منطق های جالب

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع stevendeljoo
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : منطق های جالب

يه دفتر نقاشي از سه سالگي اينام پيدا كردم، يه نقاشياي اجق وجقي توش هست، مامان بابام هم تزهايي كه درمورد هركدومشون داده بودم رو كنارش نوشتن! (اون موقع كه خودم نميتونستم بنويسم خب! ;D )
يكي از نقاشي ها يه سري موجودات مربعي شكل بودن، بعد طبق نوشته هاي مامان بابام اونا همشون خدا بودن! ;D

استدلالم هم اين بوده كه:
"خدا بيشتر از يكي است چون يك خدا نميتواند همه جا باشد!"
;D
 
پاسخ : منطق های جالب

ایا تو غیر از منی؟
- بله.
و من انسان هستم؟
- بلی ;D
این یعنی تو حیوانی >) (استدلال دوستان)
فقط در صورت سماجت شخص مقابل رو قانع کنید که شما (دور از هر گونه شوخی) انسانید!
 
پاسخ : منطق های جالب

تئوري بنده در بچگي:
بابا ميگه مامانا آمپول ميزنن ميره تو شيكمشون ني ني ميشه
تو كارتونا نشون ميده لك لكا واسه مامان بابا ها ني ني ميارن
پس مامانا ميرن آمپول ميزنن بچه كه تو بيمارستان دراومد اونو با لك لك ميفرستن بياد خونه =P~ =)) =))
 
پاسخ : منطق های جالب

روش اثبات اینه که از فرض به حکم برسیم....اما فرض تصوری است که ما نسبت به حکم داریم بتابراین ما می خواهیم با تصورات خود حکم مان را اثبات کنیم ینی اول فکر می کنی می کنی بعد به خودت می گی حالا حکم می دم!
اما برهان خلف ینی از حکم به فرض برسی!ینی اول حکم صادر می کنی #:-S بعد می شینی 1 ساعت فکر می کنی که حالاحکمم چی بود؟!! (:| :-/ :-?? :-?
 
پاسخ : منطق های جالب

دختر داییم و شوهرش به بچشون(4 سالشه) : إ امیر حسین چرا تفنگتو شکستی؟

- مال خودم بود پس به شما ربطی نداره

دختر داییم: اگه دیگه برات فلان کارو کردم؟

- خب پس به تو ربط داره به بابا نداره
 
پاسخ : منطق های جالب

يه ماماني تو پارك.به پسر بچه ي 4-5 سالش: بچه اون طرف نرو برگرد.پيش خودم
پسر بچه: مامان منم مشكلات خودمو دارم
:o :| :| :|
در و پيكر پارك م قانع شدن چه برسه به من و مامانش :|
 
پاسخ : منطق های جالب

من بچه بودم فک میکردم پیامبر اکرم زنه :-[آخه اسم زن داییم اکرمه ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

استدلال ضایع تر از این که دختر خالم فکر می کرد اگر سز جلسه امتحان دانشگاه دستشوییش نگیره امتحان رو گند میزنه..........
علمیش اگر استرس نداشته باشه کارش تموم .داشت با من به عنوان یه سمپادی مشورت می کرد.
گفت قضیه رو...
من ;D ;D ;D
شوخی با مزه بود
اون X-( X-( X-( X-( X-(
من با تو شوخی دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من :-ss
 
پاسخ : منطق های جالب

براي داداشم (8سالشه) كه ميوه پوست ميكَنيم، وقتي ميخوايم خودمون ـَم يكم ازش بخوريم اجازه نميده و ميگه: درسته كه وقتي من يه كادو يا چيزي براتون ميخرم، خودم ازش استفاده كنم؟! :-?
يني يه چيز ميگه آدم ديگه هيچي نميتونه بگه ها! :-w
 
پاسخ : منطق های جالب

من بچه که بودم میگتم بروس لی که قد قد می کنه اول فامیلی ش هم یه چیزی تومایه های خروس داره (خروس لی)!!!!!!
پس مرغ همون خروس و خروس همون مرغه!!!!!! =P~ =P~ =P~ ;D ;D ;D ;D 8-} 8-} 8-} 8-} 8-}
 
پاسخ : منطق های جالب

من مامانم دبيره...بنابراين از بچگي به خاطره شرايطه مامانم هميشه مهد كودك بودم...يه سالم مهد تو خوده مدرسه مامانم بود!خلاصه اون موقع ها از اين كه اين همه دارم ميرم مدرسه‌(مهد) اما هنوزم كلاسه هيچُم هستم كلي ناراحت بودم!
 
پاسخ : منطق های جالب

بچه که بودم یه کارتون میذاشت فک کنم اسمش bananas on pajamas بود. داستانش راجب 2 تا موز بود که برادر بودن و هروقت کله هاشون به هم دیگه میخورد فکری که تو ذهن یکیشون بود، به ذهن اون یکی دیگه هم میرسید.
من و دختر خالم هم هروقت وسط بازی سرمون به هم دیگه میخورد برمیگشتیم میگفتیم:تو هم داری به همون چیزی که من فک میکنم فک میکنی؟؟!!
 
پاسخ : منطق های جالب

یکی باید به والدین محترم بفهمونه ک این منطق اشتباهه ک عاغا:
اگه خوابیدند و ما پای نت بودبم و بیدار شدند و ما باز هم پای نت بودیم :-" :-w، دلیل نمیشه کل اون بین هم پای نت بوده باشیم...! :-w ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

داشتیم با داداشم (8 سالشه) درباره اینایی که کلیه ـشونو میفروشن حرف میزدیم. آخرش به این نتیجه رسیدیم که اگه کلیه ـمونو بفروشیم کلی پول درمیاریم و... . ;D
بعد من گفتم اصن چطوره از هر کودوم از اعضای زوج بدن ـمون یکی رو بفروشیم؟!!! :-"
مامانم گفت: نه، وقتی خدا اینا رو گذاشته حتما یه فایده ای داشته؛ پس نباید به بدن ـمون صدمه برسونیم و اینا.
داداشم: :-/ خدا از قبل همه کارایی که ما میکنیم ـو میدونه. پس شاید به خاطر این 2تا از این اعضا گذاشته که یکی رو بفروشیم!!! \:D/
(ینی حال کردم با این استدلالش! =D>)
 
پاسخ : منطق های جالب

یادمه کلاس اول بودم،معلمم گفت: یه خط راست کج بکشین "ر"

بعد من یه دایره کوچولو کشیدم گفت: این چیه؟!

منم گفتم: چطور میشه یک خط داشته باشیم، هم راست باشه و هم کج و تازه بشه بکشیمش؟ میشه دایره دیگه :>

معلمم: :)) =)) :-?
 
پاسخ : منطق های جالب

منطق مامانه من:این همه درس خوندی سر یه کیسه رو نمیتونی واکنی ؟ 8-}
منطق من:وقتی دوستام تو امتحان کم میگیرن به خاطر این بوده که به من تقلب ندادن
 
پاسخ : منطق های جالب

دقیقا همون منطقی که والدین یکی از دوستای بالایی داره پدر منم داره :-[

قبل از این که پدرم بره بیرون من تلوزیون می بینم بعد میرم مدرسه برمی گردم درس می خونم بعد ساعت 10 دوباره تلوزیون نگا می کنم بابام هم میاد فکر میکنه از وقتی که رفته تا حالا تلوزیوننگا می کردم بابا یکمدرست فکر بکنید شفاف سازی کنید ;D

والا ;D
 
پاسخ : منطق های جالب

والا من کار ندارم . ولی بابایِ ما ، از خونه که می خواد بره بیرون (نکته یِ شایانِ ذکر:ما تو خونه ایم. ) ، اول کولر رو خاموش میکنه ، بعد تلویزیون رو ، بعد هم چراغِ حال رو. بعد میگه خداحافظ و میره. حالا من نمی دونم ایشون که می رن ،ما قراره بمیریم یا چی ، خبر ندارم چه منطقیه والا که تا پدر هست ، خانه را تکنولوژی باید ؛ در غیر این صورت ، لزومی نداره! :-"
 
پاسخ : منطق های جالب

یکی از دختر خاله هام سالی که رفته بود اول دبستان ازش که میپرسیدی کلاس چندمی میگفت: یـــِوُم
بعد بهش میگفتیم توکه اولی براچی میگی یوم میگفت مگه اون دوم بعدش سوم بعدش چهارم نیست خب اول که بهشون نمیاد
درستش یومه مارو میگی از خنده روده پر میشدیم هنوزم بر همین منطقه خودشه ازش که میپرسی دوسال پیش کلاس چندم بودی میگه یوم :))
 
یه بار بچه بودیم رفتیم یه ویلای کنار دریا که از طبقه دوم دریا معلوم بودش... داداشم(3سال) با همون حالتی که ارشمیدس از وان پرید بیرون از بالکن پرید تو خونه و گفت من از اینجا نگاه میکنم، تو شیر اب رو باز کن. ببینیم اب دریا کم میشه:|:-?:-h
(آخه مامانم بهش گفته بود از اب شیر نخور اینجا ابش به دریا وصله)
 
Back
بالا