اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که نمیدونستم میگن: نفوسِ بد، فکر میکردم نفوذِ بد میگن
:|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بعضی اوقات(بعضی اوقات ها) به معلم فیزیکمون(آقای عسگری) میگم آقای جوادی و به معلم ریاضیمون(آقای جوادی) میگم آقای عسگری!!!
خیلی هم خوب!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی میرم تو ح.ب بدونه اینکه خوده پستارو بخونم با توجه به اسمه یوزره طرف(اگه دوست یا آشنا باشه)لایک میکنم میام بیرون :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتـراف میکنـم دیشب ـو مثِ یه بچه خرخون...اصا دیروز ـو نشستم خـر زدم به طوری که شبم ول کن نبودم چشمان خوابالود امان نمیداد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم فک می کردم اونایی که تو تلویزیونن میتونن منو ببین ! واسه همین یه موقعای باهاشون حرف می زدم ! ..چه خنگ بودم من !
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دیروز نمی دونستم مونمر rna چیه
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم نمی‌دونستم نوشابه سون آپ همون اسپرایت ِ خودمون بوده! ;D


منتظر اعترافات بعدی باشید... ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم نمیدونستم اسم این سیگار ایرانیا اسمای ماهائه :-" .یه عکس تو اف بی دیدم که پرسیده بود چه سیگاری خوبه اینا :-" دیدم توش مهر،بهمن و تیر داره :دی .پی بردم که اینا ماه های ساله B-)
ویرایش :برا یکی که تعریف کردم گفت سیگاره فروردین هم داریم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

آقا رک و پوس کنده بگم. من تا مدت زیادی هرشب دعا می کردم خدا بم بچه بده. زیرا مادر گرام فرموده بودند که ملت دعا می کنن که خدا بشون بچه میده :-" بعد سر همین قضیه حس میکردم که خدا صدای منو نمیشنوه و داشتم به راه کفر وشرک کشیده می شدم :-""" بعله.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که فک میکردم salite نوعی ترشی لیته است!!!!!!
تازه دیکتشم بلد نیسم!!!!
;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

به شخصه اعتراف می کنم تا مدت تابوت و طاغوت رو یکی می دونستم و به هر دوشون می گفتم طاغوت :-[ X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه وقتایی سر کلاس حوصله درس گوش دادن که ندارم با خودم فکر میکنم شوهر این معلمه واسه چی باهاش ازدواج کرده
و اعتراف دومم اینکه واسه بعضی از معلما هیچ دلیلی پیدا نمیکنم جز اینکه خوب لابد فکر میکرده باید حتما ازدواج کنه و جز این زن دیگه ای دم دستش نبوده ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

به شخصه اعتراف میکنم کلاس اول که بودم با دوستام کلی بحث داشتم سر اینکه 19،5 کمتر از 19ه!!! ;D ;D
استدلالم هم این بود که 19،5تازه 0،5 تا داره که یه 19برسه :-" :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم وقتي بچه بودم فك ميكردم شيطون به صورت نامرئي دائم كنارم در حركته.
واسه همين مثه ميمون هر چن ثانيه يه بار تو هوا جفتك بالانس ميزدم كه مثلا دارم باهش دعوا ميكنم. :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه هر وقت معلما دارن درس ميدن من به جاي اينكه درس رو گوش بدم همش دارم لباس و كفش و قيافه ي معلمامونو تجزيه تحليل ميكنم
بعد تازه وقتي كه تجزيه تحليلم تموم شد واسه اينكه سركلاس حوصلم سر نره و وقتم به بطالت نگذره ;D سعي ميكنم قيافه هاي احتمالي شوهراشونم تصور كنم =)) :))
اكثرا هم تو قوه تخيله ي من پيكان دارن و كله هاشون وسطش طاسه،در واقع شوهر همه ي معلما از نظر من يه شخصيت ثابته كه من اون شخصيت رو به همه نسبت ميدم

اعتراف ميكنم كه گاهي با چند نفر تو سايت دعوام ميشه بعد مثلا يكيشون كه ازم عذرخواهي ميكنه،من با اون يكي قاطيش ميكنم و يه چيز پرت و پلا جوابشو ميدم

اعتراف ميكنم وقتايي كه دارم اس ام اس بازي ميكنم با يكي،يهو يادم ميره و بعد از ربع ساعت يادم مياد كه وااااي،من داشتم با فلاني اس بازي ميكردم البته دوستان عادت دارن به اين اخلاق من ;D

اعتراف ميكنم وقتي كه دارم با تلفن حرف ميزنم،يهو ميرم تو فكر يا حواسم پرت ميشه و ساكت ميشم
كه البته مجددا دوستان به اين اخلاق بنده هم عادت دارن و من رو از هپروت ميارن بيرون ;D

اعتراف ميكنم كه الان كه ميخواستم ايميل تاييد براي گروه ها بفرستم،هي پيام ميداد دليوري نشده منم دوباره ميفرستادم،تا اينكه متوجه شدم فقط يكي از ده نفري كه دارم براشون ايميل ميفرستم ايميلاش بهش نميرسه
فكر كنم واسه هر گروهي شيش تا ايميل تاييد فرستادم :-s

پ.ن: اعتراف ميكنم كه حتي فكر ميكردم مشكل از سروره :-"

يه اعتراف ديگه:فكرشم نميكردم وقتي يه ايميل رو گروهي ارسال ميكنم،كسايي كه ايميل رو ميگيرن ميفهمن كه من اين ايميل رو براي كيا فرستادم :-" :o
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی وقتا خیلی ادم اشغالی میشم.... :|


اینو هیشکی درک نمیکنه جز خودم... :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بزرگترین فانتزیم اینه که یه روز نر و ماده بیام در گوش بابا مطهری ببینم بازم خونسرده یا نع! ;D


آرزو بر جوانان عیب نیس! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم همه‌ی این سالـــا آلبالو رو با گیلاس اشتباه گرفته بودم ;D


دیگه اعتراف نکنم بهتره آبروم رفت کلاً :))
 
Back
بالا