ هم بهش اشاره شده اگر این فضایل رو نداری یهو بگو هستی خودت رو انکار میکنی... پس وجود نداری ؟چیو داری تکذیب میکنی ؟چرا اینقد سعی میکنی همه چیو زیر سوال ببری ؟ما از فلسفه حرف نمیزنیم که بخوایم وجود هر چیزی رو که قبلا قبولش کردیم انکار کنیم من کاملا درکت میکنم تو سنی هستی که دنبال چنین سوالاتی هستی و فکر میکنی افکار متفاوتی داری و قراره سوپر هیرو شی و دنیارو عوض کنی چون با بقیه فرق میکنی بعدا به حرفم میرسی که این موهبتی نیست که فقط تو داری هممون این موهبت نسیبمون شده و هممون افکار متفاوت داریم اما یک چیزی هست به نام زبان که الان زبان من و تو یکسانه و میتونیم با هم حرف بزنیم چون کلماتی که استفاده میکنیم با معنیشون (یعنی اول معنیشون رو فهمیدیم و بعد به کار میبریمش )استفاده میکنیم خوبی اینکه هم زبان هستیم همینه که مدام هر ثانیه که میگذره از طرف مقابل معنی کلمه رو نپرسیم .........
داریم راجع به خوبی و بدی گشت ارشاد حرف میزنیم یا حرف من رو میفهمی یا نمیفهمی قرار نیست حاشیه بری اگر راجع به کلیات (ما داریم راجع به گشت ارشاد حرف میزنیم سواد من رو که نمیسنجی نظر من رو میخونی )صحبت من جوابی نداری میتونی حرف نزنی .بحث کلی این هست که من میگم گشت ارشاد وجودش خوب نیست چون با زور استفاده میشه اگر حالی نمیشی باید بگم که مثلا یه دختری شالش افتاده مامور به خودش این اجازه رو میده که دستش رو بگیره و بکشه و علارغم میل باطنی طرف بذارتش تو ماشین خواهش میکنم اگر قراره چرت و پرت حرف بزنی و تک تک کلماتی که به کار بردم رو بشینی معنیش رو بپرسی جواب من رو نده .فقط به من بگو چرا اصلا با وجود گشت ارشاد موافقی اصلا من یه ادم زیر دیپلمی هستم شما مرشد من باش از جملات زیر دیپلم استفاده کن تا هم من متوجه منظورت شم هم خودت بفهمی چی داری میگی.به من بگو زور خشونت عصابنیت از نظرت چیه ؟میشه معنی ارشاد رو بگی ؟شاید من دارم اشتباه میکنم من رو متوجه کن.چرا ما توضیح بدیم تو توضیح بده ما هم بتونیم زبان تو رو بفهمیم.

 

[Sara.kh]

من این پیش‌فرض رو ندارم.

پیش‌فرض تعامل تمام انسان‌هاست، اگه با یک انسان صحبت می‌کنی یعنی این رو قبول کردی. همین الان اینکه معنی جمله من رو فهمیدی و بهش جواب دادی یعنی توافق کردیم که من از زبان فارسی استفاده می‌کنم. (کلمات من چه معنی‌ حدودی‌ای دارند، دستور زبانم چیه و ...)

من لازم می‌دونم توی بحث با افراد، تک‌تک کلمات به یک معنی (=در اشاره به یک مفهوم) استفاده بشن، تا بحث به دقیق‌ترین شکل جلو بره.

طرف حساب من توی بحث‌های مختلف افراد مختلفن نه فرهنگ لغت. طرف رو به روی من می‌تونه فلان کلمه رو برای اشاره به هر مفهومی استفاده کنه، و من باید بدونم این شخص داره به چه مفهومی اشاره می‌کنه.

هماهنگ کردن معنی تمام کلمات کار سخت و نشدنی‌ایه چون تسلسل داره. برای تعریف معنی یک کلمه از کلمات دیگه‌ای استفاده می‌شه و برای تعریف اون کلمات هم از کلمات دیگه و الی آخر.

 

[شیطان رجیم]

ببینید این قضیه خارش بنظر درمورد بعضی از خود ما ها هم صدق میکنه ها. شما که میتونید اول و آخر مغز گندیده ی این یه گوه رو به عنوان خروجی تحویل میده باز عمرتون رو میسوزونید 40 خط به این جواب میدید.

بخیال بابا
خودش علنی گفته هدفش از بحث بهم ریختن جو سایت و عصبانی کردن اعضاس
بیاید کمک کنید دکمشو بزنیم بره رد کارش

خطاب به دوستانی که میگن فیک میزنه و اینا
خب آدم حسابی دستمون کج نیست که هر اکانت دیگه ای هم مثل این زر مفت زد با احترام فرو میکنیمش تو زباله دونی سمپادیا