داستان بسازیم (یک جمله اضافه کنید)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

بابا بذازین داستان این پرستو به یه جایی برسه !
یه جوری سر و تهشو هم بیارین یه معنی پیدا کنه ... بعد یکی دیگه شروع کنین

الان داستان پرستو چی شد ؟ این پسره از کجا ظاهر شد یه هو ؟
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

واستین من الان تمومش میکنم بعد بریم سراغ اون جنه !
پسره همون پسری بوده که تو بهشت بوده رفته بوده کما بهوش اومده بعد این دختره رو یادش مونده عاشقشش شده اومده خواستگاریش الان ! بعد با هم ازدواج میکنن خوب و خوش ! عینهو فیلم فارسی :-&

جنه : یه چیزایی راجع به آدما خوند راجع به رتار کردناشون با هم دیگه راجع به دروغگوییی هاشون و البته کیک رشد خوشمزه !
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

خیلی دلش میخواست تستش کنه(کیک رشد خوشمزه رو!)
یه تصمیم هایی گرفت ....
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

خودشو به شکل یه ادم خیلی زیبا در اورد....
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

بچه ها من الان یک گریزی به صفحه قبل زدم و دیدم پرستو هنوز تو بهشت بود بعد که بیدار میشه و اینا ! آقا یه سوالی ! این پرستو مگه وقتی به بهشت می رفت بچه نبود ؟!!! چجوری الان شوهر کرد یهو ؟ ;D شاید این مدت که من نبودم داستان انقد طول کشیده که بزرگ شده پرستو ;D
حال ندارم برم بخونم ببینم این مدت که نبودم تو داستان چه خبرایی بوده پس بیخیالش می شم ;D
ادامه داستان جدید :
و رفت تو یه سوپر مارکت که یه پسر جوون و خوش تیپ اونجا کار می کرد . رفت تا پودر کیک رشد بخره ;D...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

بعد وقتی داشت دنبال پودر کیک رشد می گشت، دید که پسره بهش خیره شده. برمی گرده می گه: هو! چته؟ به چی نگا می کنی؟
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

جونَم... ؟! با من بودین؟!!! به هیچی.. :-"
راستی من احساس میکنم قیافتون خیلی آشناست...!!!! من شمارو جایی ندیدم..؟!!!!
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

نه خیر...شما رو یادم نمیاد...حتما اشتباه گرفتی...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

خو حالا که دیدین... ;D خوشحالم از آشناییتون...
راستی اسمتون..؟!!!! ;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

بیشعور خجالت نمیکشی....خیلی آشغالی ها :-w

بعد باخودش فکر میکنه اگه........ 8-}
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اگه با این یارو آشنا شم ممکنه زودتر به هدفم برســــم... :-? :-?
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

دوستان من حس میکنم هر کی داره یه چیز میگه ! :-"
الان داستان جنُ میخواین ادامه بدین یا پودر کیک رشدُ ؟! ;D
جنه جالب بود ـآ ! :-"
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اره بهتره تورش کنم ....
ولی نه من نباید پیش دستی کنم
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

آخرش تصمیمش رو گرفت... :-?
رفت جلو و گفت: چه کمکی از دستم بر میاد؟ :x
اصلا قصد مزاحمت ندارم.......... ^#^
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

چرا اینجوریه ؟ تو هر داستانی یه پسر و عشق و عاشقی قاطی میکنین ؟ از کجا معلوم جنه دختره ؟ جن میره خرید ؟ هیچکی هم تعجب نمیکنه ! چه تخیلی ! لااقل قایمکی چیزی !
از این جا ادامه بدید : جنه داشت فکر میکرد چه جوری میتونه مواد کیکو گیر بیاره تا اونو تست کنه ، با دوستش سی سی شب تصمیم گرفتن ...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

برن تو دنیای آدماُ از یکی از مغازه ها مواد لازم برای تهیه ی کیکُ بدزدن ...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

و شروع کردن به برنامه ریزی و دقیق با کلی گانگستر بازی توش !
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

یه نقشه ی خوب کشیدن و یه مغازه رو واسه دزدی انتخاب کردن...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

رفتن تو مغازه و به هر زحمتی که بود بالاخره مواد لازم برای تهیه کیک رشد رو دزدیدن...
ولی حالا یه مشکل دیگه داشتن...!! دستور پخت کیک...!!! چطوری باید کیک رو درست می کردن..؟!!!
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

با خودشون گفتن فعلا بذار
موادو برداریم بعدا با هم فکر میکنیم برا
پختش....
 
Back
بالا