اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که با دخترداییم (وقتی 4 سالش بود!الان 6 سالشه ;;) ) ترسناک ترین فیلم عمرمو دیدم ;D
بهش گفتم شبا که میخابی این روحا و جِنا میان میخورنت >) فقد اگه چراغ روشن باشه نمیخوردنت >)
اگه هم به کسی بگی بهت چی گفتم امشب مثه اون پسره تو فیلم میبرنت >)
آقا،اصن بدبخت سکته زد ;D
هنوزم با چراغ روشن میخابه :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

در راستای پست بالایی اعتراف میکنم یه بار تو پارک با هفت، هشت دوست شده بودم، (کلاس پنجم بودم) شب که شد همه خسته شدیم. نشستیم استراحت کنیم که من بحث رو کشوندم به روح و جن و اینا. ;D از تاثیراتش همین بس که یکیشون که فامیلمونم بود تا یه سال پیش مامانش می خوابید. >) دیگه بقیه رو نمیدونم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز با ماست روی آشم نقاشی میکشم. 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز هم نمیتونم دُرُست internet Explorer رو تلفظ کنم!!! :-"هربار میخوام بگم باید چند ثانیه مکث کنم ، املاش یادم بیاد بــَــد 1 دور تو ذهنم بخونمش بــَـــد بلند بــگم!!! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی می رفتم کتابخونه درس بخونم همه کاری می کردم الا درس خوندن!
کتابخانه ام کنار یه امام زاده بود تعداد مرده هایی که می آوردن اونجا رو می شمردیم! چندتاشونم مراسمشون رفتم! ;D :)) ;;)
یه مدت مامانم اینا فهمیدن درس نمی هونم بردنم یه کتابخونه دیگه!
ساعت 9 پیچوندمشون اومدم همون کتابخونه! از ساعت 9 تا 11 شب با دوستم رفتم بالای پل هوایی چهارزانو نشستیم!
چشم مردم از حدقه زد بیرون! :-\
اعتراف می کنم می رفتم زیر زمین درس بخونم میگرفتم روی میز می خوابیدم! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قبلنا فکر میکردم بنزین سوپر بنزینیه که پمپ بنزین رفته از سوپر خریده!با کیفیت بالا! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک بچه ک بودم منو از ی چیز ترسوندن اونم دستشویی بود!
هنوزم ک هنوزه اون ترسه تو وجودمه
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه کاربری هم هس با یوزرِ mahgol , که هر موقع میایم , moghol میخونیمش . #-o

×محدثه:دقیقا :)))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم وختی بابا ـم میگـُف برو کیف سامسونتُ بیار فـِـک میکردم کیفِ سامسونِ من ـه :-"

بـَنی میگه کیف سامسون ـِت رو بیار !
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از Ham!D ShojaE :
یه کاربری هم هس با یوزرِ mahgol , که هر موقع میایم , moghol میخونیمش . #-o

×محدثه:دقیقا :)))
منم اعتراف میکنم الان ک داشتم اینو میخوندم اشتباهیmaghol خوندمش!!!!
اینم اعتراف میکنم ک تا دو سال پیش شبا کنار مامانم میخوابیدم!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم من بودم که به دختر خالم فحش یاد دادم!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم کرانه باختری رود اردن رو میگه ترانه باختر رو به اردن =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

#
به نقل از haniiii :
اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم کرانه باختری رود اردن رو میگه ترانه باختر رو به اردن =))
اعتراف میکنم یه 5 دور خوندم بفهمم چیه منظور #-o :-""


# اعتراف میکنم یه بار ابتدایی با دختر داییم از مدرسه فرار کردیم ;;) بعد رفتیم خونه داییم بعد از نیم ساعت زنگو زدن... معاونمون اومده بود دنبالمون بعد بردمون مدرسه دوباره :-<
چه هیجانی داشت ولی 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که تا چند سال پیش فکر می کردم ، همین جور که می شه از دستگاه خود پرداز پول از حساب خارج کرد ، همین جور هم می شه پول به حساب وارد کرد...... :-" :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز که هنوزه نمیدونم بانگ کاربردش چیه!

اعتراف میکنم بچه که بودم،هر وقت میرفتم تو زیرزمین که یکم تاریک بود،اگه دمپاییم هم صدا میداد هی تو طول اتاق راه میرفتم یه نفر فرضی رو محاکمه میکردم.عین تو فیلما.خیلی حال میداد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم جمعه ها چون تعطیله با خانواده روزه نمیگیریم :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا پیارسال به آتلیه میگفتم " آتـــُــلیه"

بعد کلی هم پز میدادم : دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فلش کارتایی که داداشم داده درستشون کنم گند زدم توشون حالا چی کار کنم؟
اعتراف میکنم عاشق اینم که یکی بهم پ.خ بده ولی کم پیش میاد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هر پستی می خوام تو انجمن انگلیسی بدم بعد از نوشتن تو ترنسلیت گوگل چکش می کنم بعد ارسال میزنم ;D
 
Back
بالا