منطق های جالب

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع stevendeljoo
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : منطق های جالب

به نقل از fatima !!!!! :
من خواهر کوچیکم خیلی وقت پیشا عادت داشت دماغشو با آستینش پاک کنه ! بعد یه روز سر آستین لباسش دکمه داشت وقتی دماغشو پاک کرد صورتش خش شد دردش گرفت ! بعد استدلال کرد دکمه رو واسه این زدن که کسی با آستینش دماغشو پاک نکنه !!!! ;D ;D ;D
دقیقن درست استدلال کردین.یکی از ملکه های انگلیس سال ها قبل یه روز که هوا خیلی سرد بوده از پنجره نگاه کرده دیده سربازاش دماغشون رو با آستینشون پاک میکنن.بعد ملکه ی انگلستان دستور میده که سر آستین ها دکمه بدوزن که دیگه سربازا نتونن آب بینیشون رو با آستینشون پاک کنن ;D
به نقل از MissMarvelous :
یه دفه تو کلاس نشسته بودیم کولر یهو خاموش شد، پرسیدیم چی شده بعد معاونمون اومد تو گف ببخشید بچه ها سماور برقیو روشن کردیم کولر اتصالی کرده! :))

پ.ن: جاش انجمن خاطرات نی؟آخه بیشتر جای اینکه استدلال بسازیم خاطره کودکیو اینا تعریف میکنیم! ;D
بعضیا منظور از استدلال و منطق رو اشتباه برداشت کردن .بعضی چیزایی که میذارن زیاد ربطی نداره.
 
پاسخ : منطق های جالب

منطق خانواده :-"
اگه از بری بیرون بعد ماشین بزنه ماشینتو داغون کنه تقصیر تو بوده که مواظب نبودی!!! :-$
ولی اگه خودشون رفتن زدن به یه ماشینی یه پیش آمد بوده که واسه همه اتفاق میوفته ;)) مشکلی نداره که 8-^
 
پاسخ : منطق های جالب

به نقل از sahere_handsome :
منطق خانواده :-"
اگه از بری بیرون بعد ماشین بزنه ماشینتو داغون کنه تقصیر تو بوده که مواظب نبودی!!! :-$
ولی اگه خودشون رفتن زدن به یه ماشینی یه پیش آمد بوده که واسه همه اتفاق میوفته ;)) مشکلی نداره که 8-^
خوبه این که!
منطقِ خانواده ی ما: مادی فِک نکن... ;;)
مثلن باید بریم خرید ، وخته مادیات که شد به یارو بگیم عزیزم مادی فِک نکن ;;)
 
پاسخ : منطق های جالب

اوج منطق یه پسر بچه 8 سال:
آدم باید دیوونه باشه این همه درس بخونه تا بره رشته ریاضی،بعدشم بره برق که بره کنتور خونه ی مردم را چک کنه ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

من بچه که بودم فکرمیکردم هرموتوری یی دزده
وبعدا اینوبه بقیه هم انتقال داده بودم
یه باریه موتوری یی اومد ردشدما همه هوارزدیم دزددزد وتوپیاده رومیدوئیدیم
طرف کپ کرده بود ;D
یکی ازمنطقای الانمم اینه که وقتی دونفردرحظورتو درگوشی صحبت میکنن وبت نمیگن ونمیخوانم بگن اینه که
یادارن واسه هم بلوف میزنن وچون میدونه تومیدونی بلوفه نمیگه !
یاداره درباره یه چی که خجالت میکشه توبدونی میگه (احتمال کم )
یادارن پشت سرت غیبت میکنن
یاتوطئه میچینن
یاخیلی چرت میگن وهمون خجالت میکشن واینادیه
 
پاسخ : منطق های جالب

ناظم ما جالب دلیل میاره....
;D
بردم ماژیکو، میگم خانوم این تو وایت برد که نمینویسه!
میگه اشکال نداره دخترم تو کاغذ که مینویسه ببرش!! ;D
ناظمه داریم ینی؟؟؟؟
:)) :-"
 
پاسخ : منطق های جالب

ازم میپرسه the ینی چی؟میگم حرف تعریفه مث ال تو عربی
میگه آهان ینی نوشته میشه خونده نمیشه؟ :))
 
پاسخ : منطق های جالب

بچه که بودم وقتی میخواستم برم بیرون والدین گرام میگفتن مواظب باش بچه دزد ندزدت‏!منم همیشه پیش خودم میگفتم اینا چرا بیخودی نگرانن از اون جایی که این بچه دزد بچه ایه که به شغل دزدی مشغوله نمیتونه خیلی خطرناک باشه ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

هر وقت تو هوای ازاد نفس کشیدی و دیدی بخار میاد بیرون بفهم اونجا قطعا سرده
هر وقت چیزی پیدا کردی برش دار چون اگه تو بر نداری یکی دیگه برش میداره
خانما وقتی سوسک دیدن و جیغ زدن بدون که نمیترسن فقط چندششون میشه
 
پاسخ : منطق های جالب

من بچه كه بودم هميشه فكر مي كردم وقتي بزرگ شدم بايد با پسرداييم ازدواج كنم :))
نمي دونم چرا اين فكرو مي كردما ;D
اون موقع ها 4 5 سالم بود. بعد منم خيلي از پسرداييم بدم مي اومد. اون موقع اونم هم سن من بود.
بعد همش غصه مي خوردم كه چرا من بايد با اين ازدواج كنم ;D :-"
 
پاسخ : منطق های جالب

منطق دخترخاله م:
- کیمیا
- ها
- تو چن سالته؟
-14 چطور مگه؟
- خیل خب پس از سال بعد میتونی بری تو کار مدلینگ
 
پاسخ : منطق های جالب

من در کودکی فکر میکردم همه اسما تکه ینی مثلا فقط اسم من شقایقه :))
الانم خیلی از بچه ها همین فکرو میکنن
 
پاسخ : منطق های جالب

منطقِ پدرو مادر از تحصیل در دانشگاه: "این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی‌
 
پاسخ : منطق های جالب

یه بچه 3/5 ساله:مامان مامان دیشب دزد اومده مهدمون....
مامانش:دزد... :o
بچه:آره دزد....تمام برگ درختامون رو برده....
مامانش: :-? :)) =))
 
پاسخ : منطق های جالب

برادر 4 ساله: تهمينه تهمينه مي‌دوني چرا آرمين از من بزرگتره؟
من: نه، چرا؟
اون: چون زودتر از من بدنيا اومده!
 
پاسخ : منطق های جالب

اسندلال برادر دوستم:

جامعه ----------> مردم=مرد ها+دم هاشون :)) ;D :-w
 
پاسخ : منطق های جالب

هروقت دیدی غم و شادیت براش فرقی نداره
دیگه بی فایده اس
باید ترکش کنی
 
  • لایک
امتیازات: anana
پاسخ : منطق های جالب

خواهر من اینجوریه که هر جا کلمه ی " ساعت " ـُ میشنوه میگه دوساعت دیگه ! ;D
همشم از اینجا شروع شد که یه بار من یه غلطی کردم گفتم بزار یه ذره با این مفاهیم آشنا شه یه چیز تو این مایه ها بهش گفتم ! #:-S
دیگه الان اینجوریه :
" وااای چه ساعت قشنگیه ! میبینی ستایش ؟ این یه ساعته سبزه قشنگه ! 8-^ "
" دو ساعت دیگه ! ;;) "

" ستایش من الان میرم کلاس زبان ساعت 5 برمیگردم ! "
" دو ساعد دیگه ! ;;) "

ینی این بچه جنبه ی یاد دادن نداره ! اصن یه وضـــی ! :)) ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

منطق یک بنده خدایی!!! :-" :-"

اگه کارت شارژ رو بعد از مصرف بزاری زیر فرش دوباره میشه ازش استفاده کرد و شارژ دار!!! =)) :)) ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

منطق ِ ملت درباره ی آدم ِ تیزهوش ُ سمپادی :
خیر ِ سرت تیزهوش ِ مملکتی اونوقت نمیتونی یه قورمه سبزی ِ ساده درست کنی؟
:|
 
Back
بالا