اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم حاضرم غذا نخورم ولی از شدت تنبلی،خودم غذا رو گرم نکنم. :))

اعتراف می کنم هر وقت اسم خرس میاد یاد دختر خالم میفتم. ;D

اعتراف می کنم تا قبل از مدرسه،علاقه ی شدیدی به خوردن زرشک خشک،فلفل دلمه ای نپخته،سیب زمینی خام، و پنیر پیتزا داشتم. ;D

اعتراف می کنم هیچ وقت سعی نکردم گره ی نایلون فریزر رو باز کنم و فقط سوراخش می کنم :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

تذکر میدم دوباره :-"

بعضیا میان میپرسن چرا پست من پاک شده

آمار اسپم تو این تاپیک خیلی زیاده من تذکر هم دادم بار بعدی قفل میکنم :-"

این انجمن خاطراته اینکه میاین میگید اعتراف میکنم تابستونم کسل کننده بوده یا از آواتار فلانی بدم میاد بنظرتون ربط داره به انجمن؟

×رعایت کنید :)مرسی
 
پاسخ : اعترافگاه !

من بچه که بودم فکر میکردم اسم مغازه ها و بیمارستانا و... رو یه سری آدم خاص انتخاب مبکنن.هر چی کار یه جایی بهتر باشه،اسمی که براش میذارن هم قشنگ تره!یه درمونگاه هست تو قم اسمش قرآن و عترته.من چون از اسمش خیلی خوشم میومد همیشه فکر میکردم خیلی درمونگاه خاص و باحالیه که همچین اسمی براش گذاشتن!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تاپيك روtaypikوبن روbenميخونم !!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز نمیدونم اسم زنداییم شهربانو ه یا شهبانو :))چیکار کنم برام شفاف سازی نکردن

اعتراف میکنم اون اولا که اومده بودمhamid shojaE رو حمید شجاعه میخوندم بعد پیش خودم میکفتم ملت چه اعتماد به نفسی دارن چه لقبایی به خودشون میدن! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

# مهدِ کودک یه دخدره بود 2-3 ساله بعد خیلی منو دوس داشت 8-^ بعد بعد از ظهرا معلما به من میگفدن بخابونش ;;)
اعتراف میکنم میبردمش تو اتاق درو میبستم بعد باهم بازی میکردیم :-""


# اعتراف میکنم دیروز مامانم خاب بود بعد منم حوصله ــم سر رفته بود بعد خودکار برداشتم رو پاهاش نقاشی کشیدم ;;) :-"""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار تو سایت مدرسه داشتم میلمو چک میکردم که اینترنت مدرسه قطع شد و من نتونستم ساین آوت کنم، از ترس این که وقتی اینترنت وصل شه کسی میل هامو نخونه، یه بلایی سر اون یوزر آوردم :-" ;Dکه البته بعد ها خودم رفتم درستش کردم! البته خیلی بعد!:-"
این بد جور اعترافی بودا! الان فقط کافیه هم کلاسی های عزیز بخونن این پستو :-" :-s
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچگیام شربت سینه ای که دکتر برای گلوم موقع سرماخوردگی میداد گلها رو آبیاری میکرد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حداقل یه ماه پیش فکر می کردم ماساچوست توی سنگاپوره!!!
نمیدونم چرا ولی فکر میکردم بهش میاد اون جا باشه!
 
پاسخ : اعترافگاه !

+اعتراف میکنم حتی یک بارم تو دبستان فلوراید نزدم تودهنم!اعتراف میکنم وقتی زنگ تفریح باید فلوراید میزدیم تو دهنمون الکی لپامو باد میکردم و دم آبخوری از تو فلورایدم میریختم تو چاه! ;D

+اعتراف میکنم خیلی اعتماد به نفسم کمه،اعتراف میکنم روزی دوست دارم جای هزاران نفر دیگه باشم درحالیکه نمیدونم تو زندگی کسی که میخوام جاش باشم چی میگذره و فقط بیرونشو میبینم این حسادته یا ناشکری؟! :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وختی بچه بودم، هرموقه مامانم دعوام میکرد میرفتم با سوزن تخم مرغامونو سوراخ میکردم واسه تلافی!!!!!! :> ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با این که میدونم داداشم از لیوان دهنی بدش میاد
هروقت ازم میخواد براش اب ببرم اول یه کم از سرش میخورم بعد میدمش >) >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

رفته بودم فونت فارسی کامپیوتر معلممونو درست کنم به همه هم گفته بودم بلدم بعد رفتم اونجا دیدم وردش کامل نصب نشده و گزینه ی فارسی کردن اعداد رو نداره بچه ها هم باور نمی کردن که گفتم این کامل نصب نشده فقط بهم می خندیدند معلممون هم از دستم عصبانی شد و دعوام کرد منم از عقده ای که داشتم یه ویروس ساختم بدم بهش کامپیوترش سه روز دیگهخاموش بشه و بالا نیاد از شانس گندم ویروسو اشتباه نوشته بودمو همون موقع ویروس عمل کرد و معلممون این شکلی بود X-( و من :-ss شکلی

من که کوچیک بودم فکر میکردم فیلم زبان اصلی همون فیلم فارسیه ^#^

محدثه:پست متوالی ترکیب شد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم علاوه بر اینکه فک میکردم میکا دختر ـه ، فک میکردم
ehem_ehem ـَم دختر ـه
X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم 8 سالم كه بود دوبله رو ميخوندم do bale ;D
بعداعتراف ميكنم اين فيلمها كه دوبله بود فكر ميكردم بازيگراش فارسي حرف ميزنن ميگفتم چه جالب اونام فارسي بلدن 8-}
و در راستاي اعتراف صفحه قبل من بن رو bon ميخوندم ;D
تا چند روز پيش سر كلاس زبان فهميدم ban :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم 5 سالم بود مامانم که میرفت بیرون حوصلم سر میرفت چون میدونستم زمین گرده میرفتم بیرون میخواستم راهمو بندازم برم تا دور کره رو بزنم بر گردم خونه و تنها چیزی که باعث میشد بیخیال شم اینبود که مامانم نگرانم میشه
+
اعتراف میکنم تا پنجم دبستان نمدونستم دانلود چیه
+
اعتراف میکنم همون 5 سالگی چون میتونستم بخونم و بنویسم (البت تف تو ریا) خونه ی یکی از فملا یه کتابی رو دیدم که عکس دو تا ماهی روش بود ورداشتم اوردم جلو همه بلند بلند خوندم بعد فهمیدم کتاب مسائل جنسیه X_X X_X X_X X_X
+
اعتراف میکنم کرم مالوندم رو نون دادم داداشم بخوره >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

منم هنوز از تاریکی به خخخاطر ترس از جن و روح و .....
می ترسم :-ss

اعتراف می کنم اولین بار که کلمه بالاخره رو خوندم اشتباهی گفتم بالا خره
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم من هر چند وقت یه بار میزنه به سرم و به هر کسی که به فکرم میرسه اس میدم که منو حلال کن!!! من نمیخوام کسی از دستم ناراحت باشه!بگو که از دستم ناراحت نیستی!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراق مي كنم كه تا 2 دبستان متوجه فرق دبستان و دبيرستان نمي شدم و هميشه فكر ميكردم بعد از پنجم دبستان و 3 سال راهنمايي بازم ميرم اول دبستان . :)) ;D :-[
 
Back
بالا