اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا دیروز به این فک نکرده بودم خودآگاه درسته نه خداگاه ٰ، البته فقط تو مفهوم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم 4 و 5 سالم بود وقتی میگفتن این پیراهن یا شلوار برات کوچیک شده
فکر می کردم پیراهن و شلوار کوچیک شده فکر نمی کردم من بزرگ شدم :-[

اعتراف می کنم دوم راهنمایی من یک کاری کردم که کلاس بهم بخوره معلم نپرسه آخر جلوییم دعوا کردن و هیج کسم چیزی نفهمید X_X

اعتراف میکنم نمی فهمیدم لندن پایتخت انگلیس فکر می کردم یک کشور ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم من دیشب گفتم میرم بخوابم ولی یواشکی لبتاپمو روشن کردم سریال رو نیگا کردم تا بالاخره تموم شد /m\ /m\
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چن وخ پیش فک میکردم Angel of moon خونده میشه انگل آف مون :دی تا اینکه فهمیدم بابا انجله یارو :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه موقع زدن زنگ در انگشتمو تا موقعی که در باز کنن رو زنگ فشار میدم
بعد صاحب خونه میگه :هوووووووو چته؟؟این وضعه زنگ زدنه؟؟؟(بعد درو باز میکنه!!!) ~X( ~X(
بعد از یه دقیقه که درو باز کرد 2باره انگشتمو رو زنگ فشار میدم >) >)
صاحب خونه اصولا این دفعه میگه : هوووووووووو روانیه دیوانه چته چ مرگته مگه باز نشد؟!؟!؟!؟ ~X( ~X(
من در کمال خونسردی جواب میدم:باز شد 2باره زنگ زدم که بابت باز کردن در تشکر کنم...!!!!!دیوونه نیستم که بی دلیل زنگ بزنم...!!!! =)) =)) =)) =))


اعتراف میکنم یه بار داشتیم فیلم عروسی یکی از فامیلامونو میدیدیم همه خیلی شیک داشتن ذوق میکردن بعد یه تیکه تو فیلم همه رفتن برقصن ک خیلی شلوغ شد منم خیلی بلند جلو همه گفتم : اوه اوه چه خر تو خری شد یعنی یکی نبود یه سری از اون خرارو پشو فضا خلوت بشه...!!!!!!!!!!! :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميکنم امروز محکم با کتاب زدم سر داداشم طوري که کتاب پاره شد!
اعتراف ميکنم خيلي جيغ ميزنم
اعتراف ميکنم به هيشکي نگفتم ولي از ارتودنسيام بدم مياد عوضش از پسرايي که ارتودنسي کردن خوشم مياد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم،وقتی بامامانم بحث میکنم،تمام تلاشمو میکنم،تا حرصشو دربیارم.خیلی کیف میده.اضن فاضیه ها.مث الان:))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم: تا 6 ماه پیش فک می کردم رها اعتمادی دختره ماهان پسره چیکار کنم سری اول اکادمی رو ندیدم
اعتراف می کنم:وقتی معلما شله داشتن من تو شکر ونمک شون اب یا اب لیمو می ریختم تا کوفت شون به شه
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چن وخته پیش اسم ی مهوش رو [mahosh] و پریوش رو [ pariosh] میخوندم ... :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم....!
اعتراف ميكنم اون جعبه شيريني كه رو ميز مدير بود...
همون كه نصفه شده بود....
نصفه شيريني هاشو خورده بودن....
من خ و ر د م!!!! :)) ;)
خيلي خوشمزه بود!
كيف داد!
دلشون بسوزه! =)) =)) :)) ;) ;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

آخ جون بازم اعتراف

چند سال پيش يه روز يكي از دبيرا واسه نماز رفت نمازخونه
ما هم اينقد اين دبيرو دوس داشتيم تصميم گرفتيم يه شوخي باهاش بكنيم
جاتون خالي يه چسب pvc داشتيم با رعايت انصاف
نصفشو ريختيم تو اين كفشش
نصفشم تو اون كفشش
بقيشم خودتون حدس بزنين
:)) :)) :)) ;D ;D ;D :)) :)) :)) ;D ;D ;D :)) :)) :)) ;D ;D ;D :)) :)) :)) ;D ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه ماه پیش خواهرم داشت واسه آزمون میخوند که دید یکی از کتاب تستاش نیست. بعد گم شده بود دیگه :-" هی گشتیم همه جای خونه و ماشینو حتی. کمدا، کتابخونه، کیفامون. یادمه یه بارم بابام گفت زیر تختو هم دیدم نبود...
خلاصه ;;) کتاب یکی از دوستای دبیرستانشو قرض گرفت آزمونشم به خوبی و خوشی داد و تموم شد.(یه کمی هم دعوا شد توسط مامانم که چرا اینقدر شلخته ای و همیشه وسایلت گم میشه و اینا) هفته ی پیش وقتی داشت وسایلشو جمع میکرد بره خوابگاه کتابشو زیر تختش پیدا کرد؛ جلدش مونده بود زیر تشک، کتابه یه جوری مونده بود که دیده نمیشد تقریبا. بعد دوباره یه سری حرفای مامانم که چطور اینو اینجا ندیده بودی و کتابتو چرا انداختی اینجا و اینا..
و آنگاه به یاد آوردم :-""" که میخواستم رو تختش بشینم کتاب بخونم و هرچی رو تخت بودو انداختم پایین... بعدا دیدم که یه کتابی افتاده بین تخت و دیوار گفتم ولش کن خودش میبینه برمیداره دیگه ;D
صداشم در نیاوردم:-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از shnk :
اعتراف میکنم ک کمستری رو چمستری میخوندم.

اعتراف میکنم همفته ی پیش که اینو خوندم فهمیدم منم اشتباه میخوندم ;D و وقتی جلوی دوستم اعتراف کردم گفت : اه مگه چمستری نیست ؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اینجانب آهنگ پیشواز مناسب پیدا نکردم :-"
بعد اینه که پیشوازم به غایت آبروبره ;D
بعد اعتراف میکنم امروز یکی مزاحم شد :-" ترسیدم آبروم پیشش بره غیر فعال سازی موقت کردم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم ، بقیه می گفتن قرص کار کن فکر می کردم منظورشون اینه که
اگه بخوری خیلی می تونی کار و فعالیت کنی! :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اول فکر میکردم معنی"اسکی رفتن"یعنی راه رفتن رو مخ طرف مقابل!!!...بعدا فهمیدم مقصود دزدی و ایناست
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم. اون اولا فکر میکردم wtf میشه welcome to facebook
دوره راهنمایی تازه رفته بودیم تو جو فیس بوک و اینا به یکی از معلمامون فیل&رش٪ن دادیم
بعد من رفتم رو والش نوشتم wtf آقای فلانی . بعد رفته بود تو گوگل سرچ کرده بود ، معنیشو فهمیده بود ، مام که نمیدونستیم ، چند روز بعدش آخر کلاس منو آخر کلاس نگه داشت ، گفت میدونم خیلی خارج از مدرسه با هم دوستیم و اینا (جوون بود) ولی حرمت خودتو نگه دار.

پ.ن:تا اخر سال طول کشید سو تفاهم رفع بشه.
 
Back
بالا