اصن 12 وقت نمازه 
به نقل از Hespride :منم دیر میام
قرارو بذارید 12 و نیم خب
یکی ام یه شماره ای از خودش بده که بتونیم بیابیمتون
ما ساعت 9:30 کلاسمون تموم شد، خوابگامونم دوره، باید کلی وایسم این وسط 
(در هر صورت بخاطر سرویس باید وایسم)
این جلو دقیقا کجاست خب؟
حداقل من هیچکس رو نمیشناختم، ولی بعد این 40 دقیقه ،یجورایی یخ جمع آب شد، خیلی خوب شد در نوع خودش بخش پانتومیمش هم عالی بود قیافه هارو که یادم رفت هیچ،اسمارو هم یادم رفت
بله.به نقل از آناهید :واقعا؟!
اتفاقا من خواستم آخر پست قبل به بایندری اشاره کنم و این که سه شنبه دعوا خواهد کرد. بعد فکر کردم گفتن نداره.
شسمبه برم به .. خوردن بیوفتم. 
/ X R@y
به نقل از بره ناقلا :
پردیس مرکزی تو انقلابه، پردیس دو تو امیرآباد. منتها وقتی میگی "پردیس دانشکده‌های فنی" من بنظرم منظور امیرآباده.به نقل از عــــــــلی :
حالا بیا بگو مشکلت چی بود با اون میتینگ؟ (احتمالا یه بار دیگه هم دیده بودمش ولی خب هیچی یادم نبود)
(خودش می‌فهمه چی می‌گم ) فقط فکر کنم همون یه ذره پرستیژ و آبرویی که جلوش داشتم هم به باد رفت ) پویا که وقتی اینجا هیچکس براش مهم نبود من در چه حالم و داشتم دیوونه می‌شدم پویا حواسش به من بود و فهمید چه وضعیتی دارم که خب تا همیشه ازش ممنونم و معتقدم که بهترین فرد این سایت بود که فراریش دادند بعضی‌ها! :) خودم از پانتومیم خوشم نمیاد و عاشق مافیام. ولی خب مافیا هم بازی می کردیم پویا و فهیمه بازی نمی‌کردن که به نظرم خوب نبود. (خودم هم به دلایل شخصی بازی نمی‌کردم این بار ) خیلی خوشحال شد خلاصه ولی گویا برای صالح اتفاق بدی افتاده. استادها هم خب عصبانی می‌شدن دیگه! به ما منتقل می‌کردن. بعد اون ایمیله وحشتناک خشن بود! در حدی که خودم که می‌خوندمش می ترسیدم. ولی خب بعدش دیگه این اشتباهات اتفاق نیفتاد عوضش! فکر کنم به خاطر همونه!
