ترس دوران بچگی..!

  • شروع کننده موضوع meli
  • تاریخ شروع

مثبت

مستِ بودن
ارسال‌ها
640
امتیاز
6,040
نام مرکز سمپاد
چهار راه لشکر
شهر
یه شهر دور
سال فارغ التحصیلی
1406
تلگرام
موبایل مامان من یه زنگ آلارم داشت
الان هرچی فکر میکنم خیلی معمولی بود
ولی اون موقع هر وقت صداش می اومد
واقعا گریه م میگرفت :|||
خوشبختانه هیچ وقت ازش به عنوان سلاحی علیه من استفاده نشد 😂😁
 

golden babe

slay,bitch
ارسال‌ها
452
امتیاز
10,938
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
+
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
اپتومتری
موجودات چندشی به نام خزندگان.
هنوزم فوبیا دارم (فان تایم).
 

_Hani_

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
11,341
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
سیفون دست به آب:))
هر آن میترسیدم منو بکشه ببره تو لوله =))
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,995
امتیاز
44,949
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
این‌که وسط غذا آب بخورم تبدیل به قورباغه بشم:))
ولی مامانم با همین دروغ معدمو سالم نگه داشت:))
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
یک عدد بچه ی زبان نفهم که حتی اگه از چیزی میترسید پررو بازی درمی اورد و اصن ب روی مبارک خودش نمیاورد😂
اصن فیلمش هست با خودم میگفتم میترسم..بعد مامانم اومده جلو گفتم. نهههه ترس چیه.. و رفتم همون کارو انجام دادم🤦‍♀️😂

ولی چیزی نبود که بگم ازش میترسیدم.. فقط یه برهه حدودا یه ماهه یکی از دوستام باباش مرد.. فوبیاشو گرفته بودم قشنگ.. شبا کابوس میدیدم.. بعدش تموم شد دیگه😂
 

arina._.sorayyaei

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
2,232
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
شلوغ میکردم،یه بار مامانم کبریت رو روشن کرد و زد تو آب صدای جیزززز داد از اون موقع میترسیدم از کبریت
 
بالا