ساقي
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 171
- امتیاز
- 269
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- كرمانشاه
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390
سال نود براي من يه سال پر از تنهايي بود .سالي بود كه تمام تلاشم رو كردم كه بتونم با ديگران باشم و باهاشون خوش بگذرونم و اين ترس و دلهره ي بودن كنار كسايي رو كه با من خيلي متفاوتن رو از خودم دور كنم . تمام تلاشم رو كردم كه ترس هامو دور بريزم و خاطراتي رو كه از تنهايي هام دارم كنار بذارم و باور كنم احترام جاي دوست داشتن رو نمي گيره .
سال نود با من خيلي مهربون نبود . هر چي رو كه دلم بهش خوش بود ازم گرفت . هر چي از سال 89 برام مونده بود . من رو كه سال ها همه ي كار هامو قاطعانه انجام مي دادم به عدم قطعيت محض رسوند . دلم رو ازم گرفت يه دنياي تاريك و سرد و ساكت و خالي بهم داد و دستم رو به طرف هر دري كه دراز كردم يه قفل گنده زد پشتش. چيزهايي رو نشونم داد كه روحم رو خط خطي كرد و غرورم رو شكست . و حالا منو با يه ذهن اشفته به سال نود و يك ميسپاره و ميره .
سال نود براي من يه سال پر از تنهايي بود .سالي بود كه تمام تلاشم رو كردم كه بتونم با ديگران باشم و باهاشون خوش بگذرونم و اين ترس و دلهره ي بودن كنار كسايي رو كه با من خيلي متفاوتن رو از خودم دور كنم . تمام تلاشم رو كردم كه ترس هامو دور بريزم و خاطراتي رو كه از تنهايي هام دارم كنار بذارم و باور كنم احترام جاي دوست داشتن رو نمي گيره .
سال نود با من خيلي مهربون نبود . هر چي رو كه دلم بهش خوش بود ازم گرفت . هر چي از سال 89 برام مونده بود . من رو كه سال ها همه ي كار هامو قاطعانه انجام مي دادم به عدم قطعيت محض رسوند . دلم رو ازم گرفت يه دنياي تاريك و سرد و ساكت و خالي بهم داد و دستم رو به طرف هر دري كه دراز كردم يه قفل گنده زد پشتش. چيزهايي رو نشونم داد كه روحم رو خط خطي كرد و غرورم رو شكست . و حالا منو با يه ذهن اشفته به سال نود و يك ميسپاره و ميره .