اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سر کلاس زبان پریروز ادای :-& در اوردم تا ازم سوالد نپرسه >)
اعتراف میکنم من بودم ک پیشنهاد دادم کف کلاس و اب صابون بریزیم و معلم لیز خورد :-"
اعتراف میکنم 7سالگی قرار بود 3 تا روزه بگیرممامانم واسم جایزه بگیره اما همشونو یواشکی خوردم :>هنوزم مامانم نمیدونه :-"
اعتراف میکنم ک دیگه چیزی برای اعتراف کردن ب ذهنم نمیرسه B-)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اوایل که اومده بودم سمپادیا فکر می کردم مدیرای انجمن مثل ناظم های مدرسن ;D

بعد الان فهمیدم درست فکر می کردم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اول دبیرستان که دوستم گفت باباش کارمند شهرداریه من فک میکردم باباش رفتگره روش نمیشه بگه :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که هنو وقتی جایی میخایم بریم از مامانم می پرسم چی بپوشم!
اعتراف میکنم که بیشتر از خواهرم عاشق کارتونم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا سه سال پیش که راهنمایی بودم فـــار ِنهایت رو میخوندم : " فارنَهایت " :-" :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم چارلی چاپلین مثل لورل هاردی دو نفره :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

تا چند روز پیشفک میکردم... :-\
فک میکردم این شکل( :-" ) یه کسیه که داره آدامسشو پرت میکنه بیرون و میکشش تو دهنش ;D
حالا میفهمم این نتای موسیقین :)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی سرم شکست(7 سالم بود) و داشتن میبردنم بیمارستان دردی حس نمیکردم
ولی از اینکه بمیرم میترسیدم واسه همین گریه و جیغ و داد میکردم تا زود تر بمرنم و دلشون بسوزه برام ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هنوزه که هنوزه وقتی از زیر این دیوارهای کوتاه که روشون خرده شیشه به این صورت ^ ^ ^ و برای جلوگیری از اومدن دزد هست رد میشم، با این که می دونم محکمن ؛ تند تند می دوئم تا یه وقت همون موقع زلزله نیاد و این خرده شیشه ها تو مغزم فرو نرند!!! :-" =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بارها اتفاق افتاده که وقتی تو خواب و بیداریم.و تو خواب میبینم که دارم چیزیو تف میکنم.تو واقعیت هم تف میکنم رو بالشم :-"""""""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بیشتر ماه رمضون در حال تهوع به سر میبرم و تحمّل میکنم . :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

یک اعترافی هست مونده تو گلوم به خدا :-"

من تا دوم سوم راهنمایی فک میکردم لینکین پارک یک خواننده کره ایه :-" به هر حال بچه بودم دیگه :-""""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم در دوران طفولیت، وقتی تو ماشین تنهام می‌ذاشتن؛ با پشتی صندلی‌ـای جلو بازی می‌کردم؛ بعد به این صورت که، مثلاً اگه کلاهی، روسری چیزی داشتم می‌ذاشتم رو سر(!) اونا و مثلاً کاپشن و اینام ـم مینداختم روشون. :-""" بعد مدت طولانی مشغول می‌شدم با اونا. :-""
 
پاسخ : اعترافگاه !

فک میکردم جمعه ها نمیخواد روزه بگیرن
تعطیله یعنی مثه بقیه کارا و اماکن :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم که وقتی "باقالی پلو " می‌خورم ، یه تعدادی از "باقالی" ـاشو جدا می‌کنم همیشه . :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعـــــتــــــــــرافـــــــــــ می کنم دیشب تنها بودم یانگوم میدیدم درحد مرگ گریه کردم ! :)) آخه خیلی مظلومه :(( ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتــــــــــراف میکنم اولین باری که اروره forbidden رو تو سایت دیدم فک کردم از IP بن شدم :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم با بچه ی همسایه مون جلوی در مجتمع مون وایمستادیم و به هر کی که از جلوی اونجا رد میشد ؛ سلام می کردیم!! :-" =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

معترفم که تا همین چند دقیقه پیش :
دعای ابوحمزه ثمالی رو فک میکردم ابوحمزه شمالیه.... :> :-[ ;D مامانم بهم گفت... ;D :>
چیه خو؟؟ :-s همش با نستعلیق مینوشتن منم شمالی میخوندم... ;D
 
Back
بالا