اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

× اعتراف می‌کنم تا حالا آدامس نخوردم. ;D


× اعتراف می‌کنم دوچرخه سواری بلد نیستم. ;D


× اعتراف می‌کنم بچه که بودم هیچ‌وقت سوار سرسره نشدم چون می‌ترسیدم. ;D


اعتراف داشتیم بدتر از اینا؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امسال نمره هام بدتر از نمره ی یه دانشجوی ترم5شده
اعتراف میکنم از خودم و زندگی کلا متنفرم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم درس نخوندن یه چیز دیگس

اخه من هییییچوقت درس نمیخوندم

اعتراف میکنم ترک تحصیل از اون بهتره

الان دارم حال دنیارو میکنم
+سودشم بیشتره ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم از اون چیزی که بقیه در موردم فکر می کنن ریاکارترم . . .

من همون
"زاهدی کاین جلوه در محراب و منبر می کنم ،

چون به خلوت می روم خود کار دیگر می کنم . . . "

هستم

.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که هنوز از رد شدن از خیابون میترسم

اعتراف میکنم که ازهمون دبستان استعداد خاصی تو تقلب دارم
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از Veteran :
اعتراف می کنم از اون چیزی که بقیه در موردم فکر می کنن ریاکارترم . . .

من همون
"زاهدی کاین جلوه در محراب و منبر می کنم ،

چون به خلوت می روم خود کار دیگر می کنم . . . "

هستم

.
اعتراف منم همینه.
قیافم اینجوری نشون میده ولی...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم
بچه که بودم فک میکردم
دارن اب این بچه ای رو که اول اخبار علمی شبکه ی4 نشون میدن رو میگیرن
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تمام نامه های دوران نامزدی مامان بابامو خوندم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اولین بار با دیدن این عکس خودمو ....
اعترافه دیگه ...

http://cinemakhabar.ir/Picture/20120828125201_smiley_ashleyscreaming.jpg
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که یه بار که رفته بودم پینت بال وسط تیراندازی داور رو با حریف اشتباه گرفتم و چهار پنچ تا تیر نثارش کردم ولی بعد که فهمیدم داوره خیلی شیک و تمیز به بازیم ادامه دادم و اونم نفهمید که من بودم :-"
چیکار کنم تقصیر خودش بود دیگه میخواست شبیه اونا نباشه :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتـراف میکنـم با وجود اینکه دوم دبیرستانم ولی از وقتی که از المپیاد اومد بیرون،از کنکور ترسیدم،خیـلی ترسیدم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از ara$ :
اعتراف میکنم با خودم حرف میزنم
مشکلی نیست که! منم باخودم حرف می‌زنم! ;D

اعتراف می‌کنم "اخراجی ها1" رو ندیدم.
اعتراف می‌کنم از ماهی می‌‌ترسم. :-"

اعتراف می‌کنم که خیلی دیگه دارم اعتراف می‌کنم. ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هری پاتر و اسپایدر من رو ندیدم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم :
دیروز تو مسجد مدرسه مون داشتم اذان می گفتم . بعد از :اشهد ان محمدرسول الله . حواسم پرت شد گفتم : حی علی صلاه . خدا رو شکر که فقط 5 نفر از اون همه آدم فهمیدن و منم برگشتم از . اشهد ان علی ولی الله . ادامه دادم .
(شانس اوردم . آخه تمام بچه های مدرسه منو می شناسند . اگر می فهمیدند کلا آبروم می رفت)
 
پاسخ : اعترافگاه !

با دوستم توی بوستان گفتگو بودیم.رفتیم نشستیم لب یکی از حوضاش.بعد این حوزا دورش چندتا ستون داره منو دوستم اینور ستون بودیم دوتا دختر هم اونور ستون :-".یکیشون خیلی آشنا به نظرم اومد.یه حدود نیم ساعتی نشستیم لبه حوض با دوستم صحبت میکردیم.ولی هرچی فکر کردم باز نشناختم دختررو.پاشدیم رفتیم.خیلی تو فکرش بودم که کیه ولی بازم نفهمیدم :-" .بعد حدود یه هفته که گذشت از اون روز فهمیدم ترلان پروانه بوده :)).
 
پاسخ : اعترافگاه !

خب راستش میخوام اعتراف کنم که پارسال وقتایی که امتحانای سخت داشتیم و هیچکس نخونده بود، میرفتیم از جعبه برق مدرسه، برقو قطع میکردیم که نتونن برامون برگه بزنن و به بهانه گرمی هوا و خلاصه صد تا ترفند امتحانو کنسل میکردیم.... ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم ١ سال تموم فك مي كردم هر سلولي كه هاپلوييد ه حتما بايد تك كروماتيدي باشه ! ;D
 
Back
بالا