من ذرات زیراتمیو قبل از اینکه معلم درس بده خونده بودم قبلا بعد به صورت "ریز اتمی"رفته بود تو ذهنم و این اشتباه سالها بام بود حتی وقتی معلم هم درس داد باز همون ریز اتمی تو ذهنم موندالبته هنوز هم وقتی میخوام بگم مکث میکنم "ریز" نگم
حتی الان هم دوبار خوندم که اشتباه ننوشته باشم
اعتراف میکنم وقتی که 9-8 سالم بود،برای اینکه حس کنم لباسای ملکه های سریالای کره ای رو پوشیدم،،یه دونه دامن خودم+یه دونه دامن خواهرم+یه دونه دامن مامانم رو با همدیگه می پوشیدم،بعدش دو-سه تا روسری+یه دونه چادر رو به سختی به عنوان شنل سرم میکردم و توی خونه به سختی راه میرفتم....خدایی اون موقع حس ملکه بودن بهم دست میداد!
اعتراف میکنم نمیدونستم گات و گیم آو ترونز و بازی تاج و تخت یکین و سه تا سریال مجزا بودند تو ذهنم
خوب به توافق برسید یه سریالو یه چیز صدا کنید دیگه دِهَه: |
بچگی هام فکر می کردم که سال با فصل پاییز شروع میشه، به خاطر این که با شروع شدن پاییز می رفتم مهد کودک
------
اعتراف می کنم که یه زمانی سوره شوری قرآن رو به اشتباه سوره شوروی می خوندم، و به این قضیه فکر می کردم که چطوری قرآن 14 قرن قبل سوره ای به اسم شوروی داشته
×سمندون:پستای متوالی ادغام شد
اعترافم میکنم یه شب یکی از رفیقام با یه خط ناشناس بهم به عنوان دختر اس ام اس داد بعد یه ساعت دیدم نمیتونم بفهمم کیه خسته شدم زنگ زدم به خونه همین رفیقم گفتم حاجی یه نفر داره ایستگام میکنه نمیدونم کیه تو بگو چی بهش بفرستم گفت باشه این چیزایی که میگم بفرست یک ساعت دیگم ایستگاه شدم اخراش کار رسید ب فوش کاری بهش گفتم این ادم نمیشه شمارشو فردا میدم مخابرات
رفیقم میگفت دختره ،نکن گناه دارهاخرش مجبور شد بگه
اعتراف میکنم بچه ک بودم تصورم از فسنجون(به دلیل هم قافیه بودنش با فنجون)یه غذا به صورت نوشیدنی قرمز پر از ماده های عجیب تو فنجون بود
یعنی تا کلاس چهارم فکر میکردم فسنجون رو میریزن تو فنجون میخورن ....
اعتراف میکنم به طرز عجبی استعداد دارم که گند بزنم به آهنگ ها!
آهنگی رو هم که بلد نیستم،باهاش میخونم...مهم هم نیست چی میخونما!...فقط میخونم!
به طوری که تن اون خواننده رو بدجوری تو گور یا تو دنیای واقعی میلرونم!