• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

پیشنهاد آهنگ

  • شروع کننده موضوع AynaazNh
  • تاریخ شروع

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
794
امتیاز
21,847
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری

اسدالهی

ilia asadollahi
کنکوری 1403
ارسال‌ها
606
امتیاز
6,401
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403


ترانه و شعر historia de un amor با سبک ها و صداهای متفاوتی خونده شده ولی من به شخصه اینا رو بیشتر دوست دارم
 

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,760
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,431
امتیاز
8,551
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
در حلقه مویت از ویگن و پوران


بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه

چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت گرهی چند ای مه

تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه

مجروح گردد چو زنی هر دم شانه

مجروح گردد چو زنی هر دم شانه

بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه

چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت گرهی چند ای مه

تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه

مجروح گردد چو زنی هر دم شانه

مجروح گردد چو زنی هر دم شانه

در حلقه مویت بس دل اسیر است

بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه

بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
 

اسدالهی

ilia asadollahi
کنکوری 1403
ارسال‌ها
606
امتیاز
6,401
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403

اسدالهی

ilia asadollahi
کنکوری 1403
ارسال‌ها
606
امتیاز
6,401
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
https://uupload.ir/view/★_carrying_you_(cello,_violin,_piano)_-_laputa_2_pasb.mp3/
این آهنگ مال یه انیمه خیلی قدیمیه که من وقتی خیلی کوچیک بودم دیدم. این موسیقی کاور شدشه با ویولنسل، ویولن و پیانو.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,431
امتیاز
8,551
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
شد خزان گلشن آشنایی از بدیع زاده

شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…
باز هم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل… طى شد، بهرِ تو…
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود…
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى…
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه…
دلم از غم، خونین است
روشِ بختم، این است
از جامِ غم، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!
تو و مست از مى، به چمن…
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من
با دگران در گلشن، نوشى مى
من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها
من و چون گل، جامه دریدن ها
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها…
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى…
دردم؛ افزون کردى
برو… اى از مهر و وفا؛ عارى…
برو… اى عارى ز وفادارى
بشکستى چون زلفت؛ عهدِ مرا
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى
ستم به یاران، تا چند؟!
جفا به عاشق؛ تا کى؟
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟
آه… از دلِ تو…
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى
با غم و حسرت، یارم کردى
عشقِ تو دارم؛ باز…
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز! هر چه توانى، ناز…
کز عشقت مى سوزم
 
بالا