اعترافگاه!

Toobiii

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
940
امتیاز
6,151
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
تهران
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم:
4سالم که بود مامانم برای برادرم آش دندونی پخته بود,بعد من اولش فکر میکردم "جُو" هایی که تو آشن,دندونن!!! :-"
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : اعترافگاه !

توضیح اولیه: ابتدایی ؛ وقتی نظام می گرفتیم ، باید اولش میگفتیم "نیست خدایی..." بعدش باید دستمون رو پایین می آوردیم می گفتیم " جز الله ."
اعتراف :D : سه سال توی همون مدرسه ؛ من وقتی دستم رو پایین مینداختم به جای "جز الله" میگفتم " جستانگاه " :-"
همیشه هم تو کف معنی ـیش بودم :-"
تا اینکه اواخر 4م ابتدایی دوستم از جهل درم آورد :-"
 

Crixalis

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
787
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : اعترافگاه !

بچه که بودم وقتی ی کاری میکردم مامانم میفهمید...بش میگفتم مامان از کجا فهمیدی میگف : کلاغا بهم خبر دادن!
اعتراف میکنم از اون موقع به بعد هر کاری میخواستم بکنم اول از پنجره نگا میکردم ببینم کلاغ رد نمیشه بعد اونکارو میکردم!! =))
بعد ها فهمیدم کلاغه کلاغه خواهرم بوده!! :))
 

sandra

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,380
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
خوارزمی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قایم کردن کتاب کار زبان بچه ها کار من بود تو کمد تهی ازمایشگاهن بعد n سال هنو پیداشون نکردن :D خدایی دستم درد نکنه راحت کردم همه رو :D :D
 

belata

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
192
امتیاز
429
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امروز یاد گرفتم دکمه ببندم! X_X X_X X_X تا حالا بلد نبودم..... :-[
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,690
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : اعترافگاه !

آقا این"اعوذ"و این تیپ افعال هستن ک معنی"پناه بردن"میده...
من تا الان فکر میکردم"نه اعوذ بالله"درسته :-" =)) =))
یکی از دوستان تازه وارد بم متذکر شد ک"نعوذ بالله"درسته!...

هی با خودم میگفتم مگه عربا هم"نه"دارن؟! =)) =)) :-?? :-"
 

s!na

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
587
امتیاز
12,125
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا بار ها شده اعتراف گاه و سوتی هارو با هم باز کنم اعترافمو تو سوتی ها بنویسم ، سوتیمو تو اعتراف گاه. :-"
 

dokhtaree-tanhaa

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یاد ندارم بند کفشمو ببندم هر چی هم سعی میکنم نمیتونم :-"
 

ShiNinG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
326
امتیاز
4,247
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که سوم دبستان که مارو بردن نیشابور من تو کفش ِ دوست ِ صمیمیم آدامس انداختم تو اتوبوس ... اصن الآن یادم نمیاد انگیزم چی بود #-o :-" تازه بعدش پامو کردم تو کفش فهمیدم کمی تا قسمتی تو کفش ِ خودمم افتاده X_X حقم بود L-:
 

esfrwms

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,325
امتیاز
19,301
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
Fefu
رشته دانشگاه
General medicine
پاسخ : اعترافگاه !

ت ی مدت فکر میکردمletینی فقط اجازه دادن!
هر جا میدیدم اجاره دادن میگفتم نقطه نذاشته نقطه میذاشتم
بعد ی مدت متنی رو خوندم معنیش کردم دیدم نه اجاره دادن هم میشه

× جنا : متن هاتون رو ساده بنویسید :D
 

shakiba.n

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
320
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که یه مدت برای سرگرمی زنگ میزدم به 118 و شماره ی خونه ی آدمای مختلف من در آوردی رو می پرسیدم.وقتی هم که آدرس خونشونو می خواست چرت و پرت می گفتم.بعد که آخرش می گفت تو شبکه موجود نیست می گفتم پس لطف کنین یاداشت کنین شماره رو! :-" :D
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم دیشب برای اولین بار تا ساعت3/5 بیدار بودم و فرداشم کلاس داشتم ...! 8->

البته به زور پا شدم #S-:

اعتراف می کنم پنجم دبستان هر وخ معلمم می گف جامدات فکر می کردم میگه جامداد :D :-[همیشه با خودم سر همین قضیه جنگ داشتم...هیچ وقت هم ازش نپرسیدم ;))
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : اعترافگاه !

در راستای پست بالاییِ بالایی! :-"
اعتراف میکنم یه چن وقت بیکـــار بودم زنگ میزدم 118 با این تفاوت که شماره هر کی ـو میشناختم میپرسیدم!
تا ببینم شماره ـَشونو درست بهم دادن یا نه!! :-?
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم امروز تو اون هواي بد و بارون، يك ساعت منتظر يكي وايسادم. :( :(
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,738
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : اعترافگاه !

تو سالن پينگ پنگ بوديم

با دبيرمون

سرشو گرم كرديم همه به يه بهونه اي اومديم بيرون

بعد يكي در سالن و قفل كرد
(<
اون هي تهديد مي كرد ما هي مي خنديديم :D :))
:D :D :)) :))
اوني كه درو قفل كرد من بودم :D :D :D :D :)) :))
 

ben

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
95
نام مرکز سمپاد
هاشمي نژاد 2
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
دارو سازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که من آزمون ورودی دبیرستانو شانسی زدم تا قبول نشم بعد دیدم تو 60 نفر اولم ~X(
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو مراسم ترحیم هیچوقت گریه نمی کنم و تا حالا فقط برای مرگ یک نفر گریه کردم. حتی وقتی که مادربزرگم هم فوت کردن گریه نکردم!
 

هلهله

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تمام 8 سال اول زندگیم هر وقت جوجه کباب میخوردیم یا هر چیزی که مربوط به جوجه کباب بود فکر میکردم این جوجه رنگیارو میبرن زنده زنده کباب میکنن بعد میخورن منم همیشه خودم جوجه هامو خفه میکردم تا کبابشون نکنن میگفتم بذا زجر نکشن
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می نمایم که همیشه ی خدا، "خانواده" رو "خوانواده" مینویسم بعد یادم میوفته "واو" نداره :D
نام و نام خوانوادگی !!!
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
10,099
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پارسال زنگ ورزشمون بود بعد آزاد بودیم رفتیم اونجا با توپ بسکت دست رشته بازی کردیم بعد گفتیم هرکی بتونه به قسمت بالاتری از نرده بزنه برندس یه 5 -6 نفری هم بودیم
دیگه هیچی دیگه نفری چند بار زدیم یهو یکی از دوستام که بسکتشم خوب بود انداخت توپو ........ هیچی دیگه رفت اونور
حالا ما نمیدونیم توپ بسکته رو سر کدوم بدبخت بیچاره ای افتاد دییگه
هییچکی هم نفهمید ولی خود طرف انقدر عذاب وجدان گرفتــ... بیچاره!
×دیوارای مدرسه ما بلنده یعنی دیوارش کوتاهه اما روش نرده داره
یه قسمتی هم هست نزدیک در عقب که مجاور خیابون اصلی هست و دیوارش از همه جا بلندتره
 
بالا