اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه روز خیلی گیج میزدم چند تا سوتی پشت سر هم دادم ;D
اول اینکه داشتم میرفتم مدرسه از اتوبوس پیاده شدم دیرم شده بود مرده پول زیادی برگردونده بود بهم بعد گف بشمارین درسته یا نه !! بعد من فک کدم منظورش اینه یه وقت کم نداده باشه :)) بعد گفتم مهم نیس درسته :)) حالا مرده خانوم میگم بشمار
:-w
خیلی صحنه ضایعی بود :-"
اضافه پول داده بود :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه [تر]که بودم توی لایریکس ها و تکست هایی که میدیدم همیشه یه سوال برام پیش میومد
این کروس کیه؟
این ورس1 کی هستش؟
چرا تو بعضی از اهنگ ها بریدج میخونه ولی تو بعضی ها نه؟ :دی

البته الان مگم چون شاید هنوز هم بعضی ها ندونن :دی


(chorus) یه تیکه از آهنگ هستش که بعد از خوندن هر ورس(بعضا در آخرین ورس تکرار نمیشه) تکرار میشه
verse (ورس) به قسمت هایی از آهنگ میگن که توسط یه نفر خونده میشه
bridge(بریج یا پل آهنگ) اصطلاحی هستش که قبل از ورس یا تیکه اصلی آهنگ خونده میشه
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم بچه كه بودم، يه بار با يه پسربچه هم سن و سال خودم لب استخر دعوام شد، منم ديدم زورم به خودش نميرسه، گرفتم برادر كوچيكشو پرت كردم تو استخر. :o
بچه هم شنا بلد نبود نزديك بود غرق شه. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم داداشم که بهم نزدیک میشد از دستی جیغ میزدم بابام دعواش کنه [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین هفته پیش فک می کردم اونی که ورس اول تابستون کوتاهرو میخونه ام.جی نه هیدن ... :|
تازه طرفداری هم می کردم کلی ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم اينقد پ.خ نديده ام كه اگه دارم با يكي پ.خ بازي مي كنم ، هر نيم ثانيه يك بار صفحه رو رفرش ميكنم كه ببينم جواب پ.خ اومده يا نه!

اعتراف ميكنم به خاطر اين اخلاق خودم ، اگه ببيبنم جواب پ.خ رو دادم ولي طرف نيم ساعته اصن صفحه رو رفرش نكرده خيلي يجوري ميشم! :-w ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم چن روز پیش میخواستم انلاین call of duty بازی کنم بعد هر اسمی که میزدم میگف تکراریه ~X( :-L
منم اعصابم خورد شد نوشتم basiji ;D :>
الان داداشم داره به هوش و خلاقیت من افتخار میکنه :))

اعتراف میکنم هنوزم شانسی و این جور چیزا دوس دارم. سک سک و اینا ;;) ;D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

الان اعتراف کنم که اون اوایل که تازه مسنجر دار شده بودم نمی دونستم وقتی میخوای با یکی چت کنی باید رو اسمش دوبار کلیک کنی؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتــراف مى كنـم ؛ هميشـــه اينـو ميخوندم قـــــرونِ وَسَطـــى !! تا وقتــى كه تـو كلاس خــوندمشــو كلى موجبات شادىُ خنـده بچه هارو فـراهم كـردم .! :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم در بچگی یه بار اعلام کردم که دوست دارم شوهرم آخوند باشه. :-" به مردهای دیگه اعتماد نداشتم. ;;) :)) :-" چه آینده‌نگر بودم در طفولیت. :)) :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تو بچگی چند بار در عملیاتی فوق سری ، اقدام به داخل کردن دونه های نمکدون از طریق سوراخ نمکدون کردم!!! :)) :-" =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا سن 13-12 سالگی با روسری می نشستم جلو تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت می کشیدم. زیاد می خندید، فکر می کردم بهم نظر داره!
البته اعتراف من نيستااا ;D فك نكنين من از اونام :P
 
پاسخ : اعترافگاه !

عااقا من اعتراف میکنم
وقتی مامانم خونه نیست یکی از تفریحات سالمم اینه که میرم در یخچال رو اینقدر باز میزارم تا صدای آلارمش در بیاد بعد میگم : حالا هی زر بزن هیشکی به دادت نمی رسه !!

میدونین حسش مث کتک زدن بچه لوس مهمون دور از چشم پدر مادرشه !!

شما هم امتحان کنید :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امسال هر وقت درس نخونده بودمو معلم صدام میکرد برم پای تخته همه چی رو با گچ آبی مینوشتم که به معلم آرامش بدم ;))

این اتفاق اکثرا سر زنگ شیمی می افتاد ~~~~ اعتراف میکنم من تازه المپیاد شیمی هم هستم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت ;)) میبینم فک میکنم ی خانوم چادری داره اروم میخنده.اینم :-&دیدنی ببخشید ولی واقعن حالت تهوع بهم دس میده
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم که وقتی بچه بودم مژه ـام ـو می‌کندم، می‌چسبوندم به گونه ـام، جلو ملّت رژه می‌رفتم که بم بگن یه آرزو کن. ;;) :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتـراف میکـنم بچـه کـه بـودم بـا لـآک و رژ نقـآشـے رنـگ میـکردم

بعـد از مـاژیـک و گـواش بعنـوان لـآک استفـاده مے کـردم ;D

از بچگـے جـز نـوابـغ بـودم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی کلاس اول رو تموم کرده بودم و سواد دار شده بودم ;;) تَوَجه رو تووجه و گَوَزن رو گووزَن و تَوَکُل رو تووکُل میخوندم =P~ :-"

بعد پدر هم تعریف میکنه وقتی همین کلاس اول بوده سر کوچشون یه خیاطی بوده بعد رو تابلو اون نوشته بوده(دوزندگی محمدی) بعد پدر ما اینو

میخونده 2زندگی محمدی =D> بله بعد یه روزی مامان بزرگم میگه این پارچرو ببر بده خیاطی سر کوچه پدر بنده میفهمه که این دوزندگی بوده نه 2زندگی
 
Back
بالا