اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم يه روز بي سمپاديا چك كردن نمي شه

اعتراف مي كنم بعضي تاپيكا فينگليش نباشن خيلي بدن(مثه اسمايلي تو خلاقيت)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه هميشه اين بچه كوچيكاي نق نقو رو دوس داشتم له كنم :-" :-"
اعتراف ميكنم اون مارمولك كه تو تخت خواب دختر خالم بود رو من انداختم ;)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم از وقتی که عضو شدم تا حالا فقط از یکی از آرم های مناسبتی سمپاد خوشم اومده و از بقیه شون در حد مرگ متنفر بودم

اعتراف می کنم یه مدتی با خودم جنگ دارم چه برسه به دیگران ;D

اعتراف می کنم که این دو تا اسمایلی رو تازه دیدم: >:p \:D/
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم من همیشه تو بچگی فک میکردم مرده های مسیحی ها رو واستاده خاک میکنن....(آخه قبرهاشون یه سنگ عمودی داره!!!) :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چند وقت پیش نوشته پشت این وانت زامیاد ها رو میخوندم ذامبال!
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از یه دوست :
اعتراف میکنم من همیشه تو بچگی فک میکردم مرده های مسیحی ها رو واستاده خاک میکنن....(آخه قبرهاشون یه سنگ عمودی داره!!!) :-" :-"
من تا چن ماه پیش اینتوری فک میکردم :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم امام خمینی و آقای خاتمی ُ آقای خامنه ای (!) رو همش با هم اشتباه میکردم!!!به همه هم میگفتم چرا اینا اینقد شبیه همن!!واقعا نمیدونم جز لباس هاشون چیشون به هم میخوره!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

# یه هیوندا کوپه قرمز هس تو کاشون.. بعد من عاشقِ این شدم اصن ( البنته فقد ماشینش :-" ) .. ;D
اعتراف میکنم یه بار برا فاطیمامون نگه داشته میخواسته سوارش کنه.. ;;)
بعد اعتراف میکنم اگه من جا فاطیما بودم حتمن سوار میشدم :-""

# با توجه به پست بالایی اعتراف میکنم من همیشه آقای خمینی و خامنه ایو اشتب میگرفتم.. :-""
 
پاسخ : اعترافگاه !

وقتایی که به اون قسمت کتاب های تست میرسم که رو عنوان مثلا نوشته بیست تست برتر...در کل تعداد تست ها مشخصه دیگه...اعتراف میکنم با این وجود بازم اونا رو میشمارم و وقت میگیرم... :-"
وقتایی که تست میزنم سوالات رو میشماریم دیگه و وقت میگیرم.... :-"بعضی وقتا که مثلا شماره اولین تست از بالای هزار شروع میشه ها... منم بر اساس همون فرمول سابق تعداش رو پیدا میکنم...بعد که تعداد رو پیدا کردم همیشه یه بار دیگه خود فرمول رو چک میکنم که فرمول درست جواب میده یا نه...همیشه هم تعداد اعداد بین 1 و 4 رو میگیرم..... :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از سوسکِ مرده بیشتر از سوسکِ زنده میترسم X_X
اعتراف میکنم الان دوتا بشقابُ دوتا پیالهُ سه تا لیوان تو اتاقمِ ^#^(به جان خودم! ;D)
اعتراف میکنم پارسال برای اولین بار هانا مونتانا و های-اسکول موزیکالُ دیدم و به شدت متنفر شدم ازشون ;D ;)) (:|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دلیل اینکه دیروز و بیشتر امروز رو سمپادیا نبودم اینه ک نت نداشتم...و دلیل اون اینه ک بلد نیستم شارژ ایرانسل رو ب نت تزریق کنم ک بذاره برم نت =)) =)) :-"الانم ک اومدم خواهرم این کارو کرد واسم :-"
اعتراف میکنم توی آهنگ"بابا اون بالاست"تتلو و رضا توی تکستای آخر تتلو وقتی میگه"زدم من از شهرت"...شنیدم بارهای اول ک میگه"کردم دست تو شرتم" :-" =)) =)) =))و هی میخندیدم :-"...تا اینکه دوستان مرا از جهل نجاتیدند!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم عاشق تمام دختر خاله هم و یکی از دختر دایی هام بودم :-[ :-[ :x :x
یکیشو 10 12 سال ازم بزرگتره وقتی که عروس شد یه شب کلی گریه کردمو حسرت خوردم :-[ :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم گاهی اوقات از آمپول میترسم X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم واسه ضایع کردن یه دوست عضو سمپادیا شدم ولی بعد نمک گیر ش شدم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم خندم می گیره وقتی یادم میوفته که شعرای پیش پا افتاده ی مارو آیندگان قراره معنی کنن!;D(اونم به سختی)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقت خوندن هری پاتر به اسم ولدمورت که می رسیدم ناخودآگاه صلوات می فرستادم ;D X_X :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از bee :
اعتراف می کنم وقت خوندن هری پاتر به اسم ولدمورت که می رسیدم ناخودآگاه صلوات می فرستادم ;D X_X :-"
اعتراف میکنم ولدمورت رو میخوندم"ولدرمورت"ک راحتتر باشه آهنگش :-"...بعد توی حفره ی اسرار ک اومد اسمش رو نوشت فهمیدم گافم رو #-o :-"
اعتراف میکنم سوت بلد نیستم بزنم :-" :-"(رفع عقده :-" :-")
اعتراف میکنم بلد نیستم با آدامس بازی کنم :-"(همین ک گندش میکنن و بادش میکنن و میارنش بیرون! :-")
اعتراف میکنم حاضرم دستشویی بشورم ولی ظرف نشورم بس ک از ظرف شستن بدم میاد :-" :))
 
Back
بالا