پاسخ : زبــــــــــــان کــــــــــــــــردی!
مثلا یه شعر کرمانجی
چیزایی که من میذارم اکثرا کرمانجین اگه شما کردی گورانیم چیزی دارین بذارین)
خرلی ژه سهر پیلینه مه هلانین
پهللی گهداتیی له شوونی دانین
له وهر پیر ده گارس سا مه رژاندن
ژه پاش پیرده تفانگ له مه کشاندن
---------------
تفنگ سر پر را از روی شانه هایمان برداشتند
کشکول گدایی را به جای آن نشاندند
جلوی پرده شکار برای ما ارزن ریختند
اما از پشت پرده بر روی ما تفنگ کشیدند
یا مثلا کلمه ها و اصطلاحات جالبی دارن:
ئاربرووسک: آذرخش ئانخ: کاکوتی(که این طرفا ما هممون میگیم آنخ،هیچیکی نمیگه کاکوتی)
ئالچغ: مشارکت گروهی در استفاده از شیر دام،به این ترتیب که شیر دوشیده شده هربار به یک نفر داده شود.
باغلهوهند:تزیینات نقره ای روی جلیقه و یا کت زنان کرمانج که شبیه دو لوزی بوده و با چنگکی دو طرف کت یا جلیق را به هم وصل میکند.
بهخشی: استاد و نوازنده تار بهندقرتک:بند کلاه رنانه که با مهره تزیین میشود و با گذراندن از زیر گلو با مهره ای به طرف دیگر کلاه وصل میشود.
پیرهمهرخور:پیر مردار خوار،جانوری خیالی که بچه ها را ازآن میترساندند.
تهلخان:آردی شیرین که از جوشاندن آب هنوانه میگیرندو برای استفاده آنرا با آب خمیر کرده و میخورند.
بقیشو بعدا میذارم.