جای زخم...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع sara J
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
14سالگیم از حموم اومدم بیرون و داشتم موهامو سشوار میزدم ،بعد سشوارِ متصل به پریز برق و صدالبته روشن رو گذاشتم روی بخاریِ تا انتها روشن و رفتم از اتاقم شونه بیارم و اومدم دیدم سشواره آتیش گرفته.بر داشتم و داشتم میدویدم از تراس پرتش کنم پایین(!) که تیرم به خطا رفت و طی یه حرکت رفت و برگشتی،سشوار برگشت افتاد رو پام و علاوه بر دستم،پام هم به طرز فجیعی سوخت:-"
 
وقتی کلاس چهارم بودم آخر سال همه بچه ها معلمو بغل کردم ( همه با هم ) من افتادم دستم کشیده شد به دستبند معلممون ( یکم پایین تر از مچ دستم ) و هنوزم ردش مونده
 
شلوارم از اینایی بود ک پایینش چسب داشت بعد مث اینک چسبش باز میشه و من در شرایطی نبودم ک بشه بستش برا همین انقد رو پوستم بالا پایین شد ک پوستم زخم شد و الان ی سالی هس ک رو پامه:)
روی ساعد دستم هم ی چند تا جای زخم کوچیکه ک برا دوران طفولیت و یادم نمیاد برا چی اینجوری شده:)):))
 
حدود دوسال پیش از افسردگی رو به خفگی بودم ک یروز تو ماشین داداشم بام دعوا کرد همدیگه رو زدیم-_- بعد خانواده محترم منو کردن مقصر و منم از اونجایی ک به شدت عصبی و افسرده بودم دنبال اینکه یه بلایی سر خودم بیارم دلم خنک شه با ناخونام پشت ساعد دستمو بقدری فشار دادم که خون سرازیر شد بعدم مامانم محکم زد تو گوشم جای زخمه هم هنوز ک هنوزه رو دستمه:/
 
فک کنم شیش سالم بود تو یه پارک از پشت تاب رد شدم تاب خورد بهم و با کله افتادم پایین و یه سنگ کوچیک رفت یکم پایین تر از لبم داخل گوشتم-____- جاش هست اما زیاد در ظاهر معلوم نیس وقتی بهش دست می زنم قشنگ یه چاله هست:D
 
تابستون۹۵؛میخواستم برای اولین بار موم بندازم
نوشته بود گرم کنید
منم دو دقیقه گذاشتم تو مایکرویو و بعد مثل آب ریختم رو دستم
اینقدر موم داااغ شده بود که همونجا دستام تاول زد و هنوز که هنوزه بعد از کلی پماد؛یادگاریش مونده(خیلی کم شده ولی بازم معلومه)
 
خب فک کنم یه تاپیک باید بزنم برا جای زخم :))
میام میگم براتون الان گوشی دستمه
 
خب
جای زخم رو پیشونیم که خاطره کودکیه:)داشتم بازی میکردم و پنجره بالای سرم بود و اومدم بلند بشم از رو زمین محکم سرم خورد اونجا و کلی خون اومد و..
ولی خاطره ماندگاری شد

زخم رو یکی از پاهام که خیلی عمیق بود:-″ داشتم با این سبدای چند طبقه میوه و تره‌بار بازی میکردم و میله‌اش زد پامو برید،نیاز به بخیه داشت که از ترسم نرفتم

دو خاطره بالا مال 5-6 سالگیه

و یک جای زخم هم رو مچ دستم که یادگاری تیغه:))
 
پنج سالم بود با عموم رفتیم موتور سواری منو جلوی خودش نشونده بود رون پام نمیدونم به کجای موتور گرفته بود داشت میسوخت به عموم گفتم پام داره میسوزه گفت اشکال نداره هوای داغ اگزوزه (پای من بزور تا بالای اگزوز هم نمیرسید :| ) هیچی دیگه قشنگ یه حالت نیم دایره ای روی رونم سوخته که هنوزم جاش هست :))

روی پیشونیم هم جای شکستگیه، ۹ سالم بود با امید بازی افتاد روم سرم خورد لبه سنگ بلوار خونریزی زیادی نداشت ولی جاش موند

پشت شونم هم جای دندونه های ارّه هست :)) با همون عموم داشتیم انار خونه مامانبزرگمو قطع میکردیم اره از دستش در رفت خورد تو شونه من البته خیلی جاش واضح نیست

یبارم سر شوخی با بچه ها از پشت هلم دادن افتادم روی چاقویی که اونجا افتاده بود قسمت تیزش یکم شکممو برید کلا همشون گرخیده بودن تا بیست دقیقه دور خودشون میچرخیدن تا رسوندنم بیمارستان چشمام دیگه سیاهی میرفت خیلی بد بود ولی بخیه که زدن یه سرمم وصل کردن سر حال شدم، جای بخیش مونده :-"

یه زخم دیگه هم دارم از اتاق عمل اونم جای بخیست که به علت مسائل شخصی از توضیح این یه مورد معذوریم...

دیگه هم هست ولی اینا جاهایی بود که تو دیده
 
خیلی وقت پیش که فکرکنم ۵ سالم بود قوزک پای سمت چپم رفت لای چرخ دوچرخه بابام . البته دوچرخه درحال حرکت بود و منو بابام روش نشسته بودیم منم هردو پام به یه سمت بود که یهویی میره لای پره های دوچرخه و از اون موقع اون قسمت پام پوستش شبیه سوختگی شده .
 
یه روز در احوالات کودکی داشتیم با دخترخالم بازی میکردیم. ایشون تاب خالی رو هی هل میدادن و بنده از زیر عبور میکردم(براچی اخه گودزیلا ها؟!)
بعدش یهو تاب برخورد کرد به لب بنده و هیچی دیگه

تیزی تاب لبم رو تا چونه جررررر داد جوری استخونشوپیدا بود و دوازده تا بخیه خورد و الان یه رد سفیدی هست
 
یه دوستی دارم


وقتی چهار سالش بوده با دختر همسایشون طبفه بالا قایم باشک بازی میکرده.
ماماناشون هم خونه همسایه روضه بودن.

ایشون میره پشت بخاری برقی پنهان میشه.
بعد از شانس گندش بخاری میفته روش.

اون همبازیش از وحشت فرار میکنه.

ایشون دوساعت او زیر گیر میفته و هرچی دادو بیداد میکنه هیچکی نمیاد. مامانش که میاد نجاتش میده میرن بیمارستان



زانو هاش و پشت دست چپش تماما سوخته بوده


الان پوستش قهوه ایه مث لاستیکم‌ هست
 
روی پشت دست راستم یه بخیه ی ۵ سانتی دارم
وقتی دو-سه سالم بود با داداشم تو خونه تنها بودیم و یه بسته تیغ پیدا کردیم
ظاهراً نمی‌دونستیم تیغ چیه:-"
و بدین سان دست من برید :-"

مامانم میگه وقتی بردیمت بیمارستان و داشتن بخیه ت میزدن می گفتی شما نگران نباشین زود خوب میشه :))
 
آخرین ویرایش:
عه این چیه؟!

اصن یادم نبود رد شکستگی پام هست!
 
5،6 ساله بودم فکر کنم
توی حیاط خونه داییم بودیم من و پسر همسایه شون رو موتور نشسته بودم بعد هندونه آوردن بخوریم نمیدونم چیشد از رو موتور افتادم رو ظرفا
(شاید هم کار پسر همسایه بوده :)))
چند تا ظرف اولی شکستن و جاش هنوز رو کف دستم هست :))
 
بعله... یه بارم مچ دست چپم جر خورده... با دختردایی گرامی صحبت میکردیم در ایام خیلی کوچولیت، ایشون کلاس شنا میرفتن و فرمودن قبل از اینکه شنا یاد بگیری، باید از پریدن نترسی. تو چون از پریدن میترسی، نمیتونی شنا یاد بگیری.


بنده از بالای کاپوت ماشین به حالت شیرجه پریده بودم پایین تا ثابت بشه از پریدن نمیترسم. پریدن همانا و دست ظریف بچه همانا...


ولی یه درس مهم یاد گرفتم:
برای شیرجه به آب نیاز داریم:)
 
خب حوالی ۱۰سالگی بوده البته دقیق یادم نیست ولی نصفه شب تب بالایی داشتم و ازونجایی که سرگیجه شدیدی داشتم موقعی که میرم دستشویی میفتم روی زمین و دندونای بالاییم میرن داخل لب پایینیم و کلی خون میاد
ولی خب الان این گوشت اضافه لب پایین نقش پروتز طبیعی رو داره انگار:))

و روی صورتم طی جنگهای جهانی قبل از میلاد مشغول جنگ با غزل بودیم که انگار با شمشیرش( شمشیر کجا بود بابا تو دستش پیچ گوشتی بوده انگار)روی صورتم یه اسکار بوجود میاد خب الان دیگه میشه گفت نیست(بواسطه لیزر){اینجا خیلی کوچیک بودیم و سن دقیقی در دسترس نیست:" }

خب از @Gh_jam دعوت به عمل میرسانیم که بیاد بگه چه بلایی سرش اوردم"-:
 
خب از پایین میایم بالا
من روی زانوی راستم اندازه ناخون شصت جای زخم هست ک یادمه حدود 10,12 سالم بود تو فوتبال خوردم زمین و ی سنگی رفت تو زانوم ک کلی خون و اومد و این داستانا سه چارتا بخیه خورد یادمه..
رو ساقم هم جای زخم هس ک مال وقتیه ک با رفقا رفته بودیم کوه و مسابقه گذاشتیم ک پام سر خرد افتادم رو زمین و ساق پام شیکست و استخونش یکم زد بیرون ک جاش مونده...
بالا تر زیر ناف دوتا جای زخم هس یکی حدود پنج سانته سمت چپ ک واسه عملمه ک جزئیاتش خصوصیه :-"
یکی سمت راست هس ب همین طول یکم بیشتر واسه ی عمل دیگمه ک ب خاطر ی دعوایی بود ک یارو تو مرحله کری خونی شبیخون زد و ی لگد زد تو شکمم ک باعث شد ی قسمتی از روده هام پاره بشه و عفونت رفت تو خونم و اصن ی وضعی شد .. کلی وقت بیمارستان بودم ب خاطرش..
پشت کمرم سمت چپ جای ی چوبه ی یکی از رفیقام سر خر بازی فرو کرد توی کمرم ک فک کنم دوتا بخیه خورد..
ی چن تا جای ترکه و چوب و این داستانام هس رو کمرم ک مال بازیای بچگیه :-"
بالا تر رو سرشونه و شونم پر جای چنگ و ایناس ک واسه کشتیه
روی مچمم ی خط کوچیک حدود دو یا سه سانتی هس ک داره کمرنگ میشه ک جای تیغه..
رو دست راستمم ی جای سوختگی ب ابعاد پنج در دو نیم هس ک مال حدود 16 سال پیشه و توی بچگی اتوی روشنو گذاشتم روی دستم ک جاش مونده..
چون حدس میزنم از سوختگی بیشتر از همه بدتون میاد دوتا عکس از دستم میذارم
ک این و اینه :)
روی ابروی چشم چپمم یدونه خط هس ک توضیحات کاملش اینجا هست =)
فلن جایی دیگه یادم نیس اگ اضافه شد میام مینویسم :))
پ.ن : البته انگار عکسا خیلی کیفیتش خوب نیس بعدن اصلاح میکنم شرمنده :-"
 
یه جای حساس خیلی نزدیک به چشمم محکم خورده به پایه ی صندلی آشپزخونه وقتی که اول دبستان بودم
جاش هنوزم هس
نمیدونم اون زیر داشتم چیکار میکردم ولی خب بد جاییم زخم شد
 
Back
بالا