همشهری داستان ^_^

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع سیاوش
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : همشهری داستان

پارسالیه رو؟ شاید دفتر تحریریه‌ی خود ه.د داشته‌باشه یه چندتایی از شماره‌ی عید پارسال رو هنوز. :-؟ زنگ بزن بپرس ببین دارن یا نه؛ اگه داشتن بخرش. :-" اگه نداشتن م صبر کن من کنکورم رو بدم می‌یام آپ‌لود می‌کنم :))
 
پاسخ : همشهری داستان

ه.د ، بچّه‌ها. بچّه‌ها، ه.د . ؛؛)

21400253.jpg
 
پاسخ : همشهری داستان

من درک هنری ندارم یا این زیادی شبیه کیهان‌بچّه‌ها شده؟
 
پاسخ : همشهری داستان

تو درکِ هنری نداری. :-؟ جلد به این خوبی. :ط
 
پاسخ : همشهری داستان

نه؛ جلدِ شماره‌ی ویژه نوروزی باید شاخ‌تر از این‌ها می‌بود. جلد قشنگه، اما مثلاً برا اردی‌بهشت می‌ذاشتن اینو مثن. :-<
 
پاسخ : همشهری داستان

به نقل از عِرفان :
عکس‌ش رو من‌ هم دوست ندارم.
اون دختره رو انگار از آتاری برداشتن آوردن. :))
به‌نظرم اگه عکسی که توش «سبز» قالب باشه اون‌جا بود به‌تر می‌شد. ؛؛)
«غالب». :-""

× چرا سردبیر جدید بلد نیست یادداشت بنویسه؟ چرا واقعاً؟ :‌(( یادداشت‌های نفیسه مرشدزاده بی‌نظیر بودن خب. :‌(
و چرا این‌قدر طنزهایی که برای ویژه‌نامه‌هاشون می‌نویسن بی‌مزّه‌س؟ طنزهای همیشه‌شون به این خوبی خب. شما «بنفش چرک‌تاب» رو نیگا. بعد مقایسه‌ش کن با این طالع‌بینی ه. چرا این همه لوس و بی‌مزّه‌س این طالع‌بینی ه؟ [نُچ‌نُچِ حضّار. تنی چند، شیون می‌کنند.]
 
پاسخ : همشهری داستان

من نخوندمش هنوز. خریدمش گذاشتم کنار واسه‌ی روزهای عید کنار خانواده :) فقط نوشته سردبیرو خوندم حالم گرفته شد :|
به علاوه اینکه جلدشم دوست نداشتم.
 
پاسخ : همشهری داستان

;;) ;;)

همه ی داستان های 92 :د

سال نو همه ی داستانیا مبارک ;D

IMG_2712.jpg
 
پاسخ : همشهری داستان

‍× چرا این داسنان همراه اینقدر خُنک‌ـه؟!پارسالی بهتر بود؛البته من ازون ملودی تهران خانه‌ما خوشم اومد! و البته فقط یکی اول‌ـشُ مالِ مرادی کرمانی،گوش کردم؛تخیل‌ـش تو حلق و مری ام جای دارد!
و چرا این سردبیر جدیدِ اینقد فکر مادیات‌ـه؟! اَه!
70-80 صفحه تبلیغ ِ مسخره! فقط ده پونزده‌تا تبلیغ ِ آدمی‌زادی داره،که آدم کیف کنه وقتی بیبنه!
چرا میگه داستان هدیه بدیم؟!مگه داستان گلُ شکلات‌ـه؟!هرکسی خودش باید داستان ُ کشف کنه!هر چند...!

+ جلد روش خلاقیتِ فرزندِ سردبیر با پوینت ِ ویندوز‌ـه انگار! :دیـ
آلمانی در سفر! :×
تجربه‌های شغلیُ هم من همیشه دوس داشتم! ؛؛)
 
پاسخ : همشهری داستان

به نقل از فاطیما خ. :
‍× چرا این داسنان همراه اینقدر خُنک‌ـه؟!پارسالی بهتر بود؛البته من ازون ملودی تهران خانه‌ما خوشم اومد! و البته فقط یکی اول‌ـشُ مالِ مرادی کرمانی،گوش کردم؛تخیل‌ـش تو حلق و مری ام جای دارد!
و چرا این سردبیر جدیدِ اینقد فکر مادیات‌ـه؟! اَه!
70-80 صفحه تبلیغ ِ مسخره! فقط ده پونزده‌تا تبلیغ ِ آدمی‌زادی داره،که آدم کیف کنه وقتی بیبنه!
چرا میگه داستان هدیه بدیم؟!مگه داستان گلُ شکلات‌ـه؟!هرکسی خودش باید داستان ُ کشف کنه!هر چند...!

+ جلد روش خلاقیتِ فرزندِ سردبیر با پوینت ِ ویندوز‌ـه انگار! :دیـ
آلمانی در سفر! :×
تجربه‌های شغلیُ هم من همیشه دوس داشتم! ؛؛)

و در کلام آخر: کنکور و کنکور و کنکور...!آه!
می‌گن تبلیغات دست خودشون نیست... انگار خود همشهری تعیین می‌کنه هرکدوم از گروه نشریاتش چند تا تبلیغ داشته باشن و چه جوری و اینا. دست سردبیر نیست مثل اینکه.
ولی کلا که من راضی نیستم از سردبیر جدید :دی
نگو که همراه خوب نیست! :(‌ من کلی ذوق شنیدنش رو دارم تو روزهای عید...
بعد آخره م اینکه خیلی درس بخون :) عید کنکور یه عید خاصه...خیلی خاص :) موفق باشی :)
 
پاسخ : همشهری داستان

بعضی تبلیغاش ولی خوبه انصافا :) ;D
مثلا من دو تا کتاب مارک دو پلو و خاطرات حسنعلی خان مستوفی ;D را میخوام بخرم
من که تا این جاییکه خوندم جز یادداشت سردبیر و جلد خوشم اومده :x
 
پاسخ : همشهری داستان

بچه ها. کسی اطلاع داره که از جایی می‌شه همشهری‌داستان‌های قبلی رو پیدا کرد یا نه؟ یعنی جایی می‌شه آرشیوش رو خرید یا نه..؟
 
پاسخ : همشهری داستان

به نقل از SaϔnA.M :
بچه ها. کسی اطلاع داره که از جایی می‌شه همشهری‌داستان‌های قبلی رو پیدا کرد یا نه؟ یعنی جایی می‌شه آرشیوش رو خرید یا نه..؟

باید با دفتر مجله (تحریریه) تماس بگیری
+ توی هر شماره مینویسه که از شماره های قبلی چی باقی مونده :-؟
 
پاسخ : همشهری داستان

خیلی وقت پیشا که ما رفتیم دو شماره ای که نداشتیم رو بگیریم، فقط یکیش پیدا شد اون م به زور.
همه ی آرشیو رو چاپ شده یحتمل نتونی پیدا کنی. ولی قدیمی تر ها رو اون موقعا من پی دی اف شون رو دانلود کرده بودم از سایت گروه مجلات. نمی دونم داره هنوز یا نه.
 
پاسخ : همشهری داستان

همشهری داستان توی اینستاگرام هم پیج داره؛ اون اسم‌شون که نمی‌دونم یوزرنیم به‌ش می‌گن چی می‌گن :-" اون :-" hamshahridastan ه. ؛؛) #اطل‍اع‌رسانی.
 
پاسخ : همشهری داستان

شیش تومن.
 
پاسخ : همشهری داستان

من یه تورّقی کردم نوشته‌های کوتاهی که خوب به‌نظر می‌اومدن رو خوندم؛ بقیه‌ش برای ماراتنِ ه.د خونیِ بعد کنکور :-"
روایتِ سروش صحت عــالی بود. من واقعاً حرفی ندارم دیگه درباره‌ی این بشر. جدّاً خوب بود آ. از همه نظر. شاید یکی از ملموس‌ترین روایت‌هایی که تا حال‍ا خونده‌م!
روایتِ احسان رضایی خیلی چیز خاصی نداشت؛ صرفاً بامزه بود بعضی جاهاش. :-؟ بد نبود اون هم.
داستان‌ها رو که کل‍اً رد کردم :-"
روایت شغلی خوب بود.
روایت مستند [من هیچ‌وقت اسمِ این بخش رو یاد نمی‌گیرم. :/ همین که عکس از آگهی کتاب زمان قاجار می‌ذارن و اینا؛ همین «روایت مستند»ه؟] ، نامه‌های سیمین دانشور و جل‍ال آل‌احمد عـــالی بود. 8->>> شیفته‌شون شدم.
اونی که دفترچه‌ی لغات فرانسویِ ناصرالدین‌شاه بود هم خوب بود. [فکر نمی‌کردم ناصرالدین‌شاه ان‌قد خطّ‌ش خوب باشه :-" #جدی]
یادداشت سردبیر م که نداشت. آه ای نفیسه‌ی مرشدزاده کجایی؟ :-<


بقیه؟ بعدِ کنکور. :-"""


× سه ماه ه که لوگوی روی جلد مجلّه سبزطور ه. :/ این ماه و عید که رسماً سبز بود؛ بهمن م رگه‌های سبز داشت. تنوع بدن خب. :-<
× طرحِ جلد م بد نیست. صرفاً بـــــد نیست :-"


~ بعداً: «یک تجربه» رو هم خوندم. خوبِ رو به متوسط.
اونی که «معین فرخی» (؟) نوشته‌بود عالی بود. اوّلی هم خیلی خوب بود. مالِ یاسر مالی رو خیلی خوش‌م نیومد ازش :-< احسان بیکایی هم خوب بود.

~ بعداًتر: رفتم ه.د عید رو برداشتم یه نگاهی به‌ش بندازم؛ نشستم داستانِ ونه‌گات رو خوندم. «قطره‌های کوچک آب». چقـــــــــدر خوب بود! بی‌نظیر بود آقا. نبوغ ازش می‌ریخت همین‌جوری. اصل‍اً عــالی. :ططط
 
پاسخ : همشهری داستان

به نقل از ارغوان :
من یه تورّقی کردم نوشته‌های کوتاهی که خوب به‌نظر می‌اومدن رو خوندم؛ بقیه‌ش برای ماراتنِ ه.د خونیِ بعد کنکور :-"
روایتِ سروش صحت عــالی بود. من واقعاً حرفی ندارم دیگه درباره‌ی این بشر. جدّاً خوب بود آ. از همه نظر. شاید یکی از ملموس‌ترین روایت‌هایی که تا حال‍ا خونده‌م!
روایتِ احسان رضایی خیلی چیز خاصی نداشت؛ صرفاً بامزه بود بعضی جاهاش. :-؟ بد نبود اون هم.
داستان‌ها رو که کل‍اً رد کردم :-"
روایت شغلی خوب بود.
روایت مستند [من هیچ‌وقت اسمِ این بخش رو یاد نمی‌گیرم. :/ همین که عکس از آگهی کتاب زمان قاجار می‌ذارن و اینا؛ همین «روایت مستند»ه؟] ، نامه‌های سیمین دانشور و جل‍ال آل‌احمد عـــالی بود. 8->>> شیفته‌شون شدم.
اونی که دفترچه‌ی لغات فرانسویِ ناصرالدین‌شاه بود هم خوب بود. [فکر نمی‌کردم ناصرالدین‌شاه ان‌قد خطّ‌ش خوب باشه :-" #جدی]
یادداشت سردبیر م که نداشت. آه ای نفیسه‌ی مرشدزاده کجایی؟ :-<


بقیه؟ بعدِ کنکور. :-"""


× سه ماه ه که لوگوی روی جلد مجلّه سبزطور ه. :/ این ماه و عید که رسماً سبز بود؛ بهمن م رگه‌های سبز داشت. تنوع بدن خب. :-<
× طرحِ جلد م بد نیست. صرفاً بـــــد نیست :-"


~ بعداً: «یک تجربه» رو هم خوندم. خوبِ رو به متوسط.
اونی که «معین فرخی» (؟) نوشته‌بود عالی بود. اوّلی هم خیلی خوب بود. مالِ یاسر مالی رو خیلی خوش‌م نیومد ازش :-< احسان بیکایی هم خوب بود.

~ بعداًتر: رفتم ه.د عید رو برداشتم یه نگاهی به‌ش بندازم؛ نشستم داستانِ ونه‌گات رو خوندم. «قطره‌های کوچک آب». چقـــــــــدر خوب بود! بی‌نظیر بود آقا. نبوغ ازش می‌ریخت همین‌جوری. اصل‍اً عــالی. :ططط

داستان ِ کوران ِ فرشته احمدی رو بخون !

خیلی خوب بود :]
 
پاسخ : همشهری داستان

بشه یه روزی دوباره یادداشت سردبیر داشته باشیم.
تبلیغا در حد شان یک مجله فرهنگی بشه.
موضوع محوری مسخره نداشته‌باشیم.
۴تا داستان کمه، بیشتر داشته‌باشیم.
داستانای فانتزی و این‌ها برگرده.
پایان خوش‌ها (که الآن فقط کامبیز درم بخش مونده) بهتر شه.
و و و .
 
Back
بالا