اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم....
اعتراف ميكنم وقتي ميرفتم دبستان،توراه مدرسه اون شعره هست كه ميگه دستماله من زيره درخته آلبالو گمشده...
اشتباهي تو دلم ميخوندم...شلواره من زيره درخته آلبالو گمشده!!!! :)) :-/ :-/ X_X
خب بچه بودم سرم نمشد كه!ديده بودم بچه ها تو مدرسه ميخونن منم يه چيزي هويجوري ياد گرفته بودم!
شانس آوردم كه جلو كسي نگفتم!
اين اولين باره كه دارم اينو اعتراف ميكنم...!
 
پاسخ : اعترافگاه !

منم اتراف میکنم همیشه phd رو میگم pht ;D
500 دفعه هم تا حالا فهمیدم و ملت خندیدن دفه بعد دوباره اشتباه میشه نمیدونم چرا X_X ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم بعضی از اعترافای بچه هارو نمی دونم ;D

اعتراف می کنم چند روز اولی که اومده بودم تو سایت فکر میکردم کاربر فوق حرفه ای از تمام درجات کاربری بالاتره ;)) :-[ ;;)

بعد اینکه بچه بودم حروف همینجوری به هم وصل میکردم بعد فکر میکردم که من چقدر خوب اینگلیسی حرف میزنم :-[ ;D

و وقتی توی یه تاپیک 7،8 صفحه ای میرم فقط صفحه اول و آخرو می خونم! ^-^ B-)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تازه فهميدم [size=12pt]محسن نامجو[/size] سمپادي بوده هاشمي نژاد 1 مشهد :o

>)
;D ;D :)) :))
;D ;D ;D :)) :)) :))
:)) :)) :)) ;D ;D ;D ;D :))
:)) ;D ;D ;D ;D :)) :)) :)) :)) ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اصلا حوصله زیاد تایپ کردن رو ندارم مگر اینککه خیلی حسش بیاد!!! :-"


.
.
.
.

ویرایش میکنم که غلط کردم دیگه سعی میکنم زیاد تایپ کنم !!!
خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خط صاف رو نمیتونم رو کیبوردم پیدا کنم و هر وقت بخام استفاده کنم مینویسم :خط صاف :-"

پ.ن: مرسی پریناز :-" ;D (پست پایین :-")
 
پاسخ : اعترافگاه !

در راستای پست قبلی اعتراف میکنم که تا مدت زیادی تو فکر این ضربدره× بودم که ملت از کجا میزنن:-" بعد یه روز همینجوری شانسی یافت شد:-"
@نگین: shift+\
 
پاسخ : اعترافگاه !

3 سالم بود ;D

تو ماشين تنها بودم يه دفه ماشين كه كنار خيابون پارك بود شروع كرد به حركت :o

فرمون به سمت چپ بود ، داشت ميرفت تو خيابون :-ss

يني اگه اون آقاهه نگه نداشته بود ماشينو ... :-ss
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی هنوز چیزی از زبان نمیدونستم ب close میگفتم سلوسه! :P :P ;D


اعتراف میکنم وقتی خیلی کوچیک بودم فک میکردم وقتی مامان باباها دعا کننو از خدا بچه بخوان خدا ی بچه رو خیلی کوچیک میکنه و میندازه تو غذای مامانه!
ب عمم هم ک بچه دار نمیشدن میگفتم مامانو بابای من دعا میکنن بعد تو بیا غذای مامانمو بخور =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون سری که پایین چشمم سیاه شده بود تو شیشه نخورده بودم .......
...
...
...
...
...
...
راستش راستش....


بارون امده بود خوب؟ بعد زمینا لیز بود وب؟ بعد تایر چرخم وسط چهارراه لیز خورد :-" نه اشتباه نکنید من چیزیم نشد ;D با اعتماد به نفس بلند شدم سوار شدم با همون تایر خیس ( :-خنگ) یکم جلوترش بود که با سر رفتم تو جدول کنار خیابون و پایین چشمم سیاه شد و شیشه ساعتم شکست :-" ;D نخند سرت میادا ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم وقتي كلاس اول ابتدايي بودم هميشه ديكتمو 20 ميشدم بابام ميگفت يه بار كم شو برات جايزه بخرم.برا همين يه باز "جنگل" رو نوشتم "ججگل" بعد شدم 19 بابام برام هيچي نخريد :-<
يه بار به ناخنام لاك سفيد زده بودم تو راه مدرسه كندمشون يكمشون موندن.ناظمم پرسيد لاك زدي؟گفتم نه داداشم ديشب كه خواب بودم غلط گيرو برداشته رو ناخنام كشيد!!
اعتراف ميكنم كه شانسي تيزهوشان قبول شدم(باورم نميشه هنوز)
اعتراف ميكنم كه كلاس دوم ابتدايي يه بار "پرندگان" رو نوشتم "پرنده گان"!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

-اعتراف میکنم عذاب وجدان دارم-لامصعب نمیدونم عذاب وجدانو چطوری مینویسن-اینقد دبیر پارسالمونو به فش کشیدم جلو همه هی مسخرش کردم........خدایی حقش بوداااااااا.........من ادم نمیشم......بیییییییییییییب ریاضی ترممو داده بود 11.5 هیچکی باورش نمیشد.........
اخرم معلمرو اخراجش کردن.......
-اعتراف میکنم دوس داشتم تو مدرسه عادیه پسرونه بودم هی کل معرفت مینداختیم.....هر کی بیشتر اخراج شه....
-اعتراف میکنم از بخش تاپیکه اخراجی سمپاد حالم به هم میخوره مف نمی ارزه خیلی ذاخاره-ذاخار همون ذاقارته اما دوز ش بالاتره
شاید اینم اشتب نوشتم-خیلی سوسوله مثلا نوشتن منو از ین زنگ اخراج کردن 1 ساعت،2ساعت و.........اصن تو بگو یه ماه.
-اعتراف میکنم همه جا قهوه ایه فقط این یه pageمونده بود قهوه ای شه که اونم خدارو شکر زدم تو گوشش........
-اعتراف میکنم رنگ مانتو مدرسمو تغییر دادن........
-اعتراف میکنم حرف مفت زیاد میزنم.
-اعتراف میکنم غیر درسای فیزیکو ریاضیو شیمیو اینا سر امتحان به جای کاغذ ازنایلکس استفاده میکنم اما اونم اثر نداره......
-معلممون گف کار دارم سر کلاس نمیام نماینده کیه منم خالی بندی ازون جایی که تاحالا کلاس به دست من نداده بودن بره نمایندگی، گفتم نماینده منم اونم خیتم کرد گف یکی باید خودتو نگه داره خلاصه رفت، کلاس رف رو هوا تاحالا نماینده نبودم اصن وضعی بود خر کیف شده بودم....
-اعتراف میکنم بچه من نمیتونه من یکیو سر کار بذاره چون خودم چهلمم نه سالگردم-البته خیلی خوشال میشم منو مدرسش بخواد اونوقت با هم مسخره میکنیم میخندیم ;D
-اعتراف میکنم دوس دارم ادمه خز وباحالی باشم.....
-ومهم تر از همه اعتتتتتتررررررراااااااااااافففففففف میکنم 2 تا برنامه قبلی 90 رو ندیدم
چه اتفاق مهمی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی کودکی 5،6 ساله بودم ( ;D) وقتی داداشم میخواس از حموم بیا بیرون میرفتم جلوی آینه ی جلو حموم وای میسادم میگفتم بیا من پشتمه :-"
پ.ن: هنوزم که هنوزه داداشم این حرکتمو هی بهم گوشزد میکنه 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا دو سه سال قبل وقتی اقوام از کسی به اسم افسانه حرف می زدن کلی به این فک می کردم که این افسانه کیه؟ و من چرا تا حالا ندیدمش؟ :-?
و الان یه مدته که فهمیدم اسم دوم مامانم ( X_X ) افسانه س ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دیشب رفتم حموم بعد از چند دقیقه فهمیدم شامپو تموم شده!!!... 8-} 8-}
.
خدایی خیلی بدها!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یبار همین چند وقت پیش موقع پست دادن توی حرف بزن اینقدر هیجانزده بودم که نوشتم " تعتیل " بجای "تعطیل " ! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف اول اینکه دیروز توی ورزشگاه زدیم تو صف !

یکی دیگه اینکه دیروز با یه بلیط ، من و دوستم رفتیم مترو

;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميکنم بچه که بودم فک ميکردم بنزين سوپر يعني بنزيني که از بقالي ميخرند :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

دسگيره در كلاس خراب بود

فقط از داخل باز ميشد B-)

ما هم واسه اينكه يكي از كلاسامون كنسل شه هممون اومديم بيرون و درو بستيم ;D ;D :)) :))

دبيرم عصباني شد وقتي اومد ديد در باز نميشه

كلاسو وسط حياط تشكيل داد. 20 بهمن وسط زمستون :o :o

خلاصه ببخشيد بچه ها :)

ايده ش مال من بود (البته ايده ي در كلاس ها) :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین دیروز نمیدونستم ای تی ام چیه!!!!!
 
Back
بالا