خوردن سر کلاس

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mamareza
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

هفته قبل یکی سر کلاس المپیاد یه چیزی خرد معلمم جریمش کرد حالا این هفته باید برای هممون یه بستنی بخره
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

ما که از اول سال یه برنامه ای داریم به نام صبحانه ی سالم :-"

هر کس یه چی میاره بعد زنگ تفریح میریم یه گوشه دسته جمعی صبحانه میخوریم

من فلاکس چای میبرم یکی نون میاره و... ،بیشتر وقتا هم چای اضاف میاد...

معلم داره درس میده و ما لیوان به دست در حال خوردن چای ;))

آخ چه حالی میده ، خواب از سرت میپره

یکی دوبار هم به معلمون دادیم چایی خورده... ;D
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

من که همیشه سر کلاس در حال خوردنم...
پارسال با یکی از دوستام میشستیم میز اول تو دهن معلم :-"آی میخوردیم...ساندویچ میخوردیم تموم میشد من میوه هامو در میوردم باهم میخوردیم...بعد اون میوه هاشو در میورد میخوردیم...بعد زنگ بعدش میرفیتم پفیلا میخریدیم میخوردیم سر زنگ و اینا...این معلمه هم هی چشم غره میرفت 8-^
بعد یه بار دبیرمون حرصش گرفت :|گفت دانش آموزم دانش آموزای قدیم...قبلنا دانش آموزا میرفتن میز آخر میشستن با ترس و لرز اون زیر میز چیزی میخوردن ...حالا اینا اومدن میز اول جلو چشم من میلمبونن ;D
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

آقا ما میرفتیم آب نبات چوبی می خریدیم بعد مقنعه هامونو می کشیدیم رو دماغمون!
بعد می خوردیمو اینا!بعد میگفتیم اصن اینجا یه بویی میاد!ما نمی تونیم نفس بکشیمو اه اه و اینا!
بعد معلمه ام میگف:آره آره منم احساس میکنم!

:P
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

من ابتدايي كه بودم هر روز چوب شور مخوردم معلمه فهميد مامانمو خواست...بعد مامانم كلي دعوام كرد.... X_X

الانم فقط بعضي وقتا ادامس ميخوريم هممون....بوي ادامسه كله كلاس پر ميكنه....32 نفرمون.... :-"
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

واقعن لدتی که در خوردن ِ نون تست با شکلات نوتلا اونم سر ِ کلاس بود ، توی هیچی نبود :-"...
اصن ساندویچامونو نمیخوردیم نگه میداشتیم زنگ بعدی معلم بیاد ، سر کلاسش حال کنیم بخوریم :>
فک کنید هممون زنگای تفریح اول گرسنه بودیم ، مام 2 تا از این ساندویچ نوتلا رو میبردیم ، به 8 قسمت تقسیم میکردیم اصن یه ردیف مومنو از گرسنگی سیرمیکردیم ... همه برامون آرزو میکردن امتحانای زنگ بعدیامونو 20 شیم ... هــــــِی ... چقد خوش میگذشت ...
 
من اگه عقب بشینم میخورم
بیشتر میوه میخورم
مقنعمو میارم جلو میخورم
پارسال من و ریحون کناره هم بودیم ساندویچ میخوردیم
خودکار مینداختیم رو زمین میرفتیم پایین ی گاز میزدیم
نوبتی بود:دی
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

منم تجربه خوردن برگه زرد آلو و انجیر رو تو زنگ عربی دارم :-"
تصور کنید همه ی انجیر هاتون تموم شده باشه,دقیقا آخریش بچسبه به دندونتون و دبیر هم مشکوک بشه ;D
ولی جوگیر شدن و ردیف اول نشستن به این فعالیت هامون خاتمه داد B-)
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

منم یه بار سر کلاس تخمه
خوردم حالا بوش بلند شده
بود بچه هام هی
میگفتن کی داره تخمه میخوره بوش میاد
کلا سر کلاس ضایع شدم :)
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

سوم راهنمايي كه بودم يه روز داشتم سر كلاس رياضي پرتغال مي خوردم.معلمه هم داشت بچه هاي اون يكي رديفو مي فرستاد پاي تخته.
هر كدوم از بچه ها رو كه مي فرستاد پاي تخته خودش مي نشست جاي اون.اون روز از شانس گند من بغل دستيم غايب بود.وقتي نفر آخر اون رديفو فرستاد بره تمرينو حل كنه به جاي اينكه بشينه جاي اون(خودش مي گفت به علت كمر درد) 8-| اومد نشست كنار من.منم كه پوست پرتغالا تو دستم بود و بوي پرتغال هم كاملا پيچيده بود اينجوريشده شده بودم :-[ ;D
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

یه دبیر داشتیم به نام طاهونچی ... ریاضی درس میداد ... اسکول در حد تیم ملی 8-} ...

زنگ قبل این بچه ها میرفتن تخمه ، آجیل ، چیپس ، حله حوله و حلاصه هر چی دم دستشون میومد میخریدن ;D سر کلاس میشستیم جلو چشش با خیال آسوده میخوردیم متوجه نمیشد :))

کلی کیف میداد .. یادش به خیر
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

مام ی بار میخواستیم بریم آزمایشگا گفتیم شاید گرسنمون شد ;Dی کیک از بوفه خریدم و بردم آزمایشگا گذاشتم رو میز . در کیکم بسته بود بعد معلمه اومده میگه محیط آزمایشگا الودس اینا رو آلوده میکنه بیشعور برداشت انداخت سطل آشغال
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

به نقل از shirin! :
منم یه بار سر کلاس تخمه
خوردم حالا بوش بلند شده
بود بچه هام هی
میگفتن کی داره تخمه میخوره بوش میاد
کلا سر کلاس ضایع شدم :)
اِ؟ تو بودی؟ خوبه کنار من میشینی و من نفهمیدم :|با چه مهارتی خوردی...

آقا ما یه بار آلوچه خوردیم...آلوچهه ترش بود ... بعد هی چشام بسته میشد و اینا این شکلی میشدم ;) خیلی ضایع بود ;D
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

منم دبستان بودم همیشه نون و پنیرم رو سر کلاس می خوردم:))
معلما دیگه عادت کرده بودن
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

......اه ...یادش بخیر
یکی از بچه هامون بود هر زنگ یه پپسی می خورد(خصوصا شیمی)
یک بار بچه ها ازش عکس گرفتن در حین خوردن پپسی پرینت رنگی گرفتن 4 تا در 4 زوم مختلف زدن به تخته کلاس معلما آگاه شن :)) (خلاصه کردم .قضیه یه جور دیگه بود متناسب با تاپیک گفتم)
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

یکشنبه فامیل معلم فیزیکمون فوت کرده بود جواد (شر کلاس رفیق خودم)خربزه اورده بود مرتیکه =)) =)) =)) از خنده مرده بودیم یه دفه جو گیر شد پوست خربزه رو گرفت تو دستش شروع کرد به چرخاندن در همین لحظه تازیکه(دبیر فزیک) درو باز کرد و گگگگگگگگگگگگگللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل توی صورت یه پرتاب 3 امتیازی =)) بدش همه 2 نمره ازمون کم شد :-s اخر زنگم جواد و تیکه تیکه کردیم =)) ولی من اگه چیزی سر کلاس نخورم تا 3 روز افسرده میشم یه دبیر داریم پسرکلو خیلی باهوشه مچه همه رو میگیره منم که عاشق رقابت همیشه یه کاربدی میکنم که نفهمه کمترینشم خوردنه B-)...........
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

یه بار از این آدامس trident ها خریده بودم :-$
سر کلاس بازش کردم یه دونه انداختم بالا
معلمه صدام کرد کلشو ازم گرفت!!!!!!!!!!!!!!11111 =(( =(( =(( =((
بی فرهنگ بی شعور :(
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

من همیشه خوراکیامو سرکلاس میخورم..بغل دستیمم هم نمیفهمه اکثر اوقات...تازه میز اولم هستم ;D یه حالی میده معلم فیزیک جیغ جیغ میکنه تو نون روغنی میخوری ;;) ;;) ;;)
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

به نقل از ntn :
سوم راهنمايي كه بودم يه روز داشتم سر كلاس رياضي پرتغال مي خوردم.معلمه هم داشت بچه هاي اون يكي رديفو مي فرستاد پاي تخته.
هر كدوم از بچه ها رو كه مي فرستاد پاي تخته خودش مي نشست جاي اون.اون روز از شانس گند من بغل دستيم غايب بود.وقتي نفر آخر اون رديفو فرستاد بره تمرينو حل كنه به جاي اينكه بشينه جاي اون(خودش مي گفت به علت كمر درد) 8-| اومد نشست كنار من.منم كه پوست پرتغالا تو دستم بود و بوي پرتغال هم كاملا پيچيده بود اينجوريشده شده بودم :-[ ;D
یه اتفاق مشابه این برای منم افتاده با این تفاوت که:
1) پرتقال نبود و نارنگی بود.
2) سر کلاس شیمی بود نه ریاضی.
3) پوستای نارنگیو به موقع ریختم زمین ولی بویی که راه انداخته بودو نگو. ;D
 
پاسخ : خوردن سر کلاس... .

دیروز زنگ تاریخ بود بعد من داشتم از اون زیر پفیلا ( ;))) میخوردم ;D
بعد معلممون گفت اشکال نداره راحت باش برا خودت بخور
بعد بقیه گفتن مام بخوریم ؟ ;;)
بعد دیگه همه شروع کردن پفیلا خوردن ، معلم َم داشت توضیح میداد :-"
بعد گفت حالا دارین میخورین تموم نشه بگین خانوم برم دسـشویی؟ :))
آقا من یهو اومدم بخندم پفیلا پرت شد گلوم داشتم خفه میشدم ;;)
معلمه میگف بابا آروم باش ماله خودته هیچکی نمیخورَش ;))
تازه به خودشم تعارف کردیم ;;)
:-"
 
Back
بالا