اعترافگاه!

dr.namingstuff

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
808
امتیاز
2,973
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
98
اعتراف می کنم تا هفتم نمی دونستم شیفت و a، ای بزرگ مینویسه.
بعد الان هم میخوام برنامه نویس شم.
 

dr.namingstuff

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
808
امتیاز
2,973
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
98
اعتراف می کنم chemistry رو چمیستری می خوندم و segment رو سجمنت
 

امیرحسین

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,075
امتیاز
16,447
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
اعتراف می‌کنم که توئیت‌ها ، جوک‌ها و پیام‌هایی که از روی مناظره‌های تو فضای مجازی ایجاد میشه برام از خود مناظره‌ها جذاب‌تره :))
(قشنگ مدیریت کرد این فضا تو نتیجه انتخابات تاثیر خوبی داره)
 
آخرین ویرایش:

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
اعتراف می کنم تا چند سال پیش فکر میکردم شعر نو یه نوع .س شعره و هر کی استعداد ادبی نداره واسه اینکه معروف شه میاد .س شعر میگه و اسمشو میذاره شعر نو!
پ.ن: danger رو هم دانگر میخوندم :-"
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,843
امتیاز
26,210
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
اعتراف میکنم
هروقت جورابام کثیف میشه
میرم یه جفت دیگه میخرم میپوشم:D
 

Ursula

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
95
امتیاز
2,692
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1و2
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
دارو
اعتراف میکنم پارسال سر کلاس، یکی از بچه ها پرسید DNAمخفف چیه من با یه اعتماد به نفس کامل گفتم داکسی ریبوتو کلریک اسید!:)) جالب اینجاست که معلمم تاییدش کرد!=))
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,843
امتیاز
26,210
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
اعتراف میکنم بعضی وقتا که کرمم میگیره
یهو میزنم زیر گریه اینقی اهو ناله میکنم
اشک همرو در میارم
بعدم با ی روان شاد و خوشحال
ب زندگی ادامه میدم


پ ن توانایی من تو گریه استثناییه ب محض اراده کردنم اشکام مثل ابر بهار جاری میشه
خیلی ب دردم میخوره .....
 

Radikal_2002

عزازیل
ارسال‌ها
265
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
یکی از مدارس سمپاد گیلان(شرق)
شهر
گیلان
سال فارغ التحصیلی
1400
اعتراف میکنم کتاب خوندن رو (به جز کتاب درسی) از ورزش بیشتر دوست دارم(حالا هر ورزشی مثل ف.ب ، و.ب ، ب.ب و...)
در همین مورد بازم اعتراف میکنم امروز زنگ ورزش رفتم کتابخونه مدرسه یکی از حماسه های آلمان رو خوندم.







پ.ن: هرچی گفتی خودتی:D
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,843
امتیاز
26,210
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
اعتراف میکنم
بچه تر ک بودم
دماغ و دهنمو میگرفتم سعی میکردم با دهن بسته حیغ بزنم تا اگه ی روز مث توی فیلما یکی خواست منو بدزده بتونم جیغ بزنم X_X




اعتراف میکنم دهنمو میبستم دماغمم میگرفتم سعی میکردم خودمو خفه کنم بعد وقتی نفس کم میاوردن شروع میکردن ب دوییدن تویـپذیرایی و اتاقا تا بیشتر زنده بمونم.....:-"
 

miena.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
656
امتیاز
8,129
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
فناوری اطلاعات سلامت
اینستاگرام
آقا منم هنوز که هنوزه نمی دونم اسپم چیه؟
 

امیرحسین

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,075
امتیاز
16,447
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
خب یه اعتراف کودکی دیگه
راستش من کوچیک بودم میونه خوبی با دندون پزشک جماعت نداشتم :))
این خاطره احتمالاً برمیگرده 5 سالگی من ما اون زمان موتور داشتیم بعدش یه سری قرار بود من رو ببرن دندون پزشکی و ما ابتدا یه جایی بودیم که یادم نیست کجا بودیم ولی بیرون بودیم دیگه و قرار بود مقصد بعدی دندون پزشکی باشه منم ترسیده بودم و خب در یه موقعیت مناسب کلید موتور رو کش رفتم :D
راستش چندین ساعت دنبال کلید گشتن هرچی ازم پرسیدن تو ندیدیش؟ منم میگفتم نه (من بعد از یه تحولی توی کودکی دروغگویی ترک کردم)
دیگه کار به اونجا رسید که دایی اومد من و مادر رو رسوند خونه مادربزرگ و بعدش با پدر رفتن کلید زاپاس پیدا کردن و موتور رو روشن کردن
شب تو خونه مادربزرگ من کلیدو پس دادم و خب شانس آوردم اونجا اعتراف کردم که عصبانیت والدینم رو پدربزرگ و مادربزرگم کنترل کنند :))
خیلی عصبانی بودند :))
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,482
امتیاز
70,495
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
من میخوام اعتراف کنم که توی یه سنی روزی دوسه بار اخراجی های یک رو می دیدم :|
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,482
امتیاز
70,495
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
خب چکار کنم که بعد از پستم پست ندادید :-"
اومدم فقط اعتراف کنم که قبل انتخابات هشتاد و هشت با دستبند و سربند پرچم ایران میرفتم بیرون ((: خیلیم غیرت داشتم رو این کار ‌. اه :|
 

هولدن

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
886
امتیاز
12,249
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
اعتراف میکنم ۴سالم بود بردنم استخر زنونه
(البته سریع فهمیدن:-")
اسم مهد کودکمو نمیتونستم تلفظ کنم(نوفل‌لوشاتو
هنوز که هنوزه بعضی وقتها زبونم میگیرع)
ی بارم داشتم بایکی تو مسیر خونه پشت سره معلمه حرف میزدم نگو پشت سرمون بود بایه لبخند ملیح نگاهمون میکرد:|
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
تا الان به rohani میگفتم roohani
o خیلی بلند تلفظش میکردم..بعد رحمتی گفت بهم که مثل o اردک خونده میشه...یه چیزی تو مایه های فحش تو روحت :د

اعتراف میکنم که رحمتی تهدیدم کرد یا خودم بیام بنویسمش یا خودش میاد مینویسدش:د

اعتراف میکنم تا یکی دو ماه قبل نمیدونستم rel زدن مخفف رلیشن شیپه.....
فکر میکردم رل به معنی نقش عاشقانه بازی کردن هست...
تا اون تلفظ میکردم rol
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
اعتراف میکنم وقتی 6-5 سالم بود، همیشه فکر میکردم فقط ما بچه ها باید دستشویی بریم....انگار که دستشویی رو فقط برای ما بچه ها ساختن!....بچه بودم دیگه!:)):D
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
یه سوپر لجبازم که واسه مسلمونا نقد اسلام میکنم واسه آتئیستا دفاع از اسلام :|
 
آخرین ویرایش:

Radikal_2002

عزازیل
ارسال‌ها
265
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
یکی از مدارس سمپاد گیلان(شرق)
شهر
گیلان
سال فارغ التحصیلی
1400
اعتراف می کنم یه آدم فوق لجبازم به طوری که تلاش می کنم خدا رو برای مسلمونا نقض کنم و برای آتئیستا اثبات :|
کار مزخرفیه ولی از اثرات لجبازی مفرطه :-"
البته در تلاشم اصلاح شم :-"
یه چیزی شبیه معلم دینیمون که کل کلاس بهش میگن لجباز .اونم تک و تنها ما رو مورد حمله قرار میده و میگه شما لجبازین.
 
بالا