**ستاره**
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 152
- امتیاز
- 1,405
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- -10
نه واقعا حالا که فکرشو میکنم تحقیق نوشتن سخته. کاش همون جزوه رو سوال میداد دیگه... من کانتنت نوشتن برام آسونه ولی این استاده سوالاش واقعا سخته. بعدم من همیشه وقتایی که کانتنت تولید میکنم میرم توی کتابخونه و هی کتابا رو وارسی میکنم و با کلی ارجاع مفید. الان تمام ارجاعاتم میشه همونی که سر کلاس گفتین. همونی که توی جزوه نوشتیم. گاااد.
ولی خوشحالم اَ. برام اکانت نورمگز خرید اون موقع. بازم خداروشکر که الحمدلله وگرنه والا به خدا!
بریم سرچ کنیم ببینیم چیزی دستمون میاد یا نه؟
واقعا عمیقا باور دارم اول یه مهارتو یاد میگیرم بعد خدا منو توی مسیر میندازه. مثل همین ارجاع به مقالات نورمگز و اینا. واقعا ایتس نات عه بیگ دیل از اونجایی که همه الان در به در دنبال اینن یه خط از مقاله استاد رو بنویسن.
داشتم به این فکر میکردم که چقدر اسم فرامرز برام بیشتر فانی و خنده داره تا داشتن ابهت و سیبیل قجری و اینا. به طرز عجیبی یاد Toy Story میفتم... اوجا که فضانورده میگفت: به سوی ماه و فراتر از آن!...بعد دکمه ش رو میزد و هیچ اتفاقی نمیفتاد.
مامان خوشحاله. این روحیه سلحشورانه ش رو دوس دارم. همیشه حمایت حمایت. و خب تنکیو جدن. (و حالا اوکی میکنم د.بیمه رو برات و فلان اینا)
این خواهر ما هم خیلی بامزه شده. خیلی زیرکه. از اینکه حواسش هست به اطرافش خوشم میاد. هر روز اطلاعات مورد نیاز و چیزای مهم رو در میون میذاره و امروز هم مثلا فلان خبرنگار معروف پستش رو لایک کرده و بچه مون در پوست خودش نمیگنجه. شاد بمونی عزیزم.
داشتم امروز به این فکر میکردم که چقدر تعادل رو دوس دارم. این دفعه که کلی ایمیل بازی شد حتی یه تاپ تاپ کوچولو هم نکرد قلبم. ترم ۲ که بودم واسه نوشتن یه رزومه هم آروم و قرار نداشتم. how it started ... how it is going!
هم مقاله هم امتحان هم زبان هم کنکور هم درد هم مرض
ولی من اینطوریم که مهم نیست بابا.
یه جوری جمعش میکنم.
ولی خوشحالم اَ. برام اکانت نورمگز خرید اون موقع. بازم خداروشکر که الحمدلله وگرنه والا به خدا!
بریم سرچ کنیم ببینیم چیزی دستمون میاد یا نه؟
واقعا عمیقا باور دارم اول یه مهارتو یاد میگیرم بعد خدا منو توی مسیر میندازه. مثل همین ارجاع به مقالات نورمگز و اینا. واقعا ایتس نات عه بیگ دیل از اونجایی که همه الان در به در دنبال اینن یه خط از مقاله استاد رو بنویسن.
داشتم به این فکر میکردم که چقدر اسم فرامرز برام بیشتر فانی و خنده داره تا داشتن ابهت و سیبیل قجری و اینا. به طرز عجیبی یاد Toy Story میفتم... اوجا که فضانورده میگفت: به سوی ماه و فراتر از آن!...بعد دکمه ش رو میزد و هیچ اتفاقی نمیفتاد.
مامان خوشحاله. این روحیه سلحشورانه ش رو دوس دارم. همیشه حمایت حمایت. و خب تنکیو جدن. (و حالا اوکی میکنم د.بیمه رو برات و فلان اینا)
این خواهر ما هم خیلی بامزه شده. خیلی زیرکه. از اینکه حواسش هست به اطرافش خوشم میاد. هر روز اطلاعات مورد نیاز و چیزای مهم رو در میون میذاره و امروز هم مثلا فلان خبرنگار معروف پستش رو لایک کرده و بچه مون در پوست خودش نمیگنجه. شاد بمونی عزیزم.
داشتم امروز به این فکر میکردم که چقدر تعادل رو دوس دارم. این دفعه که کلی ایمیل بازی شد حتی یه تاپ تاپ کوچولو هم نکرد قلبم. ترم ۲ که بودم واسه نوشتن یه رزومه هم آروم و قرار نداشتم. how it started ... how it is going!
هم مقاله هم امتحان هم زبان هم کنکور هم درد هم مرض
ولی من اینطوریم که مهم نیست بابا.
یه جوری جمعش میکنم.