اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از Alien :
خخخخخ اٍ اٍ اٍ مگه اینجوریه؟؟؟؟؟ :-/
مرسی که یادم دادی آخه یه دوست بنابی داشتم خوب که فهمیدم ضایع نشدم :-"
ولی من ضایع شدم رفت!
البته به اون شخصم خودم اعتراف کردم!
گفتم بچه کجایی گفت بُناب! :)
من: بُناب جدی؟ من تا حالا میگفتم بَناب! ;D
شخص: :))
خو جدی بَناب بیشتر بهش میاد دیگه! :-"


اسپم میباشد میدانم! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا ی مدت طولانی دوزندگی رو 2زندگی میخوندم ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی خودم به خودم پ.خ میدم به خودم زنگ میزنم و به خودم اس میدم. :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اهنگ some one like you ادل رو همیشه فک میکردم منظورش اینه بعضیا تورو دوست دارن! در حالی که معنیش میشه،یکی مثه تو، :)) اقا نمیشه اهنگشو عوض کنن من به یه امید دیگه ای این اهنگ گوش میدادم 8-|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم واسه صدمین بار دارم موهیول میبینم :-D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم گاهی اوقات کتابای المپمو می چینم دورم زل می زنم بهشون ، واسه رفع دلتنگی :-<[nb]مامانم بفهمه تمومه دیگه :د[/nb]
اعتراف می کنم هنوزم دلم المپ می خواد دلم گلی و زهرا و کیانو می خواد دلم کلاس المپ می خواد ... :-<
اعتراف می کنم خر بودم درس نمی خوندم،تسلط نداشتم و شهرستانی بودنم هیچ ربطی نداشت ب قبول نشدنم :-<
اعتراف می کنم اولین بار بعد از تارک المپ شدنم ک اومدم نت هوم پیجم فروم المپیاد شیمی بود بعد زدم زیر گریه :-<
اعتراف می کنم المپیاد کلی سال بزرگم کرد 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا صد بار به خودم قول دادم دیگه نیام سمپادیا اما نامردی نمیشه
 
پاسخ : اعترافگاه !

بنده اعتراف میکنم فردا امتحان هندسه داریم و من امروز ظهر تمومش کردم و الان احساس میکنم هیچی یادم نیست و فردا قراره گنــــــــــــــــــد بزنم! :-"

ویرایش: گنــــــــــــد زده شـــــــــــــــــــد! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که از همون مهد کودکی که بودم تا الان که دانشجو شدم هر سال، روز اول سال تحصیلی که میخواستم برم یه بغضی میگرفت منو :-s اصن نمیدونم چرا ;D گریم نمیگرفتا فقط در حد همون بغض... :-" :))
+اعتراف میکنم بعضی شب ها تو خوابگاه زیر پتو گریه میکنم و هیشکی نمیفهمه... :)
 
پاسخ : اعترافگاه !

* اعتراف می کنم تا قبل از امتحان فیزیک پایان ترم فکر می کردم حرکت تقدیمی ژیروسکوپی که تو فیزیک هالیدی نوشته تقدیمیه به این معنا که تقدیم و اهدا شده است :)) در واقع "ی" تقدیمی ی صفت مفعولیه مثلن...
اینقدر دانشجوی فعالی هستیم ما!!! :سوت
* اعتراف می کنم یک روز رفتم مغازه گفتم کلاه دارین؟ گفت واسه خودت می خواهی؟ گفتم آره خندید گفت نه نداریم اومدم بیرون دیدم نوشته سیسمونی هدیه :دی
* اعتراف می کنم که رویای "امروز تا این صفحه می خوانم بقیه اش را فردا" هیچ وقت به حقیقت نپیوست
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم تا چند روز پیش نمی‌دونستم شهره و شهرام صولتی خواهر برادر بودن :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی برام یه پ خ می اد تا بخوام بازش کنم
از شدت فضولی که چی اومده چن تا سکته رو میزنم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از GermanDirectioner :
اعتراف می‌کنم تا چند روز پیش نمی‌دونستم شهره و شهرام صولتی خواهر برادر بودن :-"
جدی؟؟ :))
حالا چه عجله ای بود میزاشتی چند سال دیگه! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اول ابتدایی معلم تو املا گفت:((نه...نه...))
من نوشتم((نَ....نَ...))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتـراف میکنم من بی مادرم...بی پدرم....بی خانوادم هیچم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم بچه که بودم به باب‌اسفنجی می‌گفتم بابا اسفنجی! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم چهارم ابتدايي هر وقت معلممون مي گفت جامدات ،من فك مي كردم ميگه جامداد بعد با خودم ميگم حالا چه گيري داده به جامدادي؟... ;D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که همیشه معتقدم زمانی که داری یه چیزی رو دانلود میکنی میزان سرعت دانلود با میزان ضربه زدن به کامپیوتر رابطه مستقیم داره.
 
پاسخ : اعترافگاه !

چرا این اعترافات من تموم نمی‌شه :|


اعتراف می‌کنم همین الان فهمیدم هایده و مهستی خواهر بودن :| از این به بعد هروقت یه خواننده ایُ شناختم سریع تو ویکیپدیا سرچ می‌کنم ببینم خواهر یا برادر خواننده داره یا نه :-"


این اعتراف تاریخی بود واقعاً ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

مادر ـــه گـــِــرام اعتراف میکنند که از نمرات الهه راضین! (؟) :o :-??

+ آرامش قبل از طوفان و ایناس فک کنم. :| :-ss
 
Back
بالا