کارگاه اسطوره شناسی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع هلهله
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

به نظر شما اساطیر تا چه حد در زندگی ما نقش دارن؟

  • زیاد

    رای‌ها: 6 28.6%
  • کم

    رای‌ها: 5 23.8%
  • نمیدونم

    رای‌ها: 6 28.6%
  • تاثیری ندارن

    رای‌ها: 4 19.0%

  • رای‌دهندگان
    21
پاسخ : اساطیر غربی

خب من در مورد زئوس یه چیزی که میدونم اینه که «هرکول» قهرمان افسانه ایشون حاصل ازدواج ( یا ... ;D ) زئوس با «هــرا» هست که همسر اول زئوس بعد فهمیدن این موضوع هرا و فرزندشو به زمین تبعید می کنه ! :-?

+ no one ؛ حتما بپرسین به من بگین ! ;D
 
پاسخ : اساطیر غربی

بچه ها من پایم
تازه اینجارو دیدم!
بنظرم بحث یکم پرتو بی نظمه.
اگه میخاین شروع کنیم باید یک نظم بدیم
مبحث خدایانم یونان هم خیلی پیچیدس، بهتر نیس با چیزای ساده تر شروع بشه که گرم شیم؟مثل مارس خدای جنگ
البته جای بحثی ندارن به اون صورت
البته همینم بد نیست
راستی ارنواز گفتی ریشش اون مسابقاته!
ولی فک کنم تو روم به بزرگ داشت یه سرباز بود که بعد فتح یجایی کل فاصله رو تا روم دویدو وقتی رسید و پیام فتحو داد مرد
این دو هم که بخش اصلی المپیک بوده از اینجاس
این المپیک الانم رومیشه نه یونانیش، البته نمیدونم چه فرقی داره، شاید این تفریحی او عبادیست.
 
پاسخ : اساطیر غربی

بلوتوث هم ازهمیناست؟:-"
خب اینارو میشه گفت اسطوره؟
میشه یکی 1تعریف ازاسطوره ارائه بده؟
 
  • لایک
امتیازات: death
پاسخ : اساطیر غربی

به نقل از The Phenom :
میشه یکی 1تعریف ازاسطوره ارائه بده؟
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,89038.msg707691.html#msg707691
مفصّل بحث شد روش در این تاپیک.
 
پاسخ : اساطیر غربی

به نقل از AUGUST II_PRINCE OF SAMPADIA :
بچه ها من پایم
تازه اینجارو دیدم!
بنظرم بحث یکم پرتو بی نظمه.
اگه میخاین شروع کنیم باید یک نظم بدیم
مبحث خدایانم یونان هم خیلی پیچیدس، بهتر نیس با چیزای ساده تر شروع بشه که گرم شیم؟مثل مارس خدای جنگ
البته جای بحثی ندارن به اون صورت
البته همینم بد نیست
راستی ارنواز گفتی ریشش اون مسابقاته!
ولی فک کنم تو روم به بزرگ داشت یه سرباز بود که بعد فتح یجایی کل فاصله رو تا روم دویدو وقتی رسید و پیام فتحو داد مرد
این دو هم که بخش اصلی المپیک بوده از اینجاس
این المپیک الانم رومیشه نه یونانیش، البته نمیدونم چه فرقی داره، شاید این تفریحی او عبادیست.

اولا بحث جهت داره! از بزرگترین خدای یونان شروع کردیم به شاخه هاش می رسیم!
اونیکه شما میگین ماراتن هستش که یه رومی تو جنگ با ایرانیا خبر پیروزی رو تا آتن می بره نه المپیک!(مجید دلبندم) المپیم ماله یونان بوده و فقط منحصر به ورزش نبوده(موسیقی، نقاشی، .... هم بوده (حالا حیف زیر 18 سال هست یه مسابقات دیگه هم داشتن از نام بردن معذورم X_X ))

پ.ن: من یه کتاب داشتم خیلی خوب بود و کامل الان نمیدونم کجاست چن روز صبر کنین با اطلاعات زیادی میام
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

بچه ها حیف نی تاپیک به این خوبی انقد راکد بمونه؟
پاشین بحث کنین دیگه!
+++++++++++++++++++++++++++++++++
یه سوال آقا: تو همدان یه مجسمه ای هس شیر سنگی؟
بد اینُ تو افسانه ها میگن که شیر سپید یال بودهُ نمیدونم یه شیر زرین بال کنارش بد هروقت جنگی چیزی تو ایران زمین میشده این دو تا غرش میکردنُ اینا.....
قضیه کاملشُ کسی میدونه؟
 
پاسخ : اساطیر غربی

اینو یه جا دیدم گفتم بدرد اینجا میخوره
در اساطیر یونان داستانهایی در مورد چگونگی آفرینش هستی به چشم می خورد؛ در اسطوره ای که آفرینش را شرح می دهد چنین می خوانیم : از درون خلاء نخستین، که هرج و مرج نام گرفته بود، نخستین سه موجود فناناپذیر پدیدار شدند و سر بر آوردند به اسامی گایا ( مادر زمین )، تارتاروس که بر ژرف ترین و تیره ترین منطقه دنیای زیرین فرمان می راند، و سومین عشق – eros – بود که زیبایی خارق العاده اش الهام بخش آفرینش بسیاری از خدایان فناناپذیر شده است )
 
پاسخ : اساطیر غربی

به نقل از graphin :
سلام علیکم!
من تازه امروز عضو شدم و همون اول اومدم سراغ تاریخ ;D
اگه از این اسطوره ها میخواین من خیلی بلدم فقط یه نفر لطف کنه منو توجیه کنه با چه روندی بحث جلو میره من ممنون میشم! :)
خوش اومدین :-"
فعلا مدتی بود که بحث متوقف بود.
اما قبلش داشتن در مورد خدایان یونان بحث میکردن.
یعنی کلّا اساطیر یونان.

@ پایینی : آره. پستای بالا رو بخون.
 
پاسخ : اساطیر غربی

اولش تقسیم کنیم اساطیرو فقطم که اساطیر یونان نیست اساطیر سلت اساطیر اسکاندیناوی و اساطیر ژرمن از بین اروپایی ها جای بررسی دارن.در مورد آمریکایی ها هم اقوام اسکیموی شمال هم بومیان آمریکا هم اساطیر تمدن های آزتک مایا هستن که بررسیشون جالبه. ولی از همون یونان شروع کنیم که راه دست تره.
بخش اول اساطیر یونان بخش پیدایش جهان و بخش غیر دراماتیک اونه به ساخته شدن جهان می پردازد ;D
بخش بعدی بخش تراژدی آن هست.بخشی که مورخین ادبیات نمایشی معتقدند که کاربرد اصلیش در تئاتر های یونان بوده. این جا مفهوم تراژدی معنا پیدا می کند چون ما قهرمانی داریم که شخصیت آن استاتیک نیست و تغییر پذیر است. داستان های پهلوانی یونان هم مال این بخشه که معروف ترینشون آشیل و هرکولس(هراکلس) هستن.
بخش بعدی بخش حماسی اسطوره ای هست که به جنگ ملت ها می رسه.منظومه معروف ایلیاد هم مال این بخشه.
بعضی از این داستان ها هم در زمره هیچ کدومشون قرار نمی گیرن و شامل اساطیر بومی هستن که شهر به شهر تغییر می کنن مثلا اساطیر کرتی اساطیر اسپارتی.

فرزندان زئوس2(هفایسئوس)
زئوس به جز هرا،ملکه خدایان، همسران دیگری هم داشت و فرزندانی هم از آنها و این موضوع معمولا خشم هرا را بر می انگیخت. او برای مبارزه با این مسئله خود از زئوس بچه دار شد.(البته بعضی ها معتقدند هرا هفایسئوس را به تنهایی ساختچون زئوس هم بدون اجازه او آتنا را بوجود آورده بود) وقتی که بچه به دنیا آمد نام او را هفایسئوس گذاشتند. وقتی هرا بچه را دید دریافت که بسیار زشت و نفرت انگیز است . برای همین او را از بالای المپ به پایین پرتاب کرد.بچه از آنجا که جاویدان بود آسیبی ندید ولی لنگ شد.
هفایسئوس سالها در دامنه یک کوه آتشفشانی زندگی کرد و آنجا آهنگری را آموخت.او در کار با آهن و آتش استاد شد.هفایسئوس زیبا ترین جواهرات و مصنوعات آهن را می ساخت. او یکروز به کین خواهی یک تخت پادشاهی زیبا طوری که مانند آن نبود برای هرا ساخت.هرا هم آن را پذیرفت.اما او تخت را طوری طراحی کرده بود که اگر هرا بر آن بنشیند زنجیر هایی پنهان او را در جایش زندانی کند.بعد از این اتفاق همه خدایان نزد هفایسئوس رفتند تا از او آزادی هرا را بخواهند. هفایسئوس هم او را آزاد کرد ولی هیچ گاه رابطه اش با مادر و پدرش خوب نشد. او بعد ها علی رغم تمام زشتی اش با آفرودیت الهه زیبایی و عشق ازدواج کرد که البته آفرودیت از این ازدواج راضی نبود و بیشتر به دنبال معشوقه اش آرس(فرزند دیگر هرا و زئوس)می رفت.
هفایسئوس:هفایسئوس خداوند آتش فشان ها،آتش،آهن،صنعتگری و معدن و خداوند هنرهای فلزی است.هفایسئوس کوره ای دارد که در واقع از دل یک کوه آتش فشان ساخته شده است.هفایسئوس بر خلاف چهره اش زیباترین چیز ها را از فلز می سازد و آن را به آدمیان هم یاد می دهد.
 
پاسخ : اساطیر غربی

بخش اول
سالها پیش،قبل از ظهور جاودانان المپ نشین موجوداتی به نام تیتان بر جهان حکم می راندند. موجوداتی ترسناک و متعفن گاه با چند سر و چند دم. والدین آن ها گایا الهه زمین و اورانوس خدای آسمان بودند. یکی از این تیتان ها کرونوس نام داشت خداوند زمان.او برای رسیدن به فرمانروایی پدرش اورانوس را کشت.خون اورانوس بر زمین ریخت و از خونش آفرودیت اله زیبایی و عشق متولد شد.اورانوس هنگام مرگ به کرونوس هشدار داد:تو اکنون مرا به کام مرگ فرستادی! بسیار خب.ولی بر حذر باش که زمانی هم فرزندانت تو را به قتل خواهند رساند.
کرونوس از آن پس هرگاه صاحب بچه ای می شد وی را می بلعید تا پیشگویی اورانوس به حقیقت نپیوندد. به این ترتیب او پنج فرزند خود را بلعید. اما رئا همسر کرونوس از این کار او به تنگ آمده بود. با آنکه رئا خود نیز تیتانی وحشی و درنده خو بود نمی خواست فرزندانش نابود شوند از این رو او آخرین فرزندش زئوس را در جزیره ای مخفی کررد و به جای او سنگی را در قداقی پیچید و به کرونوس داد تا بخورد.
زئوس بزرگ شد و به کین خواهی نزد پدر رفت.او ماده ای به خورد کرونوس داد تا همه ی بچه هایی را که خورده بود بالا بیاورد. بعد از آن زئوس و خواهران و برادرانش جنگی را ترتیب دادند و بعد از پیروزی بر تیتان ها به دوران حکومت آنها پایان دادند.
خب این اول اساطیر به روایت خودم.
 
پاسخ : اساطیر غربی

بخش دوم:معرفی خدایان
زئوس به همراه خواهران و برادرانش در جنگ پیروز شدند و کرونوس را در کنار یک رود آتش در جهان زیرین زندانی کردند.از خواهران و برادران او می توان به هرا،هادس،هستیا،پوزیدون و دیمیتر اشاره کرد. زئوس و دو برادرش بر سر حکم رانی بر جهان قرعه می کشند.جهان زیرین یا همان جهان مردگان نسیب هادس می شود. قلمرو آبی به پوزیدن می رسد و جهان خشکی و دنیا عالمیان به زئوس می رسد.زئوس بر فراز کوه المپ در یونان ساکن می شود و با هرا ازدواج می کند.هرا الهه حامی زنان و کودکان و همین طور ملکه خدایان المپ است. خواهر دیگر زئوس دیمیتر است الهه کشاورزی و باروری و احساسات مادرانه و قدرتش بر زمینهای کشاورزی و باغ ها از کوچکترین مزارع در شمال تا باغ های وسیع زیتون در یونان گسترده شده است.دختری به نام پرسه فونه دارد که بر اثر اشتباهی میوه جهان زیرین را خورد و مجبور است به عنواان همسر هادس نیمی از سال را در جهان زیرین بگذراند. .هستیا نام خواهر دیگر زئوس است.الهه خانه و اجاق خانه از قدرت او روشن است و خانه و قدرت آن به میمنت وجود او تا کنون پا برجاست.هستیا از خدابانو های باکره المپ است و فرزندی ندارد.
این ها اولین نسل از خدایان المپ هستند که قدرت گیری آنها باعث آغاز عصر طلایی دنیا شد.
 
پاسخ : اساطیر غربی

فرزندان زئوس1(آتنا)
هنگام جنگ با تیتان ها یکی از تیتان ها به نام متیس طرف زئوس را گرفت.متیس تیتام خرد بود و از نظر عقل هیچ کس نمی توانست با او مقابله کند. همین طور متیس یکی از قدرتمند ترین تیتان ها بود.در طول جنگ متیس به زئوس یاری بسیار رساند و توصیه هایش باعث شد که زئوس در جنگ پیروز شود. زئوس در این میانه ترسید که متیس با این خرد و شکوهش برای او دردسر ساز شود.برای همین تصمیم گرفت حقه ای بزند.او به متیس گفت: بانوی من،می دانم که قطعا آنقدر قدرتمندی که می توانی مانند ماده شیری پر ابهت و یا ماده خرسی زورمند شوی.اما مسلما نمی توانی به شکل مگسی در بیایی.
متیس گفت:نمی توانم!بله؟پس نگاه کن!
و با بشکنی خود را شبیه یک مگس کرد و زئوس او را به سادگی بلعید.بعد از مدتی زئوس گرفتار سردرد شدیدی شد که امانش را بریده بود.پرومتئوس(دیگر تیتان نیک که شرحش را بعدا خواهیم گفت ;D ) سر زئوس را شکافت و در کمال تعجب زنی بالغ و زیبا در لباس جنگ پدیدار شد.دختر لبخندی زد و گفت:من آمده ام به تو کمک کنم پدر.
زئوس نام این فرزند را آتنا گذاشت. بعد از آنکه آتنا یک تیتان وحشتناک و قدرتمند را به نام پالاس کشت پوستش را کند و جامهی رزم از آن ساخت و نام خود را به پالاس آتنا تغییر داد.
آتنا الهه ی جنگ و خرد است.او الهه استراتژی های جنگی و حامی سربازان است. همین آتنا مظهر خرد است و نمادش یک جغد است و حامی محققین و خردوزان می باشد.آتنا الهه مخصوص شهر آتن است(آتن نامش را از او گرفته) و یونانیان احترام ویژه ای به او می گذاشتند. آتنا پشتیبان تمدن و فرهنگ است و شهر نشینی را ترویج می کند. زئوس آتنا را بسیار دوست دارد و آتنا از همه فرزندان زئوس نزد او محبوب تر است.
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

خب ... با مطلبی در مورد اسطوره ی اسب تاپیک را آپ میفرمایم ;D
اسب ها تو اساطیر ایران جایگاه بسیار مهمی دارن ... همیشه همه ی مردان اسطوره ای ایران (مثل رستم و اسفندیار و اینا) رو با اسب میبینیم ، اسب کِشنده ی ایزدان بوده و در کل موجود خیلی مهمی هست. ;D
نکته ی جالب در مورد اسب زیاده. مثلا اینکه اسب در ابتدا جزو جنیان بوده و توسط بشر رام شده و همیشه از این جنیان میترسه! واسه همینه که همیشه تو چشاش یه وحشت و دلهره هست! بعد اینکه اسب وقتی کنار آب هست و آب میخوره امکان این که یه جن سوارش بشه خیلی زیاده؛ واسه همینه که اسبا وقتی میخوان آب بخورن اول یه قدم میرن قدم بعد باید نوازش بشن تا بیان جلو و آب بخورن ...
ازین نکات زیاده ... بقیه ـشو یکی دیگه بگه :)
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

یکی از قهرمانانی که میشناسم آتوسا دختر کوروش وهمسر داریوش بوده.
اولین زن استاندار که شهر پارسه را حتی بهتر از مردها اداره میکرده. ایجا د فرصت های شغلی بسیار برای مردان وبه خصوص زنان.اونقدر همه .با اینکه سختی های زیادی تو زندگیش کشیده ولی خیلی به مردم خدمت کده .مردم هم خیلی دوستش داشتن وبهش ایرانبانو میگفتن...... ;D ;D ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

به نقل از negneg :
یکی از قهرمانانی که میشناسم آتوسا دختر کوروش وهمسر داریوش بوده.
اولین زن استاندار که شهر پارسه را حتی بهتر از مردها اداره میکرده. ایجا د فرصت های شغلی بسیار برای مردان وبه خصوص زنان.اونقدر همه .با اینکه سختی های زیادی تو زندگیش کشیده ولی خیلی به مردم خدمت کده .مردم هم خیلی دوستش داشتن وبهش ایرانبانو میگفتن...... ;D ;D ;D ;D ;D ;D
اینایی که شما میگید جدای از اینکه بعضی قسمتاش تخیلی ـه ، ولی جزیی از تاریخه و داخل اسطوره ها قرار نمیگیره ، البته منکر این قضیه نمی شم که بعضی از شخصیت های واقعی در دل شخصیتای اسطوره ای فرو رفتن (مثلا کوروش یه شخصیت واقعی هست که نشانه هایی از اون رو تو فریدون اسطوره ای می بینیم) ولی اینی که شما گفتید تاریخه :)
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

آقا آقا! بريم اسطوره‌هاي آفرينش! بريم؟ 8-^
( البته من كه كلاً زياد نمي‌دونم. منظورم اين بود كه شما كه مي‌دونين درباره‌ي اينا بگين :-" )
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

هر چی صبر میکنم هیشکی نمیاد اینجا یه چیزی بگه :-<
خودم میگم اصلا ...
ایرانیان باستان جهان رو گرد و هموار می دونستن و آسمون رو یه چیز سخت مثل الماس میدونستن که جهان رو در بر گرفته. زمین در حالت اصلی مسطح بوده و هیچگونه کوه و دره نداشته و در آرامش بوده اما با ورود شر به جهان آرامش از بین میره و اب از آسمون به زمین میاد و زلزله میشه و کوه ها بیرون میان که کوه اصلی البرز هست (فاشیسم یعنی؟ ;;) )
بعد از 200 سال البرز به ستاره ی پایه (star station) میرسه و 200 سال بعد به خورشید پایه و 200 یعدش به آخر آسمون ! ;D
بعدش ریشه های البرز تو زمین پراکنده میشه و کوه های دیگه به وجود میان.
از قله ی اصلی البرز که مرکز زمین هم هست یک پل به آسمون وصله به نام چینوَت chinvat که ارواح بعد از مرگ از راه اون میرن به بهشت یا جهنم ! 8-^

در مورد دریا و گاو واینا ئم من بگم یا میگه یکی دیگه ؟ ^-^
 
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

درباره ى آفرينش انسانم فك كنم اعتقاد داشتن كه زن و مرد به صورت طو تا شاخه ى ريواسِ هم قد و اندازه از زمين روييدن. به خاطر همينه كه ميگيم زمين مادره و مامِ وطن و اينا. و به خاطر همينه كه اين نگرش بينشون بوده كه زمين به خودى خود مقدسه و نبايد بهش آسيب رسوند.
 
پاسخ : اساطیر غربی

به نقل از Shek8fe :
خوبه ؛ امیدوارم لااقل اینجا استقبال بیشتر باشه ! ;D

نظرتون چیه با آفرودیت شروع کنیم ؟ فکر می کنم جزو اساطیر یونان باستانه. ( یا همون زئوس )
این تاپیکو الان می بینم #-o :-[
+
افرودایته یا الهه ی زیبایی معادل رومیش میشه ونوس(همون زهره ی خودمون) نه زئوس ;D
 
  • لایک
امتیازات: demon
پاسخ : اساطیر غربی

بچه ها می دونستین زئوس معادل ایرانیش میشه زاوش(یه چیز تو مایه های اهورا مزدا) ;D
 
Back
بالا