مشاوره روان‌شناسی

[Dr.slayer]

پاسخ : مشاوره

نه...!!
من خودم با یکی دو بار خوندن به مبحث مسلط میشم...!!!
شما هم باید یه کم بیشتر بخونی این اشکالی نداره اگه پشت کار داشته باشی....!!!

 

[حمیده]

پاسخ : مشاوره

هیچ راهی برای خواب ندیدن نیست؟ بخدا دیگه از شدت ِ کلافگی می‌شینم گریه می‌کنم. خیلی رو اعصابم تاثیر میذاره این هر شب خواب دیدن.

 

[nilofar banihashem]

پاسخ : مشاوره

هیچ راهی برای خواب ندیدن نیست؟ بخدا دیگه از شدت ِ کلافگی می‌شینم گریه می‌کنم. خیلی رو اعصابم تاثیر میذاره این هر شب خواب دیدن.

خب بايد وقتي ميخواي بخوابي اصن به هيچي فكر نكن ،فكراي خوب به ذهنت بيار،با ارامش بخواب .به خاطر اينكه همش فكرايي كه ازار دهنده س تو ذهنته

 

[Admin2]

پاسخ : مشاوره

هیچ راهی برای خواب ندیدن نیست؟ بخدا دیگه از شدت ِ کلافگی می‌شینم گریه می‌کنم. خیلی رو اعصابم تاثیر میذاره این هر شب خواب دیدن.

خواب چی میبینی؟

 

[حمیده]

پاسخ : مشاوره

خب بايد وقتي ميخواي بخوابي اصن به هيچي فكر نكن ،فكراي خوب به ذهنت بيار،با ارامش بخواب .به خاطر اينكه همش فكرايي كه ازار دهنده س تو ذهنته

خیلی امتحان کردن نیلوفر، جواب نمیده. : (

خواب چی میبینی؟

یه سری خواب های درهم برهم که گاها اصلا ربطی به فکرایی که در طول روز داشتم ندارن. مثلا شب خواب دیدم قلم چی امتحان دادمو یه رتبه خوب آوردم. بعدش گفتن این کنکور بود ! یا خواب می‌بینم مامان و بابام دارن زبونم رو می‌برن و هرچقدر جیغ میزنم که بشنون ولی نمی‌شنون و امثال اینها. این دومی که از بچگی باهامه!

 

[Admin2]

پاسخ : مشاوره

خود کنکوری بودن و فشار و استرسش خیلی باعث این اتفاق میشه. سعی کن کمی رو مود "به درک" باشی نسبت به کنکور. احتمالا از سمت خانواده خیلی بهت فشار میاد که نتیجه خوبی بگیری؟
اینکه میگی از بچگی باهاته نشون میده برخی چیزها ریشه در دوران کودکیت داره. باید بری پیش متخصص و پیدا کنی علتش رو و درستش کنی. البته الان موقع خوبی هم نیست چون کنکور تشدید کرده ماجرا رو.

 

[nilofar banihashem]

پاسخ : مشاوره

خیلی امتحان کردن نیلوفر، جواب نمیده. : (
یه سری خواب های درهم برهم که گاها اصلا ربطی به فکرایی که در طول روز داشتم ندارن. مثلا شب خواب دیدم قلم چی امتحان دادمو یه رتبه خوب آوردم. بعدش گفتن این کنکور بود ! یا خواب می‌بینم مامان و بابام دارن زبونم رو می‌برن و هرچقدر جیغ میزنم که بشنون ولی نمی‌شنون و امثال اینها. این دومی که از بچگی باهامه!

از چيزيي واهمِ داري؟شب قبل از خواب خودتو بايد خسته كني كه وقتي ميري روتختت فوري بخوابي ،اينا همش خوابِ واقعيت نداره كه ؟زياد نترس منم قبلن اينجوري بودم به مرور زمان خوب شدم

خب كنكورتم شايد از عواملي باشه كه نتوني راحت بخوابي همه كنكوريا اينجورين همه استرس دارن نگران نباش

 

[حمیده]

پاسخ : مشاوره

خود کنکوری بودن و فشار و استرسش خیلی باعث این اتفاق میشه. سعی کن کمی رو مود "به درک" باشی نسبت به کنکور. احتمالا از سمت خانواده خیلی بهت فشار میاد که نتیجه خوبی بگیری؟
اینکه میگی از بچگی باهاته نشون میده برخی چیزها ریشه در دوران کودکیت داره. باید بری پیش متخصص و پیدا کنی علتش رو و درستش کنی. البته الان موقع خوبی هم نیست چون کنکور تشدید کرده ماجرا رو.

خانواده فقط می‌گن بخون. زیاد به نتیجه کاری ندارن. :د
مرسی بازم. :)

از چيزيي واهمِ داري؟شب قبل از خواب خودتو بايد خسته كني كه وقتي ميري روتختت فوري بخوابي ،اينا همش خوابِ واقعيت نداره كه ؟زياد نترس منم قبلن اينجوري بودم به مرور زمان خوب شدم

خب كنكورتم شايد از عواملي باشه كه نتوني راحت بخوابي همه كنكوريا اينجورين همه استرس دارن نگران نباش

واهمه که نه. تقریبا آدم بیخیالی هستم. ولی اینکه هرشب یه سری چرت و پرت ببینی خیلی دیوونه کنندس :د
مرسی. :)

 

[mehrdad_m]

پاسخ : مشاوره

هیچ راهی برای خواب ندیدن نیست؟ بخدا دیگه از شدت ِ کلافگی می‌شینم گریه می‌کنم. خیلی رو اعصابم تاثیر میذاره این هر شب خواب دیدن.

خیلی از این خوابا بخاطر فکرای منفی ای هست که در طول روز به ذهن آدم میاد . و کم کم علاوه بر اینکه روزتو خراب میکنه خوابتم خراب میکنه .
سعی کن کل روز خودتو به یه کاری مشغول کنی که این فکرا به سرت نیاد ، از چیزایی که بهت استرس میده دور کن خودتو ( غیر از درس که عادیه ) . هر وقت که همچین فکرایی به ذهنت اومد همون لحظه تو ذهنت قطعش کن ، اصلا نذار پیشروی کنه . اگه نتونستی تو ذهنت قطعش کنی ، بلند شو خودتو به یه کاره دیگه ای مشغول کن ، مثلا برو با مامانت حرف بزن . در هیچ صورتی نذار فکرای آزاردهنده که یا بخاطر خاطراتتن یا مسائل روزانه به ذهنت خطور کنن . شاید اینطوری از دست این خوابا هم راحت شی . :‌)

 

[tara.7]

پاسخ : مشاوره

سلام.... این شکلکه انگار داره شیشه پاک می کنه!!!!
راستش مشکلی که خیلی وقته دارم اینه که من هر چقدر هم که از صبح تا شب میشینم میخونم، بازم سر آزمون ها رتبه خوبی ندارم و بقیه نمیخونن و میبینی که رتبه 2 مدرسه میشن! خوب منم واقعاً از خودم نا امید شدم که اینجوری دیدم. یا سر درس ریاضی انگار طلسم شدم حتی اگه کل عمرمم بشینم برا ریاضی بخونم آخرش نمره ریاضیم خراب(افتضاح از نظر خودم ) میشه. مثلاً جدیداً 16 شدم!!!!!!!!!!!!

یا مثلاً همه از من تو شیمی انتظار بیست دارن و خودم هم همین فکر رو دارم و می بینم که سر امتحان دستم میلرزه پاهام رو نمیتونم کنترل کنم و همش به خدا التماس می کنم که خدایا خواهش میکنم کاری کن که جوابا رو یادم بیاد.آخرشم نمیاد و میبینم 19 یا18/5 میشم.!
بعد معلم بم میگه تارا چرا اینجوری دادی؟ این همه ماه تو خودم این چیزا رو نگه داشتم چون آدمی نیستم که لوس باشم و بخوام گریه کنم ولی آخرش گریم گرفت و به معلم گفتم من دیگه روم نمیشه تو صورتتون نگاه کنم اونم گفت باشه عزیزم اصلاً برگت رو صحیح نمیکنم که روت بشه!!!
البته صحیح که میکنه ولی واقعاً باید چیکار کنم؟ (خیلی حرف زدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خودم میدونم!! )

 

[nilofar banihashem]

پاسخ : مشاوره

پست بالایی مربوط به تاپیک مشاوره ی تحصیلی ست،

بايد سعي كني اعتماد به نفسته ببري بالا ،قبل از امتحان مثن پنج دقيقه اخر اصن به كتاب نگاه نكن ،سعي كن قبل امتحان يه شكلاتي چيزي بخور .

 

[alirz-]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

تا حالا به این مورد برخورد کردین که یه چیزی خیلییی رو اعصابتون باشه؟؟مثلا وقتی در یه جا باز باشه به حدی اعصابم خرد میشه که دوست دارم در رو از جا بکنم.اگه هم خواب باشم و کسی در اتاق رو باز کنه گاهی به حدی اعصابم خرد میشه که سرش داد میزنم.یا مثلا وقتی ازکاشی های پیاده رو که سفید و قرمز هستن رد میشم بدجوووور کلافه میشم. کسی علتش رو میدونه؟؟درمانش اینه که با وجود اینکه ممکنه خیلی اذیت شم ولی این کار هارو انجام بدم.مثلا سعی کنم با وجود کلافگی شدیییییید از روی کاشی ها رد شم ولی علتش رو نمیدونم.اگه کسی میدونه بگه لطفا.

 

[happiestchemist]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

اختلال وسواس جبری?

 

[alirz-]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

اختلال وسواس جبری?

دقیقا چیه؟چرا به وجود میاد؟؟

 

[happiestchemist]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

نه من اینو نوشتم سایر دوستان توضیح بدن اخه ما کامل نخوندیم هنوز، انشالا ترم عاتی

 

[Hashie]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

نه من اینو نوشتم سایر دوستان توضیح بدن اخه ما کامل نخوندیم هنوز، انشالا ترم عاتی

یه جور وسواس فکریه، مثلا از نشونه هاش اینه طرف دری رو که بسته، چندین بار چک میکنه که ببینه بسته شده یا نه. یا مثلا یه موضوعی رو که میخونه، باید ریشه ش رو بفهمه، مثلا یه فرمول رو میخونه و باید کل اجزا و مولفه هاش رو بفهمه از کجا اومده. خیلیامون نوع خفیف این وسواس رو داریم ، اما اونایی که شدیده این وسواسشون مثلا شبا از بس هی در و پنجره رو چک میکنن نمیتونن بخوابن.
اگه علمی تر بخوام بگم این اختلال جزو اختلالات اضظراب هستش. بیمار توی این اختلال احساس اضطراب، ناراحتی، بی قراری و ترس میکنه. اونایی که این بیماری رو دارن از ترس شدیدی هم صحبت میکنن که بعضی وقتا به سراغشون میاد و توی ذهنشون صحنه هایی که وجود نداره ساخته میشه. از روابط جنسی شون هم لذت کافی نمی برن. بعدش اینکه این اختلال معمولا با اختلالات اضطراب و افسردگی یه جا میتونه ظاهر شه.

 

[alirz-]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

کسی میدونه چطوری میشه تاثیرپذیری از اطرافیان رو به حداقل رسوند؟
دست خودم نیست ولی هرکس هر پیشنهادی بده خواسته یا ناخواسته امتحانش میکنم ولی 90%نتیجه بد میگیرم.مثلا با وجود اینکه اوایل از غذای دانشگاه و خوابگاه راضی بودم بسکه هم اتاقیام غر زدن و شکایت کردن از همه چیز ،منم ناراضی شدم.به حدی که یک ماه آخر حتی یکبار هم نرفتم سراغ غذای دانشگاه و فقط خودم غذا میپختم.این یه مثال بود. گاهی میتونم باهاش مقابله کنم و دیگه اون رو انجام ندم ولی گاهی هم این عمل مدت ها باهام میمونه.الان هم مطمئنم نمیتونم به غذای دانشگاه لب بزنم با وجود اینکه میدونم اونقدرا هم که میگن بد نیست.

 

[maziar]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

کسی میدونه چطوری میشه تاثیرپذیری از اطرافیان رو به حداقل رسوند؟
دست خودم نیست ولی هرکس هر پیشنهادی بده خواسته یا ناخواسته امتحانش میکنم ولی 90%نتیجه بد میگیرم.مثلا با وجود اینکه اوایل از غذای دانشگاه و خوابگاه راضی بودم بسکه هم اتاقیام غر زدن و شکایت کردن از همه چیز ،منم ناراضی شدم.به حدی که یک ماه آخر حتی یکبار هم نرفتم سراغ غذای دانشگاه و فقط خودم غذا میپختم.این یه مثال بود. گاهی میتونم باهاش مقابله کنم و دیگه اون رو انجام ندم ولی گاهی هم این عمل مدت ها باهام میمونه.الان هم مطمئنم نمیتونم به غذای دانشگاه لب بزنم با وجود اینکه میدونم اونقدرا هم که میگن بد نیست.

من پیشنهادی در این مورد ندارم ولی خوب ببین غذایه دانشگاه کلن سالم نیست نخوری به نفعه خودت و زوجه ایندته به هر حال

ولی خوب این حالت موقعی پیش میاد که خودت امتحان نکرده باشی یا خودت نظری نداشته باشی. باید سعی کنی خودت کنجکاو تر بشی و خودت امتحان بکنی تا به قطعیت برسی.

مثلن من میدونم از کیک خوشم میاد! واقعن خوشم میاد! حالا ۱۰۰ نفر بگن کیک فلان جا بد مزس من اصلن کاری ندارم! چون مطمینم!

 

[alirz-]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

ولی خوب این حالت موقعی پیش میاد که خودت امتحان نکرده باشی یا خودت نظری نداشته باشی. باید سعی کنی خودت کنجکاو تر بشی و خودت امتحان بکنی تا به قطعیت برسی.

مثلن من میدونم از کیک خوشم میاد! واقعن خوشم میاد! حالا ۱۰۰ نفر بگن کیک فلان جا بد مزس من اصلن کاری ندارم! چون مطمینم!

نه ببین من مطمئنم که کار خودم درسته و اینطور نیست که نظری نداشته باشم،اما نمیدونم واقعا چرا دقیقا عمل اون طرف رو انجام میدم.مثلا میدونم تا ساعت دو شب بیدار موندن اصلا جالب نیست ولی وقتی میبینم همه بچه ها تا دو بیدارن منم بیدار میمونم.یه جورایی بیش از حد همرنگ جماعت میشم.

 

[maziar]

پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

نه ببین من مطمئنم که کار خودم درسته و اینطور نیست که نظری نداشته باشم،اما نمیدونم واقعا چرا دقیقا عمل اون طرف رو انجام میدم.مثلا میدونم تا ساعت دو شب بیدار موندن اصلا جالب نیست ولی وقتی میبینم همه بچه ها تا دو بیدارن منم بیدار میمونم.یه جورایی بیش از حد همرنگ جماعت میشم.

ببین تا یه حدیش اصلن ایرادی نداره. منم شب تا ۴ بیدار می مونم! تا با کسی که تو ایرانه حرف بزنم! اینا به این معنی نیست که تو دنباله روی اونایی.

و مساله مهم تر اینه که ببینی کدوم بهت بیشتر کیف میده. سخت نباید بگیری به خودت. مثلن اگه خوردن ماست با تن ماهی رو دوست داری! بذار بقیه برن گمشن!!! تو کاریو بکن که بهت کیف میده!

یا مثلن اگه با کسی تا ۲ شب بیدار می مونی حرف بزنی کی اهمیت میده ؟ تا وقتی بهت خوش میگذره و اینا تاثیره خاصی رو خودت ندارن بهشون اونقد اهمیت نده. یعنی فکرت رو مشغول این قضیه کلن نکن. اوایل دانشجویی کلن زندگی همین مدلیه.