اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وفتی بچه بودم هر وخ این نون خشکی ها میومدن میگفتن نون خشکیِ فُلان من فک میکردم میگن ننه خشکیه :))
بعد همیشه با خودم میگفتم ننه هامونو که خشک شدن باید ببریم ینی؟قضیه چیه؟ :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حدود 2 سال پیش فکر میکردم رهی معیری زنه :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از Nighttingle :
اعتراف ميكنم من بعضي وقتا تو ذهنم با خودم دعوام ميشه، يه قسمت مغزم يه چيزي ميگه خودم يه چيز ديگه ميگم. بعد دعوا بالا ميگيره بينمون با صداي بلند سر خودم داد ميزنم خفه شو! :|

خيلي وضعم داغونه نه؟ :-s باور كنين ديوونه نيستم. :-s
منم اینگونه ام
ما دوتا از شدت خر هوشی به این روز افتادیم =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اشپزیم خیلی خوبه و غذاهایی ک درس میکنم خیلی خوش مزه ان ولی مشکل اینجاس ک یا کاملا میشن کربن یا به صورت نصفه نیمه.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هنوز که هنوزه شماره کدپستی برنامه عمو پورنگ یادمه :))

خب حافظه عددی قوی دارم :-[

پ.ن : به خدا من نامه نفرستادم ها :)) فقط زیادی تکرارش میکرد...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امروز یک نیم فروند ماهی رو به کربن خالص تبدیل کردم.
روش انجام:
1-ابتدا نیم فروند ماهی ررو از تو فریز درمیاری و میگیری زیر آب تا یخش بره.
2-ماهیتابه بچسب(برعکس نچسب)را برروی گاز گذاشته و در عین حواس پرتی 5 دیقع بزارین رو شعله.
3-هول شین که ماهیتابه خیلی رو شعله مونده و در عین حواس پرتی بدون ریختن روغن نیم فروند ماهی را به درون ماهیتابه بیندازید
4-از اونجایی که ذیگه ماهی چسبیده و هیچ کاری نمیشه کرد یه Shit بگین و برین بشینین.
5-یادتون بیفته زیرشو خاموش نکردیم و وقتی میرین تو آشپزخونه جلو دماغتونو میگیرید تا خفه نشید.
6-ماهیتابه را به ذدرون سینک خالی کنید و روش آب یخ وا کنید تا سرد شه.
موفق شدید شما نیم فروند ماهی را به کربن خالض و بوی هوای آشپزخونه را به بوی یک آشغالدونی تبدیل کرده اید.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که هر کسی تو ح.ب پست میذاره و از یکی دلخوره و از این جور چیزا ، حتما یه بخشش به من میخوره.(مینیممش یه بخشه).
مثلا دیروز داشتم یه پست میخوندم .اگه یه خطش رو نمینوشت ایمان میاوردم با منه :دی


جالبه که من همه کاری هم کردم که ردخور نداره پستاشون :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعترتف میکنم انقدر آدم بدجنس و کثیفیم انقدر کثیفم که خودم جا بقیه به خودم فحش میدم!
ینی وقتی خودمو میذارم جای بقیه میخوام خودمو بزنم
ینی انقدر آدم کثافتیم... انقدر دو رو و پلیدم! انقدر خبیثم...!
خدا منو ببخشه [-o<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امروز اشتباهی به جای تاید جوهر نمک ریختم تو لباسشویی :>
خیلی صحنه بدی بود :-"
خدارو شکر لباسای خودم توش نبود ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

الان یه پست گذاشتم برای تکست های ماندگار از داریوش :> بعد مث اینکه ب من این اهنگا نیومده :-"
اقا همینجا اعتراف میکنم ک تا حالا یه بار این اهنه ک تکست شو گذاشتم و گوش نکردم X_X :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم فک میکردم اگه چشمامو ببندم کسی منو نمی بینه برا همین هم چند بار جلو جمع چشمامو بستمو شلوارمو در آوردم. X_X :((

یه بار دیگه که بچه بودم پشت موتور وقتی بابام می گفت خودتو سفت بگیر بجای موتور خودمو می گرفتم!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتایی که با پی اس پی اهنگ گوش میدم احیانا برم سراغ لپ تاپ وقتی میخوام اهنگ عوض کنم یا صداشو کم زیاد کنم صدای لپ تاپ کم زیاد میکنم یا مثن ی اهنگ پلی میکنم بعد یادم می افته قضیه چی بوده ;D
و هر دفعه هم یادم میره دوباره همون کار تکرار میکنم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز گروه خونیم رو نمیدونم ;D
اعتراف مینمایم تا چهارم دبستان معیارم واسه انتخاب دوست خوشگلیش بود :)) :)) :))دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فکر میکردم کاشان یه استانه :-" .
هیچ هم ضایع نیس ؛ خنگ هم خودتونید. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم واسه لاغریم رفتم پیش دکتر تغذیه بعد گفت که باید ازماش خون بدی
منم چون میترسیدم نرفتم و کلا بیخیال چاق شدن شدم ;D :-[
از اون موقع تا حالا هم مثه خر میخورم که مامانم دوباره منو نبره پیش همون دکتره ;;) ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که یه بار که میخواستم از تو انباری خونه ی مامان بزرگم کتری بردارم فکر میکرد گربه ها میرن اونجا و تخم میزارن. =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
Back
بالا