zeinab.n
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 286
- امتیاز
- 2,846
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان 2 D:
- شهر
- مشهد
- سال فارغ التحصیلی
- 1395
- دانشگاه
- فردوسی مشهد
- رشته دانشگاه
- روانشناسی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!
من وقتی بچه بودم تا 3،4 سال میخواستم یه چوب جادویی داشته باشم.تازه یه شب که دیدم خدا بهم این چوب رو نمیده یه شیرازه برداشتم و سرش با مقوای زرد یه ستاره زدم و گذاشتمش بالای تختم و به خدا گفتم اگه این چوب تا فردا جادویی نشه من دیگه تورو نمیپرستم!فردا صبح که پاشدم با اشتیاق زیاد چوبمو امتحان کردم!وقتی دیدم کار نمیکنه پیش خودم فک کردم یه فرصت دیگه به خدا بدم گناه داره!!! B-)
که دیگه یه روز مامانم گفت چوب جادویی وجود نداره و من خیلی گریه کردم!!(آرزو های محال!)
من وقتی بچه بودم تا 3،4 سال میخواستم یه چوب جادویی داشته باشم.تازه یه شب که دیدم خدا بهم این چوب رو نمیده یه شیرازه برداشتم و سرش با مقوای زرد یه ستاره زدم و گذاشتمش بالای تختم و به خدا گفتم اگه این چوب تا فردا جادویی نشه من دیگه تورو نمیپرستم!فردا صبح که پاشدم با اشتیاق زیاد چوبمو امتحان کردم!وقتی دیدم کار نمیکنه پیش خودم فک کردم یه فرصت دیگه به خدا بدم گناه داره!!! B-)
که دیگه یه روز مامانم گفت چوب جادویی وجود نداره و من خیلی گریه کردم!!(آرزو های محال!)