اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم فك ميكردم اين اسمايلي :-ss يكيه ك داره دماغشو پاك ميكنه و گريه ميكنه بعد تازه الان فهميدم ناخن جويدنه ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف ميكنم هميشه چشمم به انجمن"نظرات و پيشنهادها"است كه ببينم كي درخواست بن ميده تا لايك يا ديس لايكش كنم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

نیاز می دونم که 5 کیلو کارت فوتبالی که خردیدم بی اجازه از خانواده خردیدم و هیچ وقت نگفتم ................. :)
 
پاسخ : اعترافگاه !

X_Xاعتراف می کنم X_X
یه بار که با دوستم ، پویا،داشتیم آب می خوردیم پویا شروع کرد به آب پاشیدن منم به خاطر تلافی لیوانی که دستم بود رو پر از آب کردم و دنبالش کردم پویا فرار کرد تو سالن مدرسه منم خواستم اب رو بریزم روش یک دفعه ناظممون اومد و اب رو ریختم رو ناظممون .سرتاپاش خیس شد. تو اون لحظه انگار آب رو ریختم رو خودم از خجالت .خلاصه ناظممون بعد از زنگ زدن به پدرم دو نمره از انضباطم کم کرد و یه تعهد ازم گرفت. =)) =)) =)) ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از mahdi59 :
نیاز می دونم که 5 کیلو کارت فوتبالی که خردیدم بی اجازه از خانواده خردیدم و هیچ وقت نگفتم ................. :)
تو رفتی خریدی ولی من از بچگی تو کوچه ! صبح تا شب بازی میکردم ! با ده بیست تا کارت شروع کردم رسوندمشون به 5 کیلو !

یه اعتراف !

ما بازی های مختلفی میکردیم ! یکیش دمپایی بازی بود !

بازیش یه جوریه که با دمپایی پرت کردن سر وکار داره !

یه بار یه دمپایی رو پرت کردم خورد تو کله یه عابر پیاده ! یعنی مُردیم از خنده ! ( خیلی پشیمونما... ! )
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی کوچیک بودم به خودم گفتم اگه 15 بار تلوزیون رو روشن و خاموش کنم چی میشه؟!!!

کردم! هیچ اتفاقی نیفتاد! ;D

وقتی پشت سرمو نگاه کردم دیدم این همه مدت داداشم داشته نگاه میکرده!با این حالت :| :-L !
من: :-" :-[ پیش میاد دیگه! حساس نشو!!!


پ.ن: حالا کلا امتحان کنید 15 بار روشن و خاموش کردن(که کلا میشه 30 بار) طول میکشه!!! ;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم، بچه که بودم، وقتی کانتر بازی میکردم و ct برنده می شد، این یارو که می گفت counter terrorists win، من میشنیدم : kelole terrorists win !
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که امتحان احکام هیچی نخونده بودم و جزوروهم گم کردم
اما شدم جزء 3 نفر برتر ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم متخصص خرکردن بچه ها به خصوص پسر بچه هام ;D با دخترا کنار اومدن سخته ;D
به من چه خوو خودشون خر میشن :-" :-" :-" :-"
+
اعتراف میکنم دفه اخر که سر کلاس عصبانی شدم و دبیر ریاضی باهام شوخی کرد انقد بد چپ چپ نگاش کردم از حالت صورت بنده خدا همه خفه شدن X_Xخو حوصله شوخی نداشتم دیگه وسط دعوا که حلوا خیرات نمیکنن ;D البته بعدش رفتم ازش عذر خواهی کردم :-[
+
اعتراف میکنم گاهی ویتامین مرز خونم که میاد پایین سر به سر داداشم میذارم بد جوری ;D اونم جزقله بچه گریش در میاد میره پیش مامانم بیشتر سر کارتون دیدن اذیتش میکنم ;D پیشنهاد میشود لذتی داره برا خودش ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميکنم اولا فک ميکردم نماز که قضا بشه همون شکسته ميشه!
يَني اگه نمازام قضا ميشد شکسته ميخوندم!!

دخدر داييم بهم گفت که کاشکي نميگفت! والا!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که خیلی چاخان می کنم ....خیلی....و اعتراف می کنم که تو آزمون های سال قبل قلمچی. همیشه تقلب میکردم...
و همچنین اعتراف می کنم که به تو خیانت کردم.....در نبودنت با یادت بودم.....
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا هیچ تمرین شیمی، فیزیک، زیان فارسی، عربی، ادبیات و... و هیچ گزارش کاریو خودم ننوشتم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت میریم مهمونی و کسی هم سن و سال خودم نباشه که باهاش حرف بزنم همش به بچه های کوچیک مجلس نگاه میکنم و سعی میکنم باهاشون دوس شم ;D
اعتراف میکنم هروقت میخوام لج مامانمو در بیارم بهش میگم ننه!!! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که این اولین بارم بود که برای یکی اشک ریختم​
چه اعتراف سختی :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم یه بار زنگ زدم به این دفتر یکی از مراجع، پرسیدم که :

- حاج آقا امواج wifi ما با توجه به طرح معماری ساختمانمان از خانه همسایه میگذرد. حکم آن چیست؟

جواب داد :

- با توجه به اینکه از هوای همسایه میگذرد، بی اطلاع همسایه حرام است!! مگر اینکه با همسایه طی کنید که در ازای آن، همسایه هم از اینترنت شما استفاده کند :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ;D عاشق اینم که گریه ی مردا رو ببینم !!مثلا میبینی بدبخت داره خودشو میزنه من وایسادم با لبخند نگاش میکنم!!به قول شاعر Idont know why but I love to see u cry! >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم ك اون اولا وقتي عضو انجمن پشتيبان كنكوري هاي 92 شده بودم فك ميكردم يعني مثلا اونهارو دوس داريمو پشتيباني روحيشون ميكنيم وقتيم همه بهم ميگفتن با 14 سال سنت چجوري پشتيبان كنكوريايي؟منم ميگفتم خوب پشتيبانيشون ميكنم ديگه چش نداري ببيني؟ :-L
تازه الان يواش يواش دارم ميفهمم چ سوتي اي دادم بنده! ;D
 
Back
بالا