اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم:
4سالم که بود مامانم برای برادرم آش دندونی پخته بود,بعد من اولش فکر میکردم "جُو" هایی که تو آشن,دندونن!!! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

توضیح اولیه: ابتدایی ؛ وقتی نظام می گرفتیم ، باید اولش میگفتیم "نیست خدایی..." بعدش باید دستمون رو پایین می آوردیم می گفتیم " جز الله ."
اعتراف :دی : سه سال توی همون مدرسه ؛ من وقتی دستم رو پایین مینداختم به جای "جز الله" میگفتم " جستانگاه " :-"
همیشه هم تو کف معنی ـیش بودم :-"
تا اینکه اواخر 4م ابتدایی دوستم از جهل درم آورد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

بچه که بودم وقتی ی کاری میکردم مامانم میفهمید...بش میگفتم مامان از کجا فهمیدی میگف : کلاغا بهم خبر دادن!
اعتراف میکنم از اون موقع به بعد هر کاری میخواستم بکنم اول از پنجره نگا میکردم ببینم کلاغ رد نمیشه بعد اونکارو میکردم!! =))
بعد ها فهمیدم کلاغه کلاغه خواهرم بوده!! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قایم کردن کتاب کار زبان بچه ها کار من بود تو کمد تهی ازمایشگاهن بعد n سال هنو پیداشون نکردن ;D خدایی دستم درد نکنه راحت کردم همه رو ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امروز یاد گرفتم دکمه ببندم! X_X X_X X_X تا حالا بلد نبودم..... :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

آقا این"اعوذ"و این تیپ افعال هستن ک معنی"پناه بردن"میده...
من تا الان فکر میکردم"نه اعوذ بالله"درسته :-" =)) =))
یکی از دوستان تازه وارد بم متذکر شد ک"نعوذ بالله"درسته!...

هی با خودم میگفتم مگه عربا هم"نه"دارن؟! =)) =)) :-?? :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا بار ها شده اعتراف گاه و سوتی هارو با هم باز کنم اعترافمو تو سوتی ها بنویسم ، سوتیمو تو اعتراف گاه. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یاد ندارم بند کفشمو ببندم هر چی هم سعی میکنم نمیتونم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که سوم دبستان که مارو بردن نیشابور من تو کفش ِ دوست ِ صمیمیم آدامس انداختم تو اتوبوس ... اصن الآن یادم نمیاد انگیزم چی بود #-o :-" تازه بعدش پامو کردم تو کفش فهمیدم کمی تا قسمتی تو کفش ِ خودمم افتاده X_X حقم بود :-L
 
پاسخ : اعترافگاه !

ت ی مدت فکر میکردمletینی فقط اجازه دادن!
هر جا میدیدم اجاره دادن میگفتم نقطه نذاشته نقطه میذاشتم
بعد ی مدت متنی رو خوندم معنیش کردم دیدم نه اجاره دادن هم میشه

× جنا : متن هاتون رو ساده بنویسید :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که یه مدت برای سرگرمی زنگ میزدم به 118 و شماره ی خونه ی آدمای مختلف من در آوردی رو می پرسیدم.وقتی هم که آدرس خونشونو می خواست چرت و پرت می گفتم.بعد که آخرش می گفت تو شبکه موجود نیست می گفتم پس لطف کنین یاداشت کنین شماره رو! :-" ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم دیشب برای اولین بار تا ساعت3/5 بیدار بودم و فرداشم کلاس داشتم ...! 8-^

البته به زور پا شدم #:-S

اعتراف می کنم پنجم دبستان هر وخ معلمم می گف جامدات فکر می کردم میگه جامداد ;D :-[همیشه با خودم سر همین قضیه جنگ داشتم...هیچ وقت هم ازش نپرسیدم ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

در راستای پست بالاییِ بالایی! :-"
اعتراف میکنم یه چن وقت بیکـــار بودم زنگ میزدم 118 با این تفاوت که شماره هر کی ـو میشناختم میپرسیدم!
تا ببینم شماره ـَشونو درست بهم دادن یا نه!! :-?
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم امروز تو اون هواي بد و بارون، يك ساعت منتظر يكي وايسادم. :( :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

تو سالن پينگ پنگ بوديم

با دبيرمون

سرشو گرم كرديم همه به يه بهونه اي اومديم بيرون

بعد يكي در سالن و قفل كرد
>)
اون هي تهديد مي كرد ما هي مي خنديديم ;D :))
;D ;D :)) :))
اوني كه درو قفل كرد من بودم ;D ;D ;D ;D :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که من آزمون ورودی دبیرستانو شانسی زدم تا قبول نشم بعد دیدم تو 60 نفر اولم ~X(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو مراسم ترحیم هیچوقت گریه نمی کنم و تا حالا فقط برای مرگ یک نفر گریه کردم. حتی وقتی که مادربزرگم هم فوت کردن گریه نکردم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تمام 8 سال اول زندگیم هر وقت جوجه کباب میخوردیم یا هر چیزی که مربوط به جوجه کباب بود فکر میکردم این جوجه رنگیارو میبرن زنده زنده کباب میکنن بعد میخورن منم همیشه خودم جوجه هامو خفه میکردم تا کبابشون نکنن میگفتم بذا زجر نکشن
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می نمایم که همیشه ی خدا، "خانواده" رو "خوانواده" مینویسم بعد یادم میوفته "واو" نداره ;D
نام و نام خوانوادگی !!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پارسال زنگ ورزشمون بود بعد آزاد بودیم رفتیم اونجا با توپ بسکت دست رشته بازی کردیم بعد گفتیم هرکی بتونه به قسمت بالاتری از نرده بزنه برندس یه 5 -6 نفری هم بودیم
دیگه هیچی دیگه نفری چند بار زدیم یهو یکی از دوستام که بسکتشم خوب بود انداخت توپو ........ هیچی دیگه رفت اونور
حالا ما نمیدونیم توپ بسکته رو سر کدوم بدبخت بیچاره ای افتاد دییگه
هییچکی هم نفهمید ولی خود طرف انقدر عذاب وجدان گرفتــ... بیچاره!
×دیوارای مدرسه ما بلنده یعنی دیوارش کوتاهه اما روش نرده داره
یه قسمتی هم هست نزدیک در عقب که مجاور خیابون اصلی هست و دیوارش از همه جا بلندتره
 
Back
بالا