اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم حس میکنم زیر تختم روحِ واسه همین شبا خواب نمیرم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

عاغا من یه اعتراف بسی ضایه بکنم ;))
اعتراف میکنم از عکسای تری دی میترسم X_Xاین عکسا که یه سری شکل قاطی پاطیِ رو نمیگما...منظورم اون یکی تری دی هاس ^#^ :-[ ;Dکلن ازین عکسا میبینم میگرخم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چند سال پیش فکر میکردم *حومه* اسم یه شهره.........مثلا میگن شرکت اتوبوس رانی اصفهان و حومه.......بعد رفتیم تهران تا دو روز تو فکر بودم چرا اینا هم حومه دارن؟حومه بین اصفهان و تهران مشترکه؟ :-" ;D

به نقل از ~Dr.Shariati~ :
یکی بیاد منو توجیه کنه
این کجاش سوتیه؟؟؟
سوتی یه کار نا خودآگاهه!!!

ببخشید ولی لازم بود جواب بدم


بابا خوب سوتی بود ولی قسمته آخرشو نباید توضیح میداد دیگه........ عمدی که نبوده......خوب یادش رفته سوتی بوده

• Marvelous: پست های متوالی ترکیب شد. :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم جوجه اردکای همسایه رو به روییمون رو من کشتم... ;D
یکیشون شب شده بود،نمی خوابید!!!منم انقدر سرشو گرفتم تو دستم،خفه شد،رفت به خواب ابدی... ;D
یکیشونم سرشو کردم زیر آب که یاد بگیره بیاد بالا،شناش تقویت شه... 8-^
ولی یاد نگرفت بدبخت :))
البته بچه بودم دیگه :>
 
پاسخ : اعترافگاه !

عزیزیان دل! اینجا مدیر نداره لازم نیس حالا حتمآ بحث کنید سر اینکه چی سوتیه چی نیست و اسپم سرا بشه! بکشین بیرون دیگه :|
پست هایی که تو این تاپیک میذارید کوتاهن ، خلاقانه‌ان و تا حدی جنبه ی طنز دارن !
لطفا رعایت کنید
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم یه جوجه داشتم بعد این که دستشویی میکرد من شیلنگ اب برمیداشتم میرفتم با انگشتم میشستمش که مثلا تمیز شه =))
بعد مامانم فهمیدو برد جوجه رو پسش داد ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکُنَم از اوّلّ دبستان وَخت ـی مَعلم میگُف جلسهِ دیگه امتحانِ نقاشی ـه میدادَم داداش ـَم تو خونه یه نقاشیِ خوب بکشه بعد سر امتحان الکی خط خط ـی میکردَم که شَک نکُنه بعد آخر ـِش اون آمادهُ میدادَم همیشه ـَم بیس بود نقاشی ـم ! :>

++

اعتراف میکُنم سرِ امتحان ـاِ دیکتهِ دبستان همیشه رو تشدید یه خطِ کمرنگ میکشیدَم که اگه معلم گُف تشدید نداره بگَم خط زدَم اگه گُف داره بگَم خط خورده ـگی ـه ! :>

++

اعتراف میکنم تو دبستان که دیکته پاتخته داشتیم معلم ـِمون همیشه از رو یه کتاب ـی دیکته میگُف بعد من یه بار رفتَم بیرون اومَدَم الکی گفتم خانوم مدیر با ـا ـتون کار داره بعد خودَم رفتم تو اسمِ کتابُ نیگا کردَم از رو ـش خریدَم ! :>

× آدَم باس از هوش ـِش استفاده کُنه !
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کلاس اول دبستان فکر میکردم چون بارون باران نوشته میشه پس صابون هم باید صابان نوشته بشه.ماکارونی هم ماکارانی
X_Xبعد معلممون با بی رحمی این کشف منو زیر سوال برد #:-S
 
پاسخ : اعترافگاه !

بچه ها
اگر واقعا چیز مهمی تو گلوتون گیر کرده یا واقعا فک میکنین جالبه بگین خواهشا
بعضیا زور میزنن یه اعتراف از خودشون در بکنن
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خعلی دوس دارم مث *مــهــســافــت...!* تایپ کنم ولی نمیتونم :-[
یه بار سعی کردم پدرم درومد #:-S
اعتراف میکنم هنو نفهمیدم*مــهــســافــت...!* ینی چی ~X(
و اصن موندم تو کفش خدایی 8-| :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

بحث مهسافت پیش اومد :-"
اعترافا" این که مهسافت رو یه بار " مهسا فَت " خوندم :-" بعد گفتم این چرا دروغ میگه !؟ :-?? :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همه ی آتیشای کلاس از گور من بند میشد!! همه ی شایعه ها و نقشه ها و طرح ها برا اذیت معلمها و برنامه ها ولی بچه های شیطون کلاس رو تحریک میکردم که نقشه هام عملی شه همیشه هم پای من خارج ماجرا بود وهیچ کس نمی فهمید همه ی معلما هم میگفتن وای چه دختر آروم و مظلومی!! >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

[-(
به نقل از vahidpro :
اعتراف میکنم اونی که رو قبر مینویسن : "شادروان" میخوندم : shaadarvan
:-"

اعتراف ميكنم تا همين الان كه اينو خوندم واز مامانم پرسيدم منم مثله ايشون ميخوندم :-[ ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم کـــه می‌ترسم تنهــــــایی فیلم ِ ترسنـــاک ببینم ... ;D :-[ :-" :-" :-ss =P~ 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چند سال پیش *دوزندگی* رو میخوندم 2 زندگی.......... چرا همه خیاطیا اسمشون 2زندگیه؟ :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم گاهي اوقات كه كتاب جلومه و فك ميكنن دارم درس ميخونم،زير كتاب يا گوشي يا آيپد هستش كه دارم باهاش بازي ميكنم :-" :-"كتاب واسه تشويش اذهانه ;D
اعتراف ميكنم تا حالا نميدونستم اسم نمازخونه مدرسه پژوهشگاه فرهنگ اسلاميه،حتي الانم نميدونم :-" :-"
اعتراف ميكنم كسي كه سيگارت مينداخت تو كلاه سويشرت بچه كوچيكا من بودم نه دوستم ;)) ;D
اعتراف ميكنم با دوچرخه إز رو لاك پشت دخترخالم ردشدم و لهش كردم و در قفس مرغ مينا رو من باز كردم ;D ;Dخب حيوون بايد آزاد باشه ديگه :-" :-??
 
پاسخ : اعترافگاه !

آقا اعتراف میکنم هم موقع اینُ==> =P~ میبینم یاد همید میوفتم :-" =)) (ساندیس و اینا)

ویرایش: این یارو هم هست ==> :-j

اعتراف میکنم 5،6 تا ایده‌ی تاپیک دارم تُــپُــل! اما به دلایل معدود از قبیل کالیبراسیون و اینا :-" هنوز هیچکدوم رو ننوشتم!

اعتراف میکنم الان میخوام کله‌ی اونی که اولین بار گیر داد به اسمم رو بِـکَـنَـم! ;D ....دردسر درست کرد واسمون :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم مدر3 رفتن تو تابستونو دوست میدارم!!!

اعتراف میکنم انقد گرمه کاشون یه نایلونو گذاشتم رو زمین رفتم کلاس اومدم دیدم یه جاهاییش تصعید شده!!!
یَنی 50 درجه! اونم تو سایه!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم من يه تاپيك نجومي با اسم مشتري پنهان مي شود نوشتم ولي مجبور شدم تا حالا اونايي رو كه مي شناسم به زور كاري كردم ببيننش :((


اعتراف مي كنم ترم اول رو برگه جغرافيام اسم جلوييم رو نوشته بودم و معلممون منو با همون اسم جلوييم صدا زد بعد تا يه ماه بچه ها بهم مي خنديدن
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم....یکی نوشته بود رابرت دونی....بعد من اعتراف میکنم اولش اینُ خوندم robert dooni X_X ^#^
بعد که یه کم فک کردم تازه یادم افتاد همون شرلوک هلمز خودمونُ میگه ;;) ;))
 
Back
بالا