اعترافگاه!

سپيده

3pide gh :-"
ارسال‌ها
104
امتیاز
774
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشكي گيلان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه روز خیلی گیج میزدم چند تا سوتی پشت سر هم دادم :D
اول اینکه داشتم میرفتم مدرسه از اتوبوس پیاده شدم دیرم شده بود مرده پول زیادی برگردونده بود بهم بعد گف بشمارین درسته یا نه !! بعد من فک کدم منظورش اینه یه وقت کم نداده باشه :)) بعد گفتم مهم نیس درسته :)) حالا مرده خانوم میگم بشمار
:-w
خیلی صحنه ضایعی بود :-"
اضافه پول داده بود :-"
 

مهدی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
7,384
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
تهران
مدال المپیاد
کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران. :دی
رشته دانشگاه
آمار. :دی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه [تر]که بودم توی لایریکس ها و تکست هایی که میدیدم همیشه یه سوال برام پیش میومد
این کروس کیه؟
این ورس1 کی هستش؟
چرا تو بعضی از اهنگ ها بریدج میخونه ولی تو بعضی ها نه؟ :D

البته الان مگم چون شاید هنوز هم بعضی ها ندونن :D


(chorus) یه تیکه از آهنگ هستش که بعد از خوندن هر ورس(بعضا در آخرین ورس تکرار نمیشه) تکرار میشه
verse (ورس) به قسمت هایی از آهنگ میگن که توسط یه نفر خونده میشه
bridge(بریج یا پل آهنگ) اصطلاحی هستش که قبل از ورس یا تیکه اصلی آهنگ خونده میشه
 

Nightiingle

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
161
امتیاز
886
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم بچه كه بودم، يه بار با يه پسربچه هم سن و سال خودم لب استخر دعوام شد، منم ديدم زورم به خودش نميرسه، گرفتم برادر كوچيكشو پرت كردم تو استخر. :O
بچه هم شنا بلد نبود نزديك بود غرق شه. :-"
 

bella_h

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
192
امتیاز
1,346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید هاشمی نژاد مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم داداشم که بهم نزدیک میشد از دستی جیغ میزدم بابام دعواش کنه [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o<
 

setaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
909
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین هفته پیش فک می کردم اونی که ورس اول تابستون کوتاهرو میخونه ام.جی نه هیدن ... :|
تازه طرفداری هم می کردم کلی :D
 

spider girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
دانشگاه
هرمزگان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم اينقد پ.خ نديده ام كه اگه دارم با يكي پ.خ بازي مي كنم ، هر نيم ثانيه يك بار صفحه رو رفرش ميكنم كه ببينم جواب پ.خ اومده يا نه!

اعتراف ميكنم به خاطر اين اخلاق خودم ، اگه ببيبنم جواب پ.خ رو دادم ولي طرف نيم ساعته اصن صفحه رو رفرش نكرده خيلي يجوري ميشم! :-w :D
 

Mahshad-nasr

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
112
امتیاز
933
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سيرجان
رشته دانشگاه
کاش می دونستم.
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم چن روز پیش میخواستم انلاین call of duty بازی کنم بعد هر اسمی که میزدم میگف تکراریه ~X( L-:
منم اعصابم خورد شد نوشتم basiji :D :>
الان داداشم داره به هوش و خلاقیت من افتخار میکنه :))

اعتراف میکنم هنوزم شانسی و این جور چیزا دوس دارم. سک سک و اینا ;;) :D :-"
 

newfolder16

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
379
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

الان اعتراف کنم که اون اوایل که تازه مسنجر دار شده بودم نمی دونستم وقتی میخوای با یکی چت کنی باید رو اسمش دوبار کلیک کنی؟ :-"
 

Sadaf R

کاربر فعال
ارسال‌ها
70
امتیاز
238
نام مرکز سمپاد
فــــــــرزانگان 1
شهر
شيــــــراز !
پاسخ : اعترافگاه !

اعتــراف مى كنـم ؛ هميشـــه اينـو ميخوندم قـــــرونِ وَسَطـــى !! تا وقتــى كه تـو كلاس خــوندمشــو كلى موجبات شادىُ خنـده بچه هارو فـراهم كـردم .! :-[
 

F@temeh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,877
امتیاز
15,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگـــان
شهر
کاشـــان
مدال المپیاد
مرحله اول ریاضی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم در بچگی یه بار اعلام کردم که دوست دارم شوهرم آخوند باشه. :-" به مردهای دیگه اعتماد نداشتم. ;;) :)) :-" چه آینده‌نگر بودم در طفولیت. :)) :-"
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,639
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تو بچگی چند بار در عملیاتی فوق سری ، اقدام به داخل کردن دونه های نمکدون از طریق سوراخ نمکدون کردم!!! :)) :-" =))
 

Folle fille

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
36
نام مرکز سمپاد
Farz
شهر
Shiraz / Sf
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا سن 13-12 سالگی با روسری می نشستم جلو تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت می کشیدم. زیاد می خندید، فکر می کردم بهم نظر داره!
البته اعتراف من نيستااا :D فك نكنين من از اونام :P
 

ابوالفضل

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
1,544
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سبزوار
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

عااقا من اعتراف میکنم
وقتی مامانم خونه نیست یکی از تفریحات سالمم اینه که میرم در یخچال رو اینقدر باز میزارم تا صدای آلارمش در بیاد بعد میگم : حالا هی زر بزن هیشکی به دادت نمی رسه !!

میدونین حسش مث کتک زدن بچه لوس مهمون دور از چشم پدر مادرشه !!

شما هم امتحان کنید :)) :))
 

mohandes leily

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
275
امتیاز
1,425
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 و 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امسال هر وقت درس نخونده بودمو معلم صدام میکرد برم پای تخته همه چی رو با گچ آبی مینوشتم که به معلم آرامش بدم ;))

این اتفاق اکثرا سر زنگ شیمی می افتاد ~~~~ اعتراف میکنم من تازه المپیاد شیمی هم هستم :-"
 

nazanin.f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
618
امتیاز
3,331
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت ;)) میبینم فک میکنم ی خانوم چادری داره اروم میخنده.اینم :-&دیدنی ببخشید ولی واقعن حالت تهوع بهم دس میده
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم که وقتی بچه بودم مژه ـام ـو می‌کندم، می‌چسبوندم به گونه ـام، جلو ملّت رژه می‌رفتم که بم بگن یه آرزو کن. ;;) :-"
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتـراف میکـنم بچـه کـه بـودم بـا لـآک و رژ نقـآشـے رنـگ میـکردم

بعـد از مـاژیـک و گـواش بعنـوان لـآک استفـاده مے کـردم :D

از بچگـے جـز نـوابـغ بـودم :D
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی کلاس اول رو تموم کرده بودم و سواد دار شده بودم ;;) تَوَجه رو تووجه و گَوَزن رو گووزَن و تَوَکُل رو تووکُل میخوندم =P~ :-"

بعد پدر هم تعریف میکنه وقتی همین کلاس اول بوده سر کوچشون یه خیاطی بوده بعد رو تابلو اون نوشته بوده(دوزندگی محمدی) بعد پدر ما اینو

میخونده 2زندگی محمدی <D= بله بعد یه روزی مامان بزرگم میگه این پارچرو ببر بده خیاطی سر کوچه پدر بنده میفهمه که این دوزندگی بوده نه 2زندگی
 

Parkoury

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
400
نام مرکز سمپاد
حلامه حلی 5
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که نیم ساعت تو ارسالهای اینو اون دنبال تاپیک بسکتبال بودم تا برم توش! <D= <D= <D= <D= <D= <D=
 
بالا